Document Type : علمی- ترویجی

Authors

Abstract

Abstract
God, with the help of existential tools given to humans, invites them with the word تعالوا . If humans surpass conjecture and imagination and adorn their existence with intellect, they can rely on a favorable hope, known as God’s beneficence, and accepts God’s invitation and step onto the road of enhancement. Although hope and wish are God’s gifts in humans, those wishes based on conjectures, without the support of intellect, can make humans busy and bring about nothing but loss. In this paper, after explaining the meanings of wish and hope, we have worked on the verses which have explained different types of wishes and the people whose wishes have been brought in the Quran. Together with reviewing the effects and consequences of low wishes and higher order wishes, the different types of wishes and their related verses have been referred to. Books, publications and the internet have been the instruments of this research
نای لغوی آرزو و امید، به ذکر آیات و احادیثی که انواع آرزو را بیان فرموده، نیز افرادی که آرزوی آنها در قرآن آمده، پرداخته شده است. ضمن پرداختن به آثار و نتایج آرزوهای مذموم و بیان آرزوهای برتر، انواع متعلّقِ آرزو و آیات مربوط به هر یک ذکر شده است. در این تحقیق، ابزار مورد استفادة نشریّات، کُتُب و اینترنت می‌باشد.
 

Keywords

مقدّمه

آرزو رسیدن به چیزی است که فرد آن را ندارد و داشتن آن را مایة رشد خود می‌داند و مصمّم در به دست آوردن آن است. اگر آرزو با تلاش و پشتکار همراه نباشد، انسان را از واقعیّت دور می‌کند و به توهّم می‌کشاند و ذهن را اسیر و آشفتة خود می‌کند و فقط وعده‌ای دروغین برای به تأخیر انداختن می‌گردد. پیامبر اکرم(ص) از این امر به عنوان «تسویف» یاد فرموده‌اند: «یَا أَبَاذَر إِیَّاکَ وَ التَّسوِیفَ بِأَمَلَکِ فَإِنَّکَ بِیَومِکَ وَ لَستَ بِمَا بَعدِه فَإِن یَکُن غَدُ لَکَ فَکُن فِی الغَدِ کَمَا کُنتَ فِی الیَومِ، وَ إِن لَم یَکُن غَدٌ لَکَ لَم تَندِم عَلَی مَا فَرَّطتَ فِی الیَومِ. یَا أَبَاذَر کَم مِن مُستَقبِلِ یَوماً لاَ یَستَکمِلهُ وَ مُنتَظِرِ غَداً لاَ یَبلُغهُ:پیامبر (ص) فرمود: ای ابوذر! بپرهیز از امروز و فردا کردن و تأخیر در انجام آرزوهایت. تو مسئول امروز خود هستی. اگر فردا هم زنده ماندی، همان گونه باش که دیروز بودی و اگر فردا زنده نبودی، پشیمان نیستی که چرا امروز کوتاهی کردی. ای ابوذر! چه بسیار افرادی که صبح زنده بودند، امّا آن روز را کامل نکردند و چه بسیار افرادی که منتظر فردا بودند، امّا هیچ وقت آن را درک نکردند. ای ابوذر! به نحوی عمل کن که اگر فردایی درکار نبود، پشیمان نشوی و نگویی ‌ای کاش فلان عبادت را دیروز انجام می‌دادم. فلان کار خیر را انجام می‌دادم. ای کاش، فلانی را اذیّت نمی‌کردم.حضرت در اینجا آرزو را به عنوان مثال ذکر می‌کنند و در حقیقت، به انسان‌ها می‌فرمایند در زندگی تأمل کنید» (مطهّری، 1378، ج 1: 56). از جمله موضوع‌های گریبانگیر انسان، موضوع آرزومندی و آرزواندیشی است که درحوزة روانشناسی، اجتماعی و دینی قابل بررسی است. در مباحث ارائه شده، در چند بخش بدین رویکرد پرداخته می‌شود:

ـ منظور از آرزو چیست؟

ـ دیدگاه قرآن و سنّت دربارة آرزو و آرزومندی چیست؟

ـ تفاوت آرزواندیشی با آرزومندی چیست؟

1ـ معنای آرزو در لغت و اصطلاح

دهخدا در معنای آرزو می‌نویسد: «شهوت، اشتهاء، قوّت جذب ملایم، هوی، هوا...» (دهخدا، 1364، ج 2: 71) و ذیل معنای امید چنین می‌گوید: «آرزو، رجاء، امل، آرمان» (همان، ج 8: 222). میان امید و آرزو این شباهت وجود دارد که در هر دو چشمداشت به چیزی است، امّا تفاوت‌های بین آن دو از این قرار است:

ـ آرزو به گذشته و آینده تعلّق می‌گیرد، امّا امید فقط در مورد آینده معنا پیدا می‌کند.

ـ آرزو هم در امور ممکن و هم غیرممکن به‌کار می‌رود، امّا امید فقط در مورد امور ممکن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ـ شدّت خواهش در آرزو بیش از امید است. از این رو، آرزو با «شهوت» و «اشتهاء» مترادف دانسته شده‌ است.

ـ در زبان عربی مترادف آرزو کلمات «أَمنیَّه»، «أَمل» و مشتقّات آنها است (ر.ک؛ قرشی،1371، ج 1: 113)، امّا مترادف امید، «رجاء» می‌باشد (ر.ک؛ همان، ج2: 63).

آرزو در اصطلاح عبارت است از خواهش یا چشمداشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است (ر.ک؛ مصطفوی، 1385، ج1: 162). همین معنای آرزو در تحقیق حاضر مدّ نظر است.

آرزو در قرآن و روایات با واژه‌هایی چون «أمانی، أمل، تمنّی، لیت، ودّوا لو و ... » ذکر شده‌است:

ـ ﴿وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ﴾(البقره/78).

ـ ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلاً﴾(الکهف/46).

ـ ﴿أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى﴾(النّجم/24).

ـ﴿حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ﴾(الزّخرف/38).

ـ ﴿إِن یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاء وَیَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ﴾(الممتحنه/2).

در اسلام، امید و آرزو جایگاه رفیعی دارد تا جایی که در روایات معصومین از امید به عنوان رحمت الهی یاد شده است. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «الأَمَلُ رَحمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَولاَ الأَمَلُ مَا رَضِعَت وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لاَ غَرسٌ غَارِسِ شَجَرَهَا» (ری شهری، 79، 1: 184)؛ امید و آرزو، رحمت برای امّت من است و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی‌داد و هیچ باغبانی نهالی نمی‌کاشت.

