محمد حسین بیات
چکیده
هرمنوتیک به معنی فنّ فهم و تأویل متن، از زمان سقراط و افلاطون و به قولی پیشتر از آنان، دستمایهی دانشمندان و فرزانگان بوده است. در کُل، در آثار یونانی، کُتُب و رسالههایی از بزرگانی چون افلاطون و ارسطو در این زمینه موجود است. هرمنوتیک به معنی فنّ فهم و تأویل متون مقدّس دینی از زمان قدّیس آگوستین (سدهی پنجم میلادی) تا زمان شلایر ماخر ...
بیشتر
هرمنوتیک به معنی فنّ فهم و تأویل متن، از زمان سقراط و افلاطون و به قولی پیشتر از آنان، دستمایهی دانشمندان و فرزانگان بوده است. در کُل، در آثار یونانی، کُتُب و رسالههایی از بزرگانی چون افلاطون و ارسطو در این زمینه موجود است. هرمنوتیک به معنی فنّ فهم و تأویل متون مقدّس دینی از زمان قدّیس آگوستین (سدهی پنجم میلادی) تا زمان شلایر ماخر (سدهی هجدهم میلادی) به واسطهی عالمان دینی آیین مسیح در راستای فهم و تأویل مطالب عهدین به خدمت گرفته شد. ماخر در این باب کوششهای بسیاری به عمل آورد و بعد از وی نیز در این راستا قدمهای استواری برداشته شد تا در زمان ویلهلم دیلتای، هرمنوتیسینها، هرمنوتیک را برای فهم مقصود متکلّم به کار میگرفتند. لیکن با وقوع انقلاب کبیر فرانسه و آغاز دینزدایی، زبانشناسان و فیلسوفان بزرگی چون لوی استروس، میشل فوکو، امبرتواِکُو و در نهایت مارتین هایدگر و گادامر هرمنوتیک را در راستای فهم خود متن قرار دادند. طبق باور آنان، هرمنوتیک و روش تأویل به خواننده کمک میکند تا مقصود متن را بدون توجّه به متکلّم و نویسنده دریابد. در این جستار کوشش بر این است که مراحل گونهگون تاریخی هرمنوتیک از دیر زمان تا اواخر سدهی بیستم نشان داده شود. همچنین، مسألهی تحوّل دیدگاههای دانشمندان در باب اعتباری بودن زبان که در نشانهشناسی مطرح بود و پدیدهشناسی زبان، که زبان را زیر مجموعهای از پدیدارشناسی قرار دادند، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در پایان نیز به تأویل طولی و عرضی (فرامتنی و بینامتنی) پرداخته میشود و تأویل ویژهی قرآن مجید تبیین و نشان داده میشود که تأویل آیات قرآنی با تأویلات هرمنوتیکی ماخری یا هایدگری سنخیّتی ندارد، بلکه از لونی دیگر است.