قرآن پژوهی
امان اله ناصری کریموند؛ قاسم بستانی؛ حمزه عبیدی نیسی
چکیده
توجه به معانی صحیح واژههای قرآن نقش مهمی در تفسیر و فهم مراد خداوند متعال دارد. از اینرو معانی لغات قرآنی یکی از کلیدواژههای مهمِ مفسران در فهم کلام الهی شمرده میشود که بر پایهی آن، تفسیر سمت و سویی خاص به خود گرفته و ممکن است در آثار دیگر مفسران نیز تأثیرگذار باشد. یکی از این مفسران، زمخشری است که در تفسیر خود(کشاف)، معانی ...
بیشتر
توجه به معانی صحیح واژههای قرآن نقش مهمی در تفسیر و فهم مراد خداوند متعال دارد. از اینرو معانی لغات قرآنی یکی از کلیدواژههای مهمِ مفسران در فهم کلام الهی شمرده میشود که بر پایهی آن، تفسیر سمت و سویی خاص به خود گرفته و ممکن است در آثار دیگر مفسران نیز تأثیرگذار باشد. یکی از این مفسران، زمخشری است که در تفسیر خود(کشاف)، معانی خاصی برای برخی از واژهها برگزیده که مورد نقد دیگر مفسران از جمله علامه طباطبایی قرار گرفتهاند. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده شده که علامه طباطبایی چه واژههایی از تفسیر کشاف را مورد نقد قرار داده و اعتبار نقدهای ایشان چگونه است؟این نوشتار، با روش توصیفی-تحلیلی و شیوهی کتابخانهای، ضمن گردآوری این واژهها و ذکر معانی زمخشری و نقد طباطبایی، صحت این معانی و نقدهای صورت گرفته را نیز بررسی نموده تا معلوم گردد که کدام معانی؛ معانی مورد نظر زمخشری یا علامه طباطبایی درست است. نتیجهی پژوهش چنین بیان میشود که گرچه غالباً نظرات نقادانهی مؤلف المیزان صحیح است اما در مواردی نیز دیدگاه زمخشری معتبر و ارجح بوده و نقد طباطبایی بر آن وارد نیست.
رسول محمدجعفری؛ حسن اصغرپور؛ مرتضی اوحدی
چکیده
در روش تفسیر قرآن به قرآن، یکی از قراین مقالیّه برای فهم آیات، توجه به سیاق آنهاست. از این رو، علامه طباطبائی که در تفسیر المیزان به روش تفسیر قرآن به قرآن عنایت ویژهای داشته، به سیاق آیات اهمیت فراوانی دادهاست، آن سان که بالغ بر 2111 بار قاعدة سیاق را در فهم و تبیین آیات و روایات به کار گرفتهاست. برخلاف پژوهشهای پیشین که تنها ...
بیشتر
در روش تفسیر قرآن به قرآن، یکی از قراین مقالیّه برای فهم آیات، توجه به سیاق آنهاست. از این رو، علامه طباطبائی که در تفسیر المیزان به روش تفسیر قرآن به قرآن عنایت ویژهای داشته، به سیاق آیات اهمیت فراوانی دادهاست، آن سان که بالغ بر 2111 بار قاعدة سیاق را در فهم و تبیین آیات و روایات به کار گرفتهاست. برخلاف پژوهشهای پیشین که تنها بخشی از کارکردهای سیاق را در المیزان تحقیق کردهاند، این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به احصا و بررسی دقیق تمام استعمالهای سیاق در این تفسیر پرداختهاست و کارکردهای آن را در دو محور کلان ایجابی و سلبی سامان دادهاست. در محور کارکردهای ایجابی، چهارده کارکرد مختلف سیاق، از جمله بیان احکام شرعی، تاریخگذاری آیات، تبیین مبهمات، تبیین مفهوم آیات، تبیین و تعیین معنای واژگان و... به دست آمد و در محور کارکردهای سلبی سیاق نیز سه رویکرد نسبت به سیاق تبیین گردید.