3ـ اقسام آرزو

به طور کلّی آرزو را می‌توان از جنبه‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد:

3ـ1) ازحیث ارزشی (حَسَن و قبیح)

میزان ارزش هر موضوع با اهدافی که برای آن منظور شده، تعیین می‌شود. اهداف متعالی، محصول موضوع‌های ارزشی و اهداف بی‌مایه نتیجة موضوع‌های ضدّ ارزشی و یابی‌ارزش است. نوع آرزوهای بشری نیز از این قاعده مستثنی نیست و می‌تواند مطلوب و مفید یا مذموم و بی‌فایده باشد.

1ـ1ـ3)آرزوی مفید از دیدگاه قرآن و احادیث

آرزو ازحیث ارزشی به آرزوی صادق و کاذب یا حَسَن و قبیح قابل تقسیم است. اگر آرزوها متوجّه ارزش‌های والای انسانی باشد، یا جنبة مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسان‌ها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر وادارد، نشانة کمال انسان است. آرزوها و خواسته‌های قرآنی اغلب به شکل دعا از زبان مؤمنان و بندگان صالح خداوند بیان شده است. در بین آیاتی که دعاهای انبیا را حکایت کرده، می‌توان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان را جست که البتّه این آیات به واقع می‌تواند گامی در جهت اصلاح خواسته‌ها و آرزوهای مردم و جهت دادن آنان به آرمان‌های برتر در زندگی باشد. قرآن از قول حضرت ابراهیم چنین می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ...﴾(البقره/ 128)؛ «ای پروردگار ما! ما را تسلیم خود قرار ده و از دودمان ما امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور». البتّه فقط ویژة انبیا هم نیست؛ چنان‌که آیة 193 آل‌عمران درخواست مرگ با ابرار و محشور شدن در زمرة آنان را از ویژگی‌های اولی‌الالباب شمرده است: ﴿...وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ﴾ (آل‌عمران/193). آیة 10 حشر نیز به مؤمنان می‌آموزد که خواسته و آرزوشان را در جهت بنا نهادن جامعه‌ای بر اساس رأفت و رحمت میان برادران ایمانی و خالی از هر گونه کینه و دشمنی قرار دهند: ﴿... رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ﴾ (الحشر/10). از دیگر آرزوهای ممدوح که قرآن به آن اشاره دارد، «نیکی‌های ماندگار» است. قرآن مال و پسران را زیور زندگی دنیا می‌داند که شایستگی آن را ندارند تا متعلّق آرزوی آدمی قرار گیرند و می‌فرماید: ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلاً﴾(الکهف/46). در اسلام همّت انسان نیز به اندازة آرزوهای مثبت اوست. هر قدر دامنة آنها گسترده‌تر باشد، همّت او والاتر است. از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که خداوند به مقدار آرزوها به افراد با ایمان اجر و پاداش می‌دهد (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 87، 2: 89). امام علی (ع) دربارة بهترین آرزو چنین می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ أنتَ أهلُ الوَصفِ الجَمیلِ وَالتِّعدادِ الکَثیرِ إِن تُؤَمَّل فَخَیرُ مَأمُولٍ وَ إِن تُرجَ فَخَیرُ مَرجُوٍّ: خدایا! تو سزاوار ستایش زیبا و شمارش نعمت‌های بی‌پایانی. اگر مورد آرزو قرار گیری، بهترین آرزوشده‌ای و اگر به تو امید بسته شود، بهترین کسی هستی که به او امید بسته می‌شود» (نهج‌البلاغه/ خ91).

امید بستن به آنچه که در نزد خدای متعال است، از بزرگترین توفیق‌های انسانی و بهترین آرزوهاست؛ زیرا فقط آنچه نزد اوست، باقی و غیر او فانی است. گرچه مال و فرزند زینت زندگی دنیاست، امّا اعمال صالح همچون نماز، روزه، ذکر، صدقات و غیره که زینت سفر آخرت و تا ابد ماندگارند، نیکوترین آرزوهاست. آنچه ابدی و جاودان است، نزد خداست. انسان می‌خواهد یاد و نامش همواره جاودان بماند. پس باید به سوی خدای هستی‌بخش صعود نماید و از هر چه غیر اوست، ببرّد؛ زیرا غیر او نابودشدنی و محکوم به نیستی است. امید به رحمت الهی و حرکت برای رسیدن به او ارزشی بس والا دارد، چنان‌که از فرمایش امام حسن عسکری (ع) به دست می‌آید که می‌فرمایند: «إِذَا تَوَجَّهَ المُؤمِنُ إِلَی مَصلاَةِ لِیُصَلِّی قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِکَةِ یَا مَلاَئِکَتِی أَلاَ تَرَونَ إِلَی عَبدِی هَذَا قَد انقَطَعَ عَن جَمِیعِ الخَلاَئِقِ إِلَیَّ وَ أَمَلَ رَحمَتِی وَ جُودِی وَ رَأَفَتِی: زمانی که نمازگزار برای نماز به سوی مکان نمازش توجّه کند، خداوند بلندمرتبه به ملائکة خود می‌فرماید: ای فرشتگان من! آیا نمی‌بینید بنده‌ام را که به تحقیق از همة خلایق به سوی من بریده و به رحمت، بخشش و مهربانی من امیدوار است؟!» (طبرسی، 1383، ج 3: 77).

از سوی دیگر، در بسیاری از سخنان بزرگان آمده که بزرگترین آرزوی شیعیان باید وصال یار و دیدار دوست باشد و آن جز امید رسیدن به زمان موعود و ظهور او نمی‌باشد. شهید مطهّری(ره) در این باره می‌گوید: «امید و آرزوی تحقّق این نوید کلّی جهانی ـ انسانی، در زبان روایات اسلامی «انتظار فرج» خوانده شده است (ر.ک؛ مطهّری، 1373: 6).

