مجید معارف؛ حامد دژ آباد
چکیده
برخی از مفسّران و متکلّمان اهل سنّت کوشیدهاند برای آنچه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)رخ داد، مستندات قرآنی بیابند. یکی از این مستندات، آیة 69 از سورة نساء به انضمام آیة ششم و هفتم سورة حمد است که در نظر برخی از مفسّران اهل سنّت از جایگاه خاصّی در مبحث خلافت برخوردار است و یکی از مستندات و دلایل آنان برای اثبات خلافت ابوبکر میباشد. به نظر ...
بیشتر
برخی از مفسّران و متکلّمان اهل سنّت کوشیدهاند برای آنچه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)رخ داد، مستندات قرآنی بیابند. یکی از این مستندات، آیة 69 از سورة نساء به انضمام آیة ششم و هفتم سورة حمد است که در نظر برخی از مفسّران اهل سنّت از جایگاه خاصّی در مبحث خلافت برخوردار است و یکی از مستندات و دلایل آنان برای اثبات خلافت ابوبکر میباشد. به نظر میرسد که اختلاف در تعیین مصداق «صدّیق» که به دلیل روایات متعارض بهوجود آمده، زیربنای بسیاری از اختلافات مفسّران فریقین را پیرامون این آیه شکل داده است، بهطوریکه روشن شدن مصداق این تعبیر، بسیاری از این اختلاف اقوال را از بین میبرد. این نوشتار دلایل روایی فریقین را مورد بررسی سندی و دلالی قرار داده و معلوم میگرداند که روایات مورد ادّعای اهل سنّت مبنی بر صدّیق بودن ابوبکر ـ حتّی بر مبنای منابع رجالی خودشان ـ ضعیف و غیر قابل استناد است و در نتیجه، سخنان ایشان به هیچ روی ارزش علمی ندارد.