حمیدرضا بصیری؛ مینا شریعتی
چکیده
در تقسیمات قرآنی، «سوره» بیشترین اهمیّت را دارد؛ زیرا خداوند تمام انسانها را برای آوردن یک سوره به مبارزه دعوت کرده، ولی دربارۀ حدّی کمتر از سوره، ادّعای عجز نشده است. تقسیم قرآن به سوره خاستگاه بشری ندارد، بلکه پیامبر (ص) مطابق اقراء خداوند و دستور فرشتۀ وحی، نزول هر بسملهای را آغاز فصلی جدید در وحی تلقّی میکرد و معاصران ...
بیشتر
در تقسیمات قرآنی، «سوره» بیشترین اهمیّت را دارد؛ زیرا خداوند تمام انسانها را برای آوردن یک سوره به مبارزه دعوت کرده، ولی دربارۀ حدّی کمتر از سوره، ادّعای عجز نشده است. تقسیم قرآن به سوره خاستگاه بشری ندارد، بلکه پیامبر (ص) مطابق اقراء خداوند و دستور فرشتۀ وحی، نزول هر بسملهای را آغاز فصلی جدید در وحی تلقّی میکرد و معاصران نزول، مخصوصاً کاتبان وحی، با این امر آشنا بودهاند. این پرسش وجود دارد که سوره چه ویژگیی دارد که خداوند برای تحدّی با مخالفان، آوردن آن را مطالبه کرده است؟! چرا یک یا چند آیه میتواند کلام بشر باشد، ولی آوردن سوره، حتّی اگر مانند سورۀ کوثر تنها سه آیه باشد، از توان بشر خارج است؟ آیا چینش آیات درون سورهها حکیمانه و برای غرض خاصّی است؟ اگر پاسخ به این سؤال مثبت است، حکمت قرار گرفتن مجموعهای از آیات در ساختاری به نام سوره چیست؟ چرا تقسیمبندی کلّ آیات قرآن به 114 سوره، موضوعمحور و مطابق با اسلوب متداول کُتُب علمی نیست؟ به عنوان مثال، چرا ابتدا سورههای اعتقادی با موضوع توحید، نبوّت، معاد و ... جدا از قصص و احکام و سایر موضوعات مطرح نگردیده است؟ این مقاله با روش توصیفی در صدد پاسخ به این سؤالات است. هر سوره مشتمل بر حکمتی الهی است که انسان را در مسیر کمال هدایت میکند.امکان ندارد سوره حکمتی داشته باشد، امّا آیات آن در راستای تحقّق آن حکمت نقشی ایفا نکنند. لذا سوره مجموعهای هدفمند و منسجم است. خداوند با شناختی که از انسان، استعدادها و نیازهای وی دارد، برنامهای کامل برای سعادت او ارائه داده است. لذا سخن او مخاطبمحور و هدایتی است که بشر با علم محدودش نسبت به خویش و خدا و طریق رسیدن به او، هرگز توان آوردن چنین چیزی را ندارد.