2ـ1ـ3) آرزوهای مذموم از دیدگاه قرآن و حدیث

1ـ2ـ1ـ3) آرزوهای نامعقول

قرآن کریم با ذکر نمونه‌هایی ازآرزوی‌های نامعقول آنها را مورد انتقاد قرار می‌دهد:

* آرزوی رهایی از عملی که در گرو آن است:

ـ ﴿...وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا...: و آرزو مى‏کند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصلة زمانى زیادى باشد﴾ (آل‌عمران/30).

ـ ﴿حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ: تا زمانى که (در قیامت) نزد ما حاضر شود، مى‏گوید: اى کاش میان من و تو فاصلة مشرق و مغرب بود، چه بدهمنشینى بودى!﴾(الزّخرف/38).

ـ ﴿یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا: ای کاش خاک بودم﴾ (النّبأ/40).

ـ ﴿...یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ...: اى کاش هرگز نامه اعمال مرا به من نمى‏دادند﴾ (الحاقّه/26).

* تمایل به برتری بر دیگران:

﴿تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا...: (آرى،) این سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرار مى‏دهیم که ارادة برترى‏جویى در زمین و فساد را ندارند...﴾ (القصص/83).

می‌توان گفت ازگویاترین سخنان قرآن در این زمینه آیاتی است که پیرامون انسان خیال‌زده سخن می‌گوید و او را به‌خاطر رها کردن عقل و حرکت بر محور تخیّل و خیال نکوهش می‌فرماید؛ زیرا هیچ یک از عقیده و سخنان چنین کسی بر اساس برهان و عقل نیست. از این رو، آنچه در بیداری می‌بیند و واقعیّت می‌پندارد، از شمار خوابهای آشفته و پریشانی است که در ادبیّات قرآن به اضغاث احلام تعبیر می‌شود (ر.ک؛ جوادی آملی، 1389: 348). امام علی (ع) می‌فرماید: «رَغبَتُکَ فِی المُستَحیلِ جَهلٌ: داشتن آرزوی محال، نشان نادانی است» (آمدی،1384: ح 1364). از آنجا کهوهم و خیال جزو ابزارهای عقل هستند و از تنزّلات و تجلّیات آن به‌شمار می‌روند و عقل مباحث کلّی را درک می‌کند، درحالی که درک جزئیّات به عهدة وهم و خیال است. لذا در عوالم عقل، پشیمانی نیست و عقل، منزّه از خطاهای وهم و خیال است. از اینجاست که خداوند در بسیاری از آیات قرآن، انسان‌ها را به تعقّل فرامی‌خواند و به سوی حیات طیّبه در سایة عقل و دین دعوت می‌فرماید (برای نمونه، النّحل/97).

آنان که در دام آرزوهای کاذب افتاده‌اند، در مسیرحرکت به سوی مدارج والای انسانی توقّف یا سیر قهقرایی داشته‌اند و به گفتة قرآن تمام همّ خود را به لهو و لعب و تفاخر و تکاثر معطوف کرده‌اند: ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ...: بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل‌پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون‌طلبى در اموال و فرزندان است﴾(الحدید /20).

در آیة سوم سورة مبارکة حجر آمده است: ﴿ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى به‌زودى خواهند فهمید!﴾ (الحجر/3)؛

بخش اوّل از مقولة عمل «یأکلوا و یتمتّعوا» و بخش دوم از مقولة اعتقاد «یلههم الأمل» است. در قسمت نخست خداوند خوردن و بهره‌وری افراطی را تقبیح می‌فرماید، امّا کافران تمام همّ خود را دنیا و بهره‌های مادّی از آن می‌دانند. اینان چون حیواناتی هستندکه جز اصطبل و علف و لذّت مادّی چیزی نمی‌فهمند و هر حرکتی که دارند، برای همین چیزهاست (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 57،86). خداوند اهتمام به خوردن در میان کافران را به خوردن انعام تشبیه فرموده است: ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ﴾(محمّد/ 12)، چراکه با نگاهی به رفتارحیوانات بارزترین ویژگی آنان خوردن است. گویی در دنیا وظیفه‌ای جز آن ندارند، امّا انسان ندا شده است به ندای ﴿تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ...﴾ (آل‌عمران/64)؛ یعنی انسان اشرف از آن است که در جایگاه حیوان دچار رکود گردد. در جای دیگر می‌فرماید: ﴿وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ...﴾ (النّساء/29). اینها همه هشدارهای خداوند به بندگان است که برای هلاک یا حیات آنان بیّنه وجود داشته باشد: ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ...﴾ (الأنفال/ 42)، تا آنها که گمراه می‌شوند، از روی اتمام حجّت باشد و آنان که هدایت می‌یابند، از روی دلیل روشن باشد. بخش عملی آیه چه ارتباطی با بخش اعتقادی آن دارد؟! خداوند در احوال این انسان‌ها می‌فرماید: ﴿یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا...: روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مى‏بیند و آرزو مى‏کند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصلة زمانى زیادى باشد﴾ (آل‌عمران /30).

آرزو و میل به دور بودن اعمال گواهی بر نهایت نزدیکی آنان با اعمال‌ ایشان است. این شبهه که عمل در دنیا نابود می‌شود و احضار آن ممکن نیست و ناگزیر پاداش عمل یا نامة عمل دیده می‌شود، ناتمام است؛ زیرا روح عمل یعنی اهداف و نیّت‌ها در روح آدمی محفوظ است و هرگز نابود نمی‌شود. آنچه نابود می‌شود، بدنة عمل است که نقشی ندارد. «أمد بعید» فاصله دور زمانی است و آرزوی وجود «امد بعید» میان شخص و کار بد او ظهور «تسویف» یعنی کار امروز را به فردا انداختن است که در دنیا به آن مبتلا بودند (ر.ک؛ جوادی آملی،1391، ج13: 692). نگاه امیدوارانه با تلاش و فعّالیّت توأم است، در حالی که واگذار کردن کارها به آینده، رخوت و سُستی به دنبال دارد و گاهی افراد فقط در اوهام خود هستند. به نظر روانشناسان، این نوعی بیماری یا مقدّمة بیماری روانی است، چنان‌که می‌گویند: «اگر قرار باشد که به زمان حاضر توجّه نشود و از فرصت‌هایی که برای شخص فراهم می‌شود، استفاده نگردد، می‌فهمیم که شخص می‌خواهد از زندگی حقیقی و زمان خودش فرار کند. روانشناس به خوبی می‌داند که این مطالب با حقیقت متّفق نیست و جز است

دلال غیرمنطقی چیز دیگری نیست. این نوع تفکّر راجع به آینده، مضر می‌باشد» (موسوی لاری، 1376، ج 1:۱۸۶). مولوی می‌گوید:

«هین مگو فردا که فرداها گذشت

 

تـا بـه کلّـی نگـذرد ایّام کشـت»
   (مولوی، 1385، دفتر دوم: ب1394).