محمد تقی شاکر؛ محمد تقی رکنی
چکیده
مسئلة اصلی پژوهش پیش رو، بیان چیستی و چگونگی دگرگونی انسان در کلام وحی با خوانش و رهیافت خِرَد و ساختار اندیشة صاحب «المیزان» میباشد. همچنین این مقاله کوشیده است پرسشهای پیرامون این مسئله بر اساس مبنای علاّمه طباطبائی(ره) را تبیین نماید و بر اساس دادههای کتابخانهای و به روش توصیفی ـ تحلیلی نوشته یافته است. فرایند این برآیند ...
بیشتر
مسئلة اصلی پژوهش پیش رو، بیان چیستی و چگونگی دگرگونی انسان در کلام وحی با خوانش و رهیافت خِرَد و ساختار اندیشة صاحب «المیزان» میباشد. همچنین این مقاله کوشیده است پرسشهای پیرامون این مسئله بر اساس مبنای علاّمه طباطبائی(ره) را تبیین نماید و بر اساس دادههای کتابخانهای و به روش توصیفی ـ تحلیلی نوشته یافته است. فرایند این برآیند رسیدن به سه دیدگاه اصلی در چگونگی دگرگونی انسان یعنی دگردیسیظاهری، روحی و نیز ظاهر و باطن انسان میباشد. در خوانش صاحب المیزان، علاوه بر تحقّق تنزّل روحی (دگردیسی اخلاقی)، مرحلهای پس از این امر یعنی دگردیسی جسمانی (دگرگونی تکوینی) نیز محقّق گردیده است. با ملاحظة این سخن که انسانیّت آنان به صورت کامل و نهایی از میان نرفته است. علاّمه تداوم این قاعده در دیگر امّتها را ممکن دانسته است که مبنای این گفتار را در تأثیرپذیری بدن از روح در نگاه وی میتوان پیگیری کرد.
مسلم سیمرغی زنوزی؛ صمد عبداللهی عابد
دوره 3، شماره 6 ، فروردین 1391، ، صفحه 121-144
چکیده
معاد جسمانی و اعتقاد به آن از ملزومات و ضروریّات دین مبین اسلام میباشد، بهطوریکه عدم اعتقاد به آن از موجبات کُفر است. دربارهی کیفیّت معاد، اندیشمندان اسلامی نظریّات گوناگونی را ارائه کردهاند. متکلّمین از منظر کلامی و فلاسفه از منظر فلسفی و محدّثین از منظر روایات بدین موضوع نگریستهاند. در این مقاله سعی شده است که دیدگاههای ...
بیشتر
معاد جسمانی و اعتقاد به آن از ملزومات و ضروریّات دین مبین اسلام میباشد، بهطوریکه عدم اعتقاد به آن از موجبات کُفر است. دربارهی کیفیّت معاد، اندیشمندان اسلامی نظریّات گوناگونی را ارائه کردهاند. متکلّمین از منظر کلامی و فلاسفه از منظر فلسفی و محدّثین از منظر روایات بدین موضوع نگریستهاند. در این مقاله سعی شده است که دیدگاههای دو مفسّر بزرگ عالم تشیّع و تسنّن، یعنی علاّمه طباطبائی و آلوسی در روحالمعانی و المیزان، در آیاتی که دالّ بر معاد جسمانی هستند، بررسی شود. رویکرد آلوسی، رویکردی کلامی است و آن اینکه در قیامت، انسان بعد از تألیف اجزای متفرّق او، عین انسان دنیوی خواهد بود، ولی علاّمهطباطبائی، رویکردی فلسفی دارد و آن اینکه آنچه در قیامت اتّفاق میافتد، تبدّل است نه تألیف و عینیّت انسان اُخروی با توجّه به روح اوست وگرنه بدن اُخروی عین بدن دنیوی نخواهد بود؛ بلکه مثل آن است.