امام علی، علیه‌السّلام، آرزوهای کاذب را به سراب و آب‌نمایی تشبیه فرموده که تشنه‌کامان را به دنبال خود می‌کشاند، ولی هر لحظه آنها را تشنه‌تر می‌کند (تمیمی آمدی، 1384، ج ۵: ۴۳۸). در جای دیگر می‌فرماید: «کَذَبَ مَنِ ادَّعَی الإِیمَانَ وَ هُوَ مَشغُوفٌ مِنَ الدُّنیَا بِخُدَعِ الأَمانِیِّ وَ زُورِ المَلاَهی: دروغ می‌گویدآن که ادّعای ایمان کند، امّا دل‌بستة آرزوهای فریبنده و سرگرمی‌های دروغین دنیاست» (همان، ج1: 111).

2ـ2ـ1ـ3) آرزوهای نامتعادل

اگر امید و آرزو از حدّ اعتدال خارج شود و رنگ افراط به خود بگیرد، مفاسد جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. قرآن کریم نمونه‌ای از این آفات را در قالب داستان قارون چنین متذکّر می‌شود: ﴿یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ...﴾(القصص/79). بارها خداوند با جملات﴿لاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ﴾(التّوبه/ 55 و 85) و ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾(الحجر/ 88 و طه/ 131)، مؤمنان را از نگاه‌ آرزومندانه به سرمایه‌داران و مردم مرفّه بازداشته است. امام علی (ع) می‌فرماید: «مَا لَکُم تُؤَمِّلُونَ مَا لاَ تُدرِکُونَهُ وَ تَجمَعُونَ مَا لاَ تَأکُلُونَهُ وَ تَبنُونَ مَا لاَ تَسکِنُونَهُ؟ شما را چه شده است که چیزی را آرزو می‌کنید که به آن نمی‌رسید و چیزی را گِرد می‌آورید که نمی‌خورید؟ و چیزی را بنا می‌کنید که در آن سکونت نمی‌کنید؟» (آمدی، 1384، ج 1: 103).

گرچه آرزو مایة حیات و حرکت است، امّا اگر از حدّ متعارف بگذرد و به صورت آرزوی دور و دراز درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختی است. در حدیث معروف امیرالمؤمنین (ع)آمده است: «إنَّما أَخَافُ عَلَیکُم اثنَانَ: اِتِّباعَ الهَوَی وَ طُولَ الأَمَلِ. أمَّا اتِّبَاعُ الهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنسِی الآخِرَةَ» (نهج‌البلاغه/ خ42)؛ یعنی من بر شما از دو چیز می‌ترسم: پیروی از هوس و آرزویِ دراز؛ زیرا پیرویِ هوس، از حق باز می‌دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد می‌برد.

پیامبر خدا(ص) نیز می‌فرماید: «مَثَلُ الإِنسَانِ وَ الأَمَلِ وَالأَجَلِ فَمَثَلُ الأَجَلِ إِلَی جَانِبِهِ وَ الأَمَلُ أَمَامَهُ فَبَینَمَا هُوَ یَطلُبُ الأَمَلَ أَمَامَهُ أَتَاهُ الأَجَلُ فَاختَلَجَهُ: حکایت انسان، آرزو و اجل چنان است که اجل در کنار اوست و آرزو پیشاپیش او، در حالی که آرزو را پیش روی خود دنبال می‌کند ناگاه اجل فرامی‌رسد و او را درمی‌رباید» (ر.ک؛ المتّقی الهندی، ج3: 494؛ ح 7574). به راستی چه افراد شایسته و بااستعداد و لایق که بر اثر گرفتاری در دام آرزوی دراز به موجودات ضعیف و مسخ‌شده‌ای مبدّل گشتند که نه تنها به درد جامعة خود نخوردند، بلکه منافع شخصی خود را نیز پایمال کردند و از هر گونه تکامل بازماندند، چنان‌که در دعای کمیل می‌خوانیم: «وَحَبَسَنِی عَن نَفعِی بُعدُ أَمَلِی: آرزوهای دراز مرا از منافع واقعی‌اَم محروم ساخت» (حیدری نراقی، 1387: 608).

در سورة مبارکة فرقان آرزوی کافران با کلمة «لَیتَنِی» بیان شده است. آیات 21 تا 31 این سوره وصف حسرتی است که در مواجهه با حقیقت اعمال خویش دچار آن می‌شوند و دو دست خویش به دندان می‌گیرند. به همین دلیل، در چنین مواقعی آرزو می‌کند: ای کاش فلان کار که در اثر فوت او به چنین روزی دچار شدم، از من فوت نمی‌شد. از تعبیرات لطیف قرآن، یکی تعبیر﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً﴾ (الفرقان/27) و دیگری تعبیر ﴿یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلاً﴾(همان/28) است. در این تعبیرها در ندا و استغاثه، تدرّجی لطیف به کار رفته است. در آیة اوّل منادی حذف شده است و اشاره به این دارد که او نجات‌دهنده‌ای می‌خواهد که او را نجات دهد و آوردن کلمة «وَیل» می‌فهماند که برای او روشن شده که دیگر کسی نیست که او را از عذاب نجات دهد و جز هلاکت و فنا دادرسی ندارد (ر.ک؛ طباطبائی، 76،15/281).

در نشئة آخرت که ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ...﴾ (الفرقان/26) است. ملک‌ها و مُلک‌های اعتباری رخت برمی‌بندد و تنها مِلک و مُلک حقیقی ظهور می‌کند و انسان هر تلاشی که در جهت غیرترّقی و رشد درونی خویش کرده است، سرابی بیش نبوده است و ثمرة واقعی اعمال آنان جز حسرت نیست، چراکه بر اساس ﴿وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ...﴾ (الأعراف/8) اعمال باطل و حبط شده دارای وزن و ارزشی نمی‌باشند، لذا آن میزانی که در قیامت اعمال با آن سنجیده می‌شود، همانا حق است. به این معنا که هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد، به همان اندازة اعتبار و وزن دارد و چون اعمال نیک مشتمل بر حق است، از این رو، دارای ثقل و سنگینی می‌باشند و بر عکس، عمل بد و سیّئه چون مشتمل بر هیچ حقّی نیست و باطل صرف می‌باشد. لذا دارای وزن و اعتبار نیست و وزن هر عمل به مقدار حقّی است که در آن وجود دارد (ر.ک؛ طباطبائی، 1376، ج 8: 11)، امّا امور دنیوی فانی و مصداق ﴿هَبَاءً مَّنثُورًا﴾ (الفرقان/23) هستند.

3ـ2ـ1ـ3) آرزو بدون عمل

از آنجا که انسان برای رسیدن به آرزوهایش در تکاپوست، گاهی چنان درگیر آرزوهاست که حتّی بدون عمل منتظر نتیجه می‌شود: ﴿...یُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ: دوست دارند به آنچه که انجام نداده‌اند، ستایش شوند﴾ (آل‌عمران/ 188). امام علی، علیه‌السّلام، می‌فرماید: «لاَ تَکُن مِمَّن یَرجُوا الآخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ: از کسانی مباش که بدون عمل به آخرت امیدوار است» (نهج‌البلاغه/ ح ۱۴۲).

اگر انسان انتظار و امید چیزی را دارد، باید خود را برای استقبال از آن آماده کند. کسی که ادّعا می‌کند، انتظار چیزی دارد و اثری در عمل او نمایان نیست، در واقع، به ادّعای دروغینی دست زده است. شخصی از امام علی (ع) درخواست اندرز کرد و آن حضرت فرمود: «از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می‌اندازد. در دنیا چونان زاهدان سخن می‌گوید، امّا در رفتار همانند دنیاپرستان است. اگر نعمت‌ها به او برسد، سیر نمی‌شود و در محرومیّت، قناعت ندارد. از آنچه به او رسید، شکرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده‌طلب است. دیگران را پرهیز می‌دهد، امّا خود پروا ندارد. به فرمانبرداری امر می‌کند، امّا خود فرمان نمی‌برد. نیکوکاران را دوست دارد، امّا رفتارشان را ندارد. گناهکاران را دشمن دارد، امّا خود یکی از گناهکاران است و با گناهان فراوان، مرگ را دوست نمی‌دارد، امّا در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت، پافشاری دارد. اگر بیمار شود، پشیمان می‌شود و اگر مصیبتی به او رسد، به زاری خدا را می‌خواند. اگر به گشایش دست یافت، مغرورانه از خدا روی برمی‌گرداند. نفس به نیروی گمان ناروا بر او چیرگی دارد و او با قدرت یقین، بر نفس چیره نمی‌گردد. برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند، نگران و بیش از آنچه که عمل کرده است، امیدوار است. اگر بی‌نیاز گردد، مست و مغرور شود و اگر تهی دست گردد، مأیوس و سُست شود. چون کار کند، در آن کوتاهی ورزد و چون چیزی خواهد، زیاده‌روی نماید. هنگامی که در برابر شهوت قرار گیرد، گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد. چون رنجی به او رسد، از راه ملّت اسلام دوری گزیند. عبرت‌آموزی را طرح می‌کند، امّا خود عبرت نمی‌گیرد. در پند دادن مبالغه می‌کند، امّا خود پندپذیر نمی‌باشد. سخن بسیار می‌گوید، امّا کردار خوب او اندک است. برای دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد، امّا برای آخرت جاویدان، آسان می‌گذرد. سود را زیان و زیان را سود می‌پندارد. از مرگ هراسناک است، امّا فرصت را از دست می‌دهد. گناه دیگران را بزرگ می‌شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک می‌پندارد. با طاعت خود ریاکارانه برخورد می‌کند. خوشگذرانی با سرمایه‌داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد. به نفع خود و بر زیان دیگران حُکم می‌کند، امّا هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حُکم نخواهد کرد» (همان/ ح150).

وقتی از امام صادق (ع) در رابطه با مردمی که آلوده به انواع گناهان هستند و در عین این آلودگی می‌گویند به رحمت و مغفرت و عفو خداوند امیدواریم، سؤال شد، حضرت فرمودند: «اینان مردمی هستند گرفتار آرزو، نه آراسته به امید. کسی که به چیزی امید دارد، برای به دست آوردنش اقدام لازم را انجام می‌دهد و آن که از چیزی می‌ترسد، از آن دوری می‌نماید»(کلینی، 75،3/ 176).

اگر سالک مقدّمات رسیدن به رحمت خاص را فراهم نکرده باشد، در حقیقت سالک نیست و فقط تمنّی دارد؛ یعنی آرزوی رحمت را در دل می‌پروراند، نه امید رحمت را در سر؛ زیرا مقدّمات کار را فراهم نکرده است و در این صورت، او مانند کشاورزی است که بدون شیار کردن زمین و بذرافشانی در آن منتظر محصول تازه است. از این رو، در قرآن «تمنّی» محکوم شده است:  ﴿لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ...﴾ (النّساء/123)» (جوادی آملی، 1378: 302).

2ـ3) از حیث زمان

بر اساس زمان نیز می‌توان آرزوها را به دو دستة مختلف که یکی متعلّق به گذشته (حسرت) و دیگری متعلّق به آینده تقسیم کرد. گاهی انسان آرزو می‌کند که به اموری در گذشته دست می‌یافت و چون محقّق نشده است. در واقع، با نوعی حسرت از تباه شدن آن روبه‌رو است. در مقابل، ممکن است آرزوی دستیابی به اموری را داشته باشد که هنوز به وقوع نپیوسته و هیچ تضمینی برای وقوع آن درآینده نیز وجود ندارد. این نوع آرزوها نیز مورد تأیید قرآن و روایات نیست: ﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً: و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!﴾ (الفرقان/ 27)؛ ﴿یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی: مى‏گوید: اى کاش براى (این) زندگیم چیزى از پیش فرستاده بودم! (الفجر/25).

3ـ3) ازحیث متعلّق

منظور از متعلّق چیزی است که انسان به عنوان خواسته و خواهش، آرزوی رسیدن به آن را دارد. آرزو را از منظر قرآن بر اساس متعلّق خود به اقسامی تقسیم می‌کنیم. برخی از این اقسام عبارتند از: آرزوی پیوستن به پارسایان (الزّمر/57آرزوی برگشت به دنیا و انجام اعمال شایسته (الزّمر/57 و الأعراف/53)؛ آرزوی نعمت (النّساء/32)، آرزوی ارتداد مسلمانان (البقره/109)، آرزوی باطل (النّساء/120)، آرزوی دنیوی (البقره/202)، آرزوهای دور و دراز (النّساء/119آرزوی خروج از عذاب جهنّم (غافر/11آرزوی ظهور پیامبر اسلام (البقره/89)، آرزوی عمر طولانی (البقره/96)، آرزوی دنیا یا همان دنیاطلبی (القصص/80آرزوی ثروت قارون (القصص/79آرزوی فاصلة میان فرد و اعمال زشتش (آل‌عمران/30)، آرزوی قدرت و اراده (هود/80) و آرزوی مرگ (البقره/94).

4ـ عوامل ایجاد آرزوهای مذموم

ـ جهل از مرگ؛ پیامبر خدا (ص) فرمود: «مَثَلُ الإِنسَانِ وَ الأَمَلِ وَ الأَجَلِ فَمَثَلُ الأَجَلِ إِلَی جَانِبِهِ وَ الأَمَلُ أَمَامَهُ فَبَینَمَا هُوَ یَطلُبُ الأَمَلَ أَمَامَهُ أَتَاهُ الأَجَلُ فَاختَلَجهُ: حکایت انسان، آرزو و اجل چنان است که اجل در کنار اوست و آرزو پیشاپیش او، در حالی که آرزو را پیش روی خود دنبال می‌کند. ناگاه اجل فرا می‌رسد و او را درمی‌رباید» (ر.ک؛ المتّقی الهندی، 1409ق.، ج3: 494). امام علی(ع) می‌فرماید:«لَو رَأَی العَبدُ الأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبغَضَ الأَمَلَ وَ غُرُورَهُ: اگر بنده به اَجَل و رسیدن آن بنگرد، آرزو و فریب آن را دشمن می‌دارد»(نهج‌البلاغه/ 534).

ـ شیفتگی به دنیا؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «مَن لَهِجَ قَلبُهُ بِحُبِّ الدُّنیَا التاطَ قَلبُهُ مِنهَا بِثَلاَثٍ: هَمٍَ لاَیُغِبُّهُ وَ حِرصٍ لاَیَترُکُهُ وَ أَمَلٍ لاَیُدرِکُهُ: آن که دل به دنیا باخته باشد، سه بلا بر او وارد شود: اندوه، حرص دایم و آرزویی که هرگز بدان نرسد» (همان/ ح 228).

ـ جهل به آخرت؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن کَانَتِ الآخِرَةُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَیرِ غایَةَ اُمنِیَّتِهِ: هر که همّ و غم او آخرت باشد، به نهایت آرزویش از خوبیها می‌رسد» (تمیمی آمدی، 1384؛ ح 8902).

ـ آخرت‌گریزی؛ در آیة 94 از سورة بقره آمده است:﴿قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ: بگو: اگر آن (چنان‌که مدّعى هستید،) سراى دیگر در نزد خدا مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید، اگر راست مى‏گویید﴾.

ـ ظنّ به دوستی خدا؛ در آیة 6 از سورة جمعه آمده است: ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ: بگو: اى یهودیان! اگر گمان مى‏کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید (تا به لقاى محبوبتان برسید)!﴾.

ـ وحشت از سختیها؛ در آیة27ـ26 از سورة فرقان آمده است: ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیرًا * وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً: حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است؛ و آن روز، روز سختى براى کافران خواهد بود! * و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!﴾.

ـ ظاهربینی؛ در آیة 79 از سورة قصص آمده است: ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ: پس (روزى قارون) با تمام زینت خویش در برابر قوم خود ظاهر شد. آنها که خواهان زندگى دنیا بودند، گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است، ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره‌ای عظیم دارد!﴾.

ـ رویارویی بانتیجه عمل خود؛ در آیة27ـ25 از سورة حاقّه آمده است: ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیهْ * یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیَةَ: امّا کسى که نامة اعمال او را به دست چپش بدهند، مى‏گوید: اى کاش هرگز نامة اعمال مرا را به من نمى‏دادند، * و نمى‏دانستم حساب من چیست! * اى کاش مرگم فرا مى‏رسید!﴾.

5ـ نتایج و ثمرات آرزوی مذموم

آرزوی مذموم نتایج و ثمرات گوناگونی به شرح ذیل دارد:

ـ کوردلی؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ الأَمَانِیُ تُعمَی أَعیُنَ البَصَائِرَ: آرزوها چشم دیدن را کور می‌کند» (نهج‌البلاغه/ ح 267).

ـ کم‌خِرَدی و غفلت؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ إِعلَمُوا أَنَّ الأَمَلَ یُسهَی العَقلَ وَ یُنسَی الذِّکرَ: بدانید که آرزو خِرَد را به راه خطا می‌کشد و یاد را به فراموشی بدل می‌سازد» (همان/ خ 186).

ـ فراموشی آخرت ؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنسَی الآخِرَةَ: و آرزوی دراز آخرت را به فراموشی می‌سپارد» (همان/ خ 42).

ـ بدکاری و گناهکاری؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن أَطَالَ الأَمَلَ أَسَاءَ العَمَلَ: هر که گرفتار آرزوی دراز شود، کارش بد می‌شود» (همان/ ح 36).

ـ قساوت قلب؛ رسول اللّه (ص) می‌فرماید: «کُونُوا مِنَ اللّهِ عَلی حَذَرٍ فَمَن کَانَ یَأمُلُ أَن یَعِیشَ غَداً یَأمُلُ أَن یَعِیشَ أبَداً وَ مَن کَانَ یَأمُلُ أَن یَعِیشَ غَداً یَقسُو قَلبُهُ وَ یَرغَبُ فِی الدُّنیَا وَ یَزهَدُ فِیمَا لَدَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: از خداوند برحذر باشید؛ زیرا کسی که آرزو دارد، فردا زنده بماند، آرزوی زندگی همیشگی را دارد و کسی که آرزوی زندگی فردا را داشته باشد، دلش سخت می‌شود و به دنیا راغب می‌گردد و به آنچه نزد پروردگارش عزّ و جلّ است، بی‌رغبت می‌شود» (محمّدی ری‌شهری، 1379، ج 1: 190).

ـ زندگی پررنج؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَنِ استَعانَ بِالأَمَانِیِّ أفلَسَ: هر که از رؤیاها کمک جوید، بی‌چیز می‌شود» (تمیمی آمدی، 1384، ج 1: 112).

ـ زندگی ذلّت‌بار؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن تَبِعَ مُنَاهُ کَثُرَ عَنَاؤُهُ: هر که دنبال آرزوها و رؤیاهایش برود، رنجش بسیار می‌شود» (همان: 112).

ـ محرومیّت از رحمت خدا و نعمت‌ها در آیة 14ـ13 از سورة حدید آمده است: ﴿یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ * یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ: روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مى‏گویند: نظرى به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوى برگیریم! به آنها گفته مى‏شود: به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید! در این هنگام دیوارى میان آنها زده مى‏شود که درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! * آنها را صدا مى‏زنند: مگر ما با شما نبودیم؟! مى‏گویند: آرى، ولى شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید و (در همه چیز) شکّ و تردید داشتید و آرزوهاى دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد!﴾.

ـ کفران نعمت؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «تَجَنَّبُوا المُنَی فَإِنَّهَا تَذهَبُ بِبَهجَةِ نِعَمِ اللّه عِندَکُم و تُلزِمُ استِصغَارَها لَدَیکُم و عَلَی قِلَّةِ الشُّکرِ مِنکُم: از آرزوها [و توقّعات] دوری کنید که آرزوها، شکوه نعمت‌های خداوند به شما را از بین می‌برند و آنها را در نظرتان کوچک می‌نمایند و به ناسپاسی از آنها می‌کشانند» (تمیمی آمدی، 1384، ج 1: 110).

ـ تلف شدن امکانات؛حضرت علی (ع) می‌فرماید: «ثَمَرَةُ الأَمَلِ فَسادُ العَمَلِ: ثمرة آرزو تباه شدن عمل است» (همان: 107).

ـ منع ایمان؛ در قرآن کریم می‌خوانیم:﴿رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ کَانُواْ مُسْلِمِینَ * ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ:کافران (هنگامى که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو مى‏کنند که اى کاش مسلمان بودند! * بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى بزودى خواهند فهمید!﴾ (الحجر/3ـ2).

ـ موعظه‌ناپذیری؛ در قرآن کریم می‌خوانیم: ﴿ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى بزودى خواهند فهمید!﴾ (همان/3).

بر آرزوهای مطلوب نیز آثاری مترتّب است. امید و آرزو نسبت به آینده نیروی محرّک انسان برای تلاش‌هاست و اگر چراغ پُرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع، روح او می‌میرد و نشاط زندگی از او رخت برمی‌بندد و انسان را به موجودی سُست و بی‌هدف و بی‌تلاش مبدّل می‌کند.

6ـ درمان آرزوی مذموم

در تعالیم اسلامی دربارة درمان آرزو مذموم دستورهایی وارد شده‌ است؛ از جمله اینکه دربارة چند چیز اندیشه شود:

ـ اندیشه دربارة خود و نقص ذاتی بشر. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «مِسکینٌ ابنُ آدَمَ مَکتومُ الأَجَلِ مَکنونُ العِلَلِ مَحفُوظُ العَمَلِ تُؤلِمُهُ البَقَّةُ وتَقتُلُهُ الشَّرقَةُ وتُنتِنُهُ العَرقَةُ: بینوا آدمیزاد! اَجَل او پوشیده است. بیماری‌هایش نهان [و در کمین] است. کردارش نگهداری می‌شود. پشّه‌ای او را رنجه می‌سازد و جرعه‌ای گلوگیر او را می‌کشد. و عَرَق گندیده‌اش می‌کند» (نهج‌البلاغه/ ح ۴۱۹).

ـ اندیشه دربارة بی‌اعتباری دنیا؛ امام صادق (ع) فرمودند: «نمونة دنیا چونان آب شور دریا است. هر آنچه تشنه از آن بنوشد، به تشنگی او بیفزاید تا او را بکشد» (کلینی، 1390، ج 4: 297).

ـ اندیشه دربارة اینکه این جهان محلّ زاداندوزی برای آخرت است. حضرت امام علی (ع) فرمودند: «إنَّ الدُّنیَا لَم تُخلَق لَکُم دارَ مُقَامٍ وَ لاَ مَحَلَّ قَرَارٍ وَ إنَّمَا جُعِلَت لَکُم مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنهَا الأَعمَالَ الصَّالِحَةَ لِدَارِ القَرَارِ فَکُونُوا مِنهَا عَلَی أوفَازٍ وَ لاَ تَخدَعَنَّکُم مِنهَا العَاجِلَةُ وَ لاَ تَغُرَّنَّکُم فِیهَا الفِتنَةُ: دنیا آفریده نشده که برای شما سرای ماندن و جای آسودن باشد، بلکه گذرگاه شما قرار داده شده تا از آن برای سرای استقرارتان توشة اعمال نیک بردارید. پس، در دنیا همواره آماده باشید و زنهار که خوشی‌های زودگذر آن، شما را نفریبد و فریبندگی‌هایش شما را گول نزند» (تمیمی آمدی، 1384، ج1: 381).

ـ اندیشه دربارة اینکه حرص، راه سعادت نیست. امام علی (ع) می‌فرماید: «اَلحِرصُ مَوقِعٌ فِی کَثیرِ العُیوبِ: حرص انسان را به عیب‌های زیادی مبتلا می‌کند» (همان: 231).

ـ اندیشه و مطالعه دربارة پیامدهای بسیار شوم آرزوی مذموم (مکارم شیرازی، 1377، ج 2: 196). امام علی (ع) می‌فرمایند: «اِعلَمُوا أنَّ الأَمَلَ یُسهِی العَقلَ وَ یُنسِی الذِّکرَ فَأَکذِبُوا الأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبَهُ مَغرُورٌ: بدانید که آرزو، خِرَد را دچار غفلت می‌سازد و فراموشیِ [مبدأ و مقصد] می‌آورد. پس آرزو را دروغگو دانید که آرزو فریبنده است و آرزومند فریب خورده» (نهج‌البلاغه/ خ86).

گفتیم آرزو عبارت است از خواهش یا چشم‌داشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است، امّا غالباً مردم از آرزوهای خود لذّت می‌برند و با خیال‌بافی وضع مطلوب را در عالم ذهن خود به جای واقع می‌نشانند. گاه تأثیر این آرزوها به اندازه‌ای است که در استدلال‌ها و استنباط‌های شخص نیز تأثیر می‌گذارد؛ یعنی فرد مطلبی را تنها به این دلیل ادّعا می‌کند یا می‌پذیرد که دوست دارد چنین باشد، نه به خاطر اینکه دلیلی بر آن اقامه شده ‌است و نه اینکه واقعاً چنان است. این قِسم آرزواندیشی است. هنگامی که خبر وفات پیامبر اکرم(ص) به برخی رسانده شد. آنان خبر را انکار کردند و حاضر به پذیرش مرگ پیامبر(ص) نشدند و گفتند محمّد(ص) زنده است و نمی‌میرد، امّا بعضی دیگر با استناد به این آیه، ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ و َإِنَّهُم مَّیِّتُونَ: قطعاً تو خواهی مُرد و آنان [نیز] خواهند مُرد﴾ (الزّمر/30) ایشان را متقاعد کردند. در قرآن کریم یکی از بارزترین نمونه‌های آرزواندیشی آیه‌ای است که در آن یهودیان و ترسایان مدّعی شدند که هرگز کسی به بهشت درنیاید، مگر آنکه یهودی یا ترسا باشد. قرآن دربارة این ادّعای می‌گوید: ﴿وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ...: آنها گفتند: هیچ کس جز یهود یا نصارى هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوى آنهاست!﴾ (البقره/111).

صریح‌ترین بیان در قرآن در ردّ آرزواندیشی و این گمان باطل که کسی پندارد که چون چیزی را خوش‌دارد، پس محقّق است یا محقّق خواهد شد، آیة ﴿أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى: یا آنچه انسان تمنّا دارد به آن مى‏رسد؟!(النّجم/24) است. قرآن مجید در آیة دیگری به منظور ردّ آرزوی باطل مشرکان دربارة پاداش و کیفر می‌فرماید: ﴿لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا: (فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست، هر کس عمل بدى انجام دهد، کیفر داده مى‏شود و کسى را جز خدا، ولىّ و یاور خود نخواهد یافت﴾ (النّساء/123).

نتیجه‌گیری

1ـ آرزو لازمة ادامة حیات است.

2ـ آرزو در سایة امامت عقل سازنده می‌شود.

3ـ برترین آرزو طلب خداوند است و این سیر مورد تأیید خداوند است: ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُم (محمّد/7).

4ـ آرزوهای مورد نکوهش در قرآن و روایات، آرزوهایی است که به دلیل متّصل نبودن به یک هدف متعالی پایانی برای آن متصوّر نیست و آدمی را گرفتار غفلت می‌کند.

5ـ ابتلای انسان به آرزوهای مذموم ریشه در جهل نسبت به مرگ و آخرت، ظنّ به دوستی با خداوند، رویایی با نتیجة عمل خود و وحشت از سختیها و ظاهربینی او دارد. در این میان، جهل نسبت به مرگ و معاد عامل مؤثّرتری است.

6ـ آرزوهای مذموم انسان را گریبانگیر آفاتی چون کوردلی و غفلت، آلودگی به گناه، قساوت قلب، فراموشی آخرت و در نهایت، محرومیّت از رحمت خداوند می‌کند. محرومیّت از رحمت خداوند سایر تبعات را به دنبال خواهد داشت.

7ـ اندیشیدن انسان به نیازمندی‌های واقعی که پوشاننده نقص‌های وجودی اوست و بی‌اعتباری دنیا از راه‌های درمان آرزوهای مذموم است.

قرآن کریم. ترجمة آیة‌الله ناصر مکارم.
ابن‌بابویه، محمّد بن علی. (1383). کمال الدّین و تمام النّعمه. جلد1. قم: مؤسّسة تحقیقات و نشر معارف اهل‌البیت (ع).
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد. (1384). غُرَر الحِکَم و دُرَر الکلم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
جوادی آملی، عبدالله. (1391). تسنیم. تهران: خانة کتاب.
ـــــــــــــــــــ . (1389). حیات حقیقی انسان درقرآن. قم: انتشارات تابان.
ـــــــــــــــــــ . (1378). مراحل اخلاق در قرآن.جلد یازدهم. قم: مرکز نشر اسراء.
ـــــــــــــــــــ . (1378) معاد در قرآن. قم: مرکز نشر اسراء.
شریف‌الرّضی، محمّد بن حسین. (1388). نهج‌البلاغه. ترجمة محمّد دشتی. قم: نشر دیوان.
طباطبائی، محمّدحسین. (1376). المیزان. جلد پانزدهم. تهران: بنیاد علمی فرهنگی علاّمه طباطبائی.
قرائتی، محسن. (1375). پرتوی ازنور. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
کلینی، محمّدبن یعقوب بن اسحاق. (1390). اصول کافی. تهران: دارالثّقلین.
المتّقی الهندی، علیّ بن حسام‌الدّین. (1409ق.). کنز العمّال فی سُنَن الأقوال و الأفعال. بیروت: مؤسّسه الرّساله.
محمّدی ری‌شهری، محمّد. (1385). فرهنگنامة آرزو. قم: دارالحدیث.
ــــــــــــــــــــــــ . (1379). میزان‌الحکمه. قم: دارالحدیث.
مصطفوی، حسن. (1385). التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم. تهران: مرکز نشر آثار علاّمه مصطفوی.
مطهّری، مرتضی. (1373). حکمت‌ها و اندرزها. تهران: انتشارات صدرا.
ـــــــــــــــ . (1373). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ. تهران: انتشارات صدرا.
مکارم شیرازی، ناصر. (1377). اخلاق در قرآن کریم. قم: انتشارات امام علی ابن أبی‌طالب (ع).
ــــــــــــــــــ . (1386). برگزیدة تفسیر نمونه. تهران: دارالکتاب اسلامیّه.
مولوی، جلال‌الدّین محمّد. (1389). مثنوی معنوی. تهران: امیرکبیر.
موسوی لاری، مجتبی. (1376). رسالت اخلاق در تکامل انسان. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیّه.