Document Type : علمی- ترویجی

Authors

Abstract

Today, the production and distribution tools have been developed leading to complicated economic relations. Every country tries to improve its economic position restricting the economic sphere against its rivals, the importance of which will be realized when the impact of economy on politics and culture is reviewed. In the present world community, any country whose economy is weak is forced in some cases to undergo the political and cultural attacks of the owners of economy. In this case, the countries suffering from a weak economy should embark on the two basic tasks: reinforcement of production and fortification of the structures of economy, and resistance against the political-cultural pressures imposed by the rivals in order to preserve its identity. Our aim is to reconsider the ways we can   employ the factors that the Quran offers to the society in order to have a prosperous economy and to form the modern Islamic civilization and practically use them. Therefore, we try through this essay to present some solutions of the Quran and traditions to overcome the economic difficulties of the society.

Keywords

مقدّمه

اقتصاد ایران در سایة تفکّر جمهوری اسلامی همیشه آماج حملات دشمنان است و یکی از ضربه‌های دشمنان که می‌تواند جامعه را دچار تزلزل کند، مشکلات اقتصادی است. در واقع، یکی از عناصر و اجزای جامعه که به شکل مستقیم، سکّان هدایت یک جامعه را در دست می‌گیرد، اقتصاد آن کشور است و هرگونه قدم برداشتن برای اصلاح و بهبود آن می‌تواند به منزلة گام‌هایی در جهت تعالی دیگر بخش‌های جامعه و رفاه حال عمومی و فعّالیّت اعتلای پایة نظام و کشور باشد. قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوه‌های عملی بهره‌گیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع پیش روی آنان نهاده است.

1ـ اهمیّت اقتصاد در جامعه

مهم‌ترین عاملی که جامعة انسانی را بر اساس خود پایدار می‌دارد، اقتصاد است که خداوند آن را مایة قوام جامعه قرار داده است. نقش ثروت در زندگی فردی و اجتماعی، همچون نقش آب در زندگی جانداران است؛ یعنی همچنان‌که زندگی جانداران بدون آب ممکن نیست و حیات همة موجودات زنده به آن بسته است، در زندگی فردی و اجتماعی نیز حیات افراد به مال و ثروت بستگی دارد و بدون آن، ادامة حیات ممکن نیست. نیز همچنان‌که جریان یافتن خون در بدن، موجب حیات همة بافت‌های بدن شده، جسم انسان را شاداب نگه می‌دارد، جریان داشتن پول، ثروت و مواهب طبیعی در رگ‌های اجتماع، موجب زنده ماندن همة طبقات اجتماع و شاداب ماندن جامعة انسانی می‌شود. از همین روی، قرآن کریم ثروت را عامل پایایی و قیام فرد و جامعه می‌داند: ﴿وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً...: اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید...﴾ (النّساء/5). در واقع، از آن روی که مال سبب قیام و استقلال است، آن را بنا بر اطلاق مسبّب بر سبب برای مبالغه به قیام نامیده است (ر.ک؛ حقّی بروسوی، 1421ق.، ج 2: 202).

پس یکی از عناصر و اجزای جامعه که به شکل مستقیم، سکّان هدایت جامعه را در دست می‌گیرد، اقتصاد آن کشور است و هر گونه قدم برداشتن برای اصلاح و بهبود آن می‌تواند به منزلة گام‌هایی در جهت تعالی دیگر بخش‌های جامعه و رفاه حال عمومی و فعّالیّت در اعتلای پایة نظام و کشور باشد. در نظام اقتصاد اسلامی، تأمین رفاه عمومی و زدودن فقر از سطح جامعه و نیز رسیدن به اقتدار و استقلال اقتصادی، مستلزم داشتن اقتصادی شکوفا و در حال رشد است. استقلال اقتصادی و شکوفایی آن را می‌توان از آیات قرآن دریافت. از اطلاق برخی آیات و لازمة برخی دیگر، لزوم استقلال و شکوفایی آن فهمیده می‌شود؛ برای مثال می‌فرماید: ﴿...وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً: و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است﴾ (النّساء/141) که غالب فقهای بزرگ اسلام، برای نفی هر گونه سلطة کافران بر مسلمانان بدین آیه استناد کرده‌اند و مفادّ آن را محکم دانسته‌اند؛ یعنی مسلمانان می‌باید کاری کنند که کفّار به آنان مسلّط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطة کفّار شود، نامشروع است و از جمله راه‌های سلطة کفّار بر مؤمنین، سلطة اقتصادی است. متأسّفانه در این روزگار سلطة اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقّق یافته است و این واقعیّت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان و مهجور گزاردن قرآن می‌باشد. مطابق مستفاد این آیه، مؤمنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگی‌ها، از جمله وابستگی اقتصادی، رهایی دهند. در آیة دیگری می‌خوانیم: ﴿وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ: اگر مؤمن هستید، سُستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید﴾ (آل‌عمران/ 139). از این آیه استفاده می‌شود که از لوازم ایمان، بی‌نیازی اقتصادی از کفّار و خودکفایی مسلمین است؛ زیرا نیاز همیشه ملازم با ذلّت و اسارت است و امّتی که بخواهد عزیز و سربلند زندگی کند، باید خود را از یوغ کفّار آزاد کند. همچنین خداوند می‌فرماید: ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا: محمّد (ص) فرستادة خداست و کسانى که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى، در حالى‌که همواره فضل خدا و رضاى او را خواهانند. نشانة آنها در چهرة ایشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و انجیل هست، همانند کِشته‌ای که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نموّ و رشد کرده که کشاورزان را به شگفتى وامى‏دارد. این براى آن است که کافران را به خشم آورد (، ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده‌اند و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، خداوند وعدة آمرزش و پاداش بزرگی داده است﴾ (الفتح/29).

در این آیة مبارک، در توصیف امّت اسلام، با جملة ﴿فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ﴾ روبه‌رو می‌شویم. مسلّماً تا چنین هدفی در عملیّات اقتصادی منظور نگردد و مسلمانان خود را از دنباله‌روی کردن خلاص نکنند، نه تنها در اقتصاد، پیوسته شکست می‌خورند، بلکه در اخلاق و فرهنگ که منشأ هر گونه شکست مادّی و معنوی دیگر است، شاهد سقوط قطعی خود خواهند بود. از این رو، مسلمین باید اقتصادی خودکفا و غیر متّکی به غیر داشته باشند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 137). در سورة انفال نیز می‌خوانیم: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ: و هر چه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگری را جز ایشان ـ که شما آنان را نمی‌شناسید و [تنها] خدا آنان را می‌شناسد ـ بترسانید، و هر چیزی در راه خدا خرج کنید، پاداشش به خود شما بازگردانیده می‌شود و بر شما ستم نخواهد رفت﴾ (الأنفال/60).

«قوّه» در برخی روایات به «شمشیر، سپر و تیر» معنی شده است (ر.ک؛ عیّاشی،1421ق.، ج 2: 204، 1754و 1755)، ولی « قوّه» کلمة کوچک و پُرمعنایی است و نه تنها وسایل جنگی و سلاح‌های مدرن هر عصری را در بر می‌گیرد، بلکه تمام نیروها و قدرت‌هایی را که به نوعی از انواع در پیروزی بر دشمن اثر دارد، شامل می‌شود، اعمّ از نیروهای مادّی و معنوی» (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 7: 222).

از قدرت‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... که در مفهوم «قوّه» مندرج هستند و نقش بسیار مؤثّری در پیروزی بر دشمن دارند، نباید غفلت کرد. بنابراین، نیروی اقتصادی برای رویارویی با دشمن از اهمیّت بسزایی برخوردار است، به‌ویژه در جنگ‌های امروز که قدرت اقتصادی یکی از دو طرف جنگ، در سرنوشت آن نقش بسزایی دارد.

2ـ جهاد و پیشرفت اقتصادی در قرآن

قرآن کریم مجاهدانی را که از مال و جان خود می‌گذرند، می‌ستاید و از آنان به نیکی یاد می‌کند. در زیر به صورت خلاصه به چندی از این موارد پرداخته شده است.

1ـ انجام جهاد و تلاش اقتصادی از ویژگی‌های پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان است و مجاهدان اقتصادی بر قاعدان اقتصادی برتری و ترجیح دارند: ﴿...فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ... ﴾ (النّساء/ 95).

2ـ مجاهدان اقتصادی مقام والایی در نزد خداوند متعال دارند: ﴿...أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ...﴾ (التّوبه/ 20).

3ـ جهاد و تلاش اقتصادی موجب خیر ﴿لَهُمُ الْخَیْراتُ﴾ و رستگاری ﴿هُمُ الْفائِزُون﴾ و پاداش فراوان ﴿أَجْراً عَظِیماً﴾ از آنِ مؤمنان است.

4ـ مجاهدان اقتصادی، در ادّعای ایمان و مجاهدت خود، صادق و راستگو هستند: ﴿...أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (الحشر/8) (ر.ک؛ ثعلبی، 1422ق.، ج9: 278).

5ـ بدیهی است جهاد اقتصادی در صورتی دارای ارزش‌های پیشین است که در راه خدا و با انگیزة الهی باشد ﴿فِی سَبیلِ اللّهِ﴾ (المزمّل/ 20).

با توجّه به اهمیّت جهاد و تلاش اقتصادی، قرآن مأموریّت انسان را در بُعد مادی زندگی، عمارت و آبادانی زمین، و در بُعد معنوی، عبادت و عبودیّت دانسته است و انسان را به انجام این مهم تشویق فرموده است، چنان‌که می‌خوانیم: ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ...: و به سوى قوم ثمود، برادرشان، صالح را (فرستادیم). گفت: اى قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودى جز او براى شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت... ﴾ (هود/61).

راهکارهای قرآن برای پیشرفت اقتصادی

قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات فراوانی شیوه‌های عملی بهره‌گیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است. از جملة این شیوه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

1ـ3) استفاده از آب‌های گوناگون

﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ...: و از آسمان، آبى به اندازة معیّن نازل کردیم و آن را در زمین (در جایگاهی ویژه) ساکن نمودیم...﴾ (المؤمنون/ 18)؛ ﴿...وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ...: و از آسمان، آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‏ها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد...﴾ (البقره/ 22 و مشابه آن در الأنعام/ 99، الأعراف/ 57 و نوح/ 12ـ11).

باید به این نکته توجّه کرد که باران از عوامل مهمّ تولید است (فاطر/ 9 و غافر/ 13). بنابراین، باید مناطق پُرباران را شناسایی کرد. قطره‌قطرة باران روزیی است که خداوند بخشنده برای انسان می‌فرستد. باید از هدر رفتن آن خودداری کرد و از روش‌های جدید آبیاری برای بهره‌برداری بهینه استفاده کرد.

2ـ3) بهره‌برداری از دانه‌های روغنی

﴿فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ * وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ: سپس به‌وسیله آن باغ‌هایى از درختان نخل و انگور براى شما ایجاد کردیم؛ باغ‌هایى که در آن میوه‏هاى بسیار است و از آن می‌خورید. * و (نیز) درختى را که از طور سینا مى‏روید [= درخت زیتون‏] و از آن روغن و نان‌خورش براى خورندگان فراهم مى‏گردد (، آفریدیم)﴾ (المؤمنیون/20ـ19). از روغن زیتون هم می‌توان برای غذا بهره برد و هم از آن انواع داروها را ساخت. این درخت با اقسام مختلف خود معمولاً در سرزمین ایران اسلامی هم می‌روید. با بهره‌برداری از این درخت و تولید انبوه آن می‌توان به رونق اقتصادی کشور کمک کرد. در این راستا نیز می‌توان برای کاشت و برداشت درخت زیتون برنامه‌ریزی جامع کرد و تولید آن را گسترش داد و از این طریق برای کشور ارزآوری داشته باشیم.

3ـ3) بهره‌برداری از منابع دریایی

در سورة اسراء می‌خوانیم: ﴿رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...: پروردگارتان کسى است که کشتى را در دریا براى شما به حرکت درمى‏آورد تا از نعمت او بهره‏مند شوید...﴾ (الإسراء/ 66) که مراد از این آیه، راه انداختن کشتی‌ها در دریا به‌وسیلة باد و امثال آن است. در سورة نحل نیز می‌خوانیم: ﴿وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید، و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتی‌ها را مى‏بینى که سینة دریا را مى‏شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید، شاید شکر نعمت‌هاى او را به جا آورید!﴾ (النّحل/ 14). بر اساس این آیه، دریاها علاوه بر اینکه یکی از منابع غنی غذایی و پوشاک برای زندگی می‌باشد، همچنین دارای منابع و معادن بی‌شماری نیز می‌باشند. بنابراین، مثلاً نباید زباله‌های اتمی و صنعتی در دل دریاها رها شوند و برای حفاظت از آن باید برنامه‌ریزی ملّی و بین‌المللی طرح و اجرا کرد.

4ـ3) دارو

امروزه دارومی‌تواند اقتصاد کشور را رونق بخشد و می‌توان از آن به عنوان اهرمی استراتژیک استفاده کرد. باید گفت عسل، غذا و داروست و می‌توان آن را به شکل انبوه پرورش داد. در سورة نحل آمده است: ﴿...یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ...: از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مى‏شود که در آن، شفا براى مردم است﴾ (النّحل/ 69). در واقع، با استفادة بهینه و روشمند و علمی از داروها و غذاهای سنّتی می‌توان از مصرف بی‌رویة داروهای شیمیایی کاست.

5ـ3) چهارپایان

در اقتصاد بُحرانی، مهم‌ترین درآمدهای انسان می‌تواند از چهارپایان باشد و گوشت، شیر، پارچه، سوخت و... که  قرآن در این باره می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِلشَّارِبِینَ: و در وجود چهارپایان براى شما (درس‌هاى) عبرتى است. از درون شکم آنها، از میان غذاهاى هضم‏شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما مى‏نوشانیم﴾ (همان/66). هم اکنون می‌توان از دامداری برای رشد اقتصادی و خودکفایی در آن بهره برد. پرورش و تولید دام را باید روشمند و با استفاده از غذاهای مجاز دامی گسترش داد و کاری کرد که هم بر کمّیّت و هم بر کیفیّت محصولات دامی افزود تا در راستای صادرات و نیازهای داخلی مفید باشند.

6ـ3) زمین

در جامعه‌هایی که صنعتی نیستند، تنها اتّکای آنها استفاده از زمین است و جز این راهی برای خودکفایی نیست. توجّه به صنعت بدون عنایت به کشاورزی اشتباه بزرگی است. خداوند زمین را برای مردم نهاد: ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ: زمین را براى خلایق آفرید﴾ (الرّحمن/10). باید همة ویژگی‌های مناطق مختلف را شناخت و نهایت استفاده را برد، چراکه خداوند بزرگ زمین را رام و مسخّر انسان نموده است: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا...: اوست که زمین را براى شما رام کرد... ﴾ (الملک/15). امروزه معطّل گذاشتن زمین‌های مستعد، به نوعی به هدر دادن سرمایه است که می‌توان با برنامه‌ریزی صحیح، در هر زمینی، محصولات مناسب آن زمین را کاشت.

7ـ3) وسعت منابع تولید

بالأخره باید گفت قرآن به گستردگی منابع تولیدعقیده دارد: ﴿وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا...: و از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد﴾ (ابراهیم/ 34)؛ ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ...: ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم... ﴾ (الأعراف/10). پس با توجّه به اینکه همه چیز در زمین هست، باید با مدیریّت صحیح، از منابع موجود استفاده کرد و منابع شناخته نشده را شناسایی کرد و به کار گرفت و این با اهمیّت دادن به رشته‌های زمین‌شناسی، معدن، زیست‌شناسی و... محقّق می‌شود.

امام علی(ع)که در بیان و کردار خود مفسّر قرآن کریم است، در عهدنامة ماندگار خود به مالک اشتر، یکی از مأموریّت‌های مهمّ حاکمان را عمران و آبادانی زمین معرّفی فرموده است و می‌فرماید: «... باید توجّه تو به آباد کردن زمین بیش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چراکه خراج جز در نتیجة آبادی فراهم نمی‌آید. هر کس بدون آباد کردن زمین خواستار خراج شود، کشور را خراب و مردم را هلاک کرده است و کار او جز اندکی، راست نخواهد شد. پس اگر از زیادی مالیات (خراج)، یا رسیدن آفات آسمانی، یا قطع شدن آب، یا خراب شدن بذر در نتیجة غرق شدن زمین در زیر آب، یا نابود شدن مادّة غذایی از زمین شکایت کنند، باید چنان بار مردم را سبک کنی که کارشان اصلاح شود و این کار نباید برتو گران افتد؛ زیرا که این اقدام همچون ذخیره‌ای است که مردم خود آن را با آباد کردن، آراستن و پیراستن سرزمین‌ها بازمی‌گردانند. علاوه بر این، سپاسگزار تو نیز خواهند شد و خود از اینکه با عدل و داد با مردمان رفتار کرده‌ای، شادمان خواهی بود و به دلیل راحتی که برای ایشان فراهم کرده‌ای و عدل و مهربانی که نسبت به آنان روا داشته‌ای و (بدین گونه) اعتمادشان را جلب کرده‌ای، می‌توانی به حُسن نیّت و خدمت ایشان بیشتر متّکی باشی. بسا که در آینده حادثه‌ای پیش آید که چون در آن به یاری ایشان چشم داشته باشی، با کمال صفای دل، آن را تحمّل کنند و این همه برای عمران و آبادی ضرورت دارد. ویرانی زمین از فقر مردم آن نتیجه می‌شود و زمانی مردمان، فقیر می‌شوند که والیان در اندیشة جمع مال و نسبت به باقی ماندن بر سر کار خود بدگمان باشند و از چیزهایی که مایة عبرت گرفتن است، بهره‌مند نشوند» (نهج‌البلاغه/ ن 53).

4ـ سیرة پیشوایان معصوم در انجام فعّالیّت‌های اقتصادی

کلمه‌های کار، تلاش، عمران، آبادی و تولید، انسان را به نشاط در‌می‌آورد و او را از رخوت و سُستی دور ساخته، آینده‌ای زیباتر برای او رقم می‌زند. زندگی انسان بر محور کار می‌گردد. مظاهر تمدّن بشری به طور کامل، مستمرّ و طولانی در زندگی بشر بر کُرة زمین است. ساختمان‌های بلند، سدهای عظیم، تونل‌های طولانی، هواپیماهای غول‌پیکر، کتابخانه‌های بزرگ، رصدخانه‌ها و همة آنچه در کُرة خاکی وجود دارد، حاصل عملکرد آدمی است. اثر کار فقط در ابعاد اقتصادی و تولید نیست، بلکه در نظام اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مؤثّری را ایفا می‌کند. از همین رو، در متون دینی به ابعاد گوناگون آن توجّه داده شده است و جایگاه آن را روشن ساخته‌اند (ر.ک؛ رضایی،1382: 17). با توجّه به فراخور موضوع در این بحث، بیشتر به جنبة اقتصادی آن پرداخته خواهد شد.

اقتصاد یک جامعه، رمز بقای آن است. همانگونه که قبلاً نیز گفته شد، اقتصاد، متّکی بر تصرّف در طبیعت و هر چیزی است که در آن است و این نتیجه جز با کار به دست نمی‌آید. پس کار برای اقتصاد همچون ستون برای خانه است؛ یعنی همانگونه که خانه بدون ستون پدید نمی‌آید، اقتصاد هم بدون کار معنایی ندارد و از این لحاظ، میان اقتصاد فردی و اجتماعی تفاوتی نیست. پس بر آدمی واجب است که پیشه و کاری داشته باشد، به‌گونه‌ای‌که نیازهای خود و اجتماع را تأمین کند و بر ثروت ملّت خویش بیفزاید و برای همین، خداوند متعال نیروی کار کردن به آدمی داد و به تعبیر امام سجّاد (ع): «رَکَّبَ فِینَا آلاَتَ البَسطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتَ القَبضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَروَاحِ الحَیَاةِ، وَ أَثبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الأَعمَالِ: در [پیکر] ما ابزار گشادن و وسایل گرفتن نهاد و ما را از نیروهای حیات بهره‌مند ساخت و به ما اندام‌هایی (دست و پا) برای کار کردن داد» (صحیفة سجّادیه/ 30).

آری، خداوند طبع آدمیان را مشتاق کوشش و تلاش آفرید و به آنان فکر هدایت‌گر و انگیزنده به کار و عمل بخشید (الفِکرُ مِرآةٌ صَافِیَةٌ: فکر آیینه‌ای روشن است)، و زمین و آنچه را که در آن و بر آن است، به‌گونه‌ای فراهم آورد که برای آدمی پرداختن به کار در آن میسّر باشد. پس انسان نمی‌تواند عذری برای رها کردن کار و شغل داشته باشد و بار خویشتن را بر دوش دیگران نهد. اسلام آن کس را که بار خویش بر دوش دیگران گذارد، لعنت کرده است و او را وبالی بر اقتصاد اجتماعی و اموال عمومی شمرده است که از دسترنج دیگران می‌خورد و هر کس را موظّف ساخته که به کاری و پیشه‌ای بپردازد و در کار خود نیز کوشا، جدّی، متعهّد، امین و درستکار باشد تا چرخ زندگی بشری از راه تعاون و همکاری بچرخد و هر کس از ثمرة کار خویش برخوردار شود (و نه، تنها از نتیجة کار و تلاش دیگران)، و نیز میوة چیده شده با هر دست به دهان صاحب دست برود (ر.ک؛ حکیمی، 1380، ج 5: 452).

به همین دلیل، در سیرة پیشوایان معصوم (ع) فعّالیّت‌های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولید‌کنندگان را بسیار تشویق می‌کردند. سیرة عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده است که بار زندگی خود را شخصاً به دوش می‌کشیدند و هیچ گاه برای تأمین امور ضروریّ زندگی، خود را وابسته به دیگران نمی‌کردند. مسئولیّت سنگین هدایت معنوی انسان‌ها هم مانع از اشتغال آنان به فعّالیّت‌های مثبت و سازنده نمی‌شد و از بابت نقش هدایتی خود هیچ مطالبة اجر و مزد از مردم نمی‌کردند. در قرآن کریم نیز آیات بسیاری دلالت بر اشتغال پیامبران به فعّالیّت‌های مختلف اقتصادی می‌کند و در بسیاری از آیات هم به نوع فعّالیّت آنان اشاره شده است.

رویکرد قرآن کریم بدین موضوع به‌گونه‌ای است که به هیچ وجه میان فعّالیّت انبیا به عنوان فرستادة خداوند و هدایت‌کنندة انسان‌ها با اشتغالات دنیوی آنها تباین و تضادّی نمی‌بیند و شغل‌هایی که عهده‌دار آن بودن،د از نوع مشاغل معمولی آحاد جامعه یا حتّی اغلب از مشاغل قشر متوسّط به پایین جامعه بود؛ شغل‌هایی چون چوپانی، نجّاری، آهنگری، زراعت، تجارت و ... گاهی نیز در بخش‌های مختلف زندگی خود به فعّالیّت‌های متفاوت می‌پرداختند. هیچ گاه در تأمین نیاز مادّی خود و خانوادة خود دست نیاز مقابل دیگران دراز نمی‌کردند. به استناد بعضی روایات، همة انبیاء در بخشی از زندگی خود به کار چوپانی پرداختند. البتّه این موضوع می‌تواند با ساختار حاکم بر مناسبت‌های اقتصادی جوامع سنّتی ـ که معمولاً شبانی یا کشاورزی بود، منطبق باشد (ر.ک؛ ولوی، 1381: 168ـ 167). ابن‌جوزی معتقد است که آدم(ع) به کشاورزی، نوح به نجّاری، ادریس به خیّاطی، صالح به بازرگانی، ابراهیم به کشاورزی و شعیب و موسی به چوپانی، داوود به اسلحه‌سازی، سلیمان به پادشاهی و پیامبر اسلام (ص) به شبانی اشتغال داشتند و حوّا نخ‌ریسی می‌کرده است (ر.ک؛ ابن‌جوزی، 1415ق.، ج 2: 146).

از مجموع همة اشاره‌هایی که در باب شغل انبیاء در متون و منابع مختلف دیده می‌شود، یک نکتة مشترک که همه روی آن متّفق هستند، قابل استنباط است و آن اینکه همة انبیاء به شغلی مشغول بوده‌اند و هیچ یک از آنان به بهانة اعتکاف و خلوت‌گزینی، دعا و نماز یا به‌خاطر انجام مأموریّت و مسئولیّت‌های سنگین نبوّت و رسالت، شانه از زیر بار مسئولیّت‌های فردی و اجتماعی خود خالی نکرده‌اند و این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان الهی به دنیا و رابطة آن با آخرت است و بر اندیشه‌های انحرافی زهدمآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوی و مصالح اُخروی در تضاد می‌دانستند و یا افکار باطل ارباب‌مآبانه که کار را وظیفة افراد پست و پایین جامعه می‌دانستند، خطّ بطلان می‌کشد.

5ـ ارزش کار در اسلام

بیکاری در اسلام مردود است و کار به عنوان یک امر مقدّس شناخته شده است و خدای متعال کارکنان را دوست دارد که حضرت علی (ع) در این باب می‌فرماید: «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحْتَرِفَ الأَمِینَ: خداوند کسی را که دارای یک حرفه است و بدان اشتغال دارد و امانت‌دار است، دوست دارد» (حرّ عاملی،1391ق.: 12، 13، 14). در حدیث دیگری از امام صادق (ع) نیز نقل شده که کسی که خود را برای زندگی‌ خویش به مشقّت می‌اندازد، مانند کسی دانسته شده که در راه خدا جهاد می‌کند (ر.ک؛ کلینی، 1388ق.: 1، 5 و 88) و پیامبر خدا (ص) کسی را که سنگینی [معاش] خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون دانسته است (ر.ک؛ همان: 5، 7 و 72).

بدین دلیل است که وقتی در حضور پیامبر (ص) دربارة کسی سخن می‌گفتند، حضرت می‌پرسید کارش چیست. اگر می‌گفتند کار ندارد، می‌فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَینِی» یعنی در چشم من دیگر ارزش ندارد (مطهّری،1387: 22 و 786) علی (ع) نیز بر این اساس، کار را شعار مؤمن دانسته، می‌فرماید: «العَمَلُ شِعارُ المُؤمِنِ» (آمدی،1360: 408) که بر این اساس، بیکار ایمان ندارد و در حدیث دیگری کار را همسفرِ شخص برخوردار از یقین دانسته، می‌فرماید: «العَمَلُ رَفِیقُ المُؤمِن» (همان: 975)؛ یعنی اهل یقین به خود اجازه نمی‌دهند که لحظه‌ای بیکار باشند و از تمام لحظات خود بهینه استفاده می‌کنند. پس بدین روی است که ارزش مؤمن بستگی به کارش دارد، همچنان‌که علی (ع) متذکّر آن شده، می‌فرماید: «المُؤمِنُ بِعَمَلِهِ» (همان: 1 و 12).

ارزش مؤمن بر اساس عملکرد اوست و برترین کارها، کاری است که عامل آن برای انجام آن بسیار تلاش کند. علی (ع) در این باره می‌فرماید: «اَفْضَلُ الأَعمالِ مَا اَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیهِ: برترین کارها کاری است که خود را ناگزیر بر انجام آن قرار دهی» (نهج‌البلاغه/ ق249).

یکی از بارزترین امتیازهای جوامع ایده‌آل، داشتن اقتصادی سالم، پویا و وجود مجریان فعّال، متعهّد و کاردان در عرصه‌های اقتصادی است. پیامبران الهی نیز برای ایجاد قسط و عدالت در سطح وسیع آن در میان اقشار مختلف جامعه و تأمین نیازهای مادّی مردم و آبادانی و آسایش آنان و به‌وسیلة توزیع عادلانة امکانات، سرمایه‌ها، ایجاد زمینه‌های مناسب، آگاهی‌رسانی همگانی و بالأخره ترویج احسان، نیکوکاری و خدمت کوشیده‌اند تا مردم را به سوی سعادت و نیک‌بختی سوق دهند.

هرگاه بخش‌های اساسی جامعه به کار اشتغال داشته باشند، اقتصاد جامعه رشد و شکوفایی خواهد داشت، تولید و درآمد ملّی افزایش می‌یابد، درآمد دولت به جهت مالیات‌ها فزونی می‌گیرد و امکان ارائة خدمات عمومی به مردم فراهم می‌شود. نیروی کار با به‌کارگیری سرمایه باعث تولید جامعه می‌شود و یکی از مبانی اصلی اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید می‌باشد. با بیکاری، نیروی کار، سرمایة بالقوّه یا بالفعل معطّل می‌ماند و بنیة اقتصادی جامعه ضعیف می‌شود. هرچه تولید بیشتر شود، امکان برخورداری دولت از مالیات‌های مردمی افزایش می‌یابد و آبادی جامعه صورت می‌گیرد. در نامة امام علی (ص) به مالک اشتر آمده است: «اگر وضع خراج‌دهندگان اصلاح شود، افراد دیگر جامعه هم به سامان می‌رسند و باید فکر حاکم اسلامی به آبادی و گسترش تولید، بیش از جمع‌آوری مالیات باشد وگرنه کشور و مردم به نابودی کشانده می‌شوند» (همان/ ن 53).

افزایش توان اقتصادی بدون شک از آثار کار و انگیزة مناسبی برای شخص مسلمان در رو آوردن به آن است. به همین دلیل، هرگاه جامعه به کاری احتیاج داشت، شخص باید این گونه «واجبات نظامیّه» را انجام دهد و از تلاش خود در این زمینه خودداری نکند، چون گاهی تلاش در انجام مشاغل مورد نیاز جامعه، واجب می‌شود. امروزه جایگاه نیرو و سرمایة انسانی در رشد و توسعة اقتصادی از مباحث مهمّ و کلیدی اقتصاد کلان و توسعه به شمار می‌رود. یکی از انگیزه‌های اصلی شخص برای کار، رشد اقتصادی جامعه است و تقویت این انگیزه میان نیروی کار، آثار پُربرکتی دارد؛ از جمله آنکه فرد را از توجّه به خود دور می‌کند و به فکر دیگران می‌اندازد یا حتّی اگر به مال احتیاج ندارد، برای اعتلای جامعه می‌کوشد. در برخی ممالک، مردم ابتدا برای وطن و پس از آن برای خانواده و در نهایت، برای خود کار می‌کنند. این چنین روحیّه‌ای به یقین، شکوفایی اقتصادی را موجب می‌شود.

6ـ تقویت تولید

فعّالیّت‌های تولیدی، عنصر اساسی در طلب روزی است و برای اهمیّت و تشویق به آن، می‌توان از آیات متعّدد قرآن کریم استفاده کرد. قرآن تصرّف در عوامل تولید و نهاد‌هایی که خداوند برای بشر خَلق کرده، توصیه و به شکر این نعمت‌ها و استفادة درست از آنها تأکید و نیز دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گامهای شیطانی دانسته است و نکوهش می‌کند. قرآن کریم با تذکّر اینکه خداوند نعمت‌ها و منابع را بری شما آفریده، به جستجو در زمین برای طلب روزی، امر می‌فرماید و به «تهیّة قوّه» دستور داده است و خواستار آبادانی در زمین شده است و با بیان‌های مختلف، اهمیّت تولید و تشویق به آن را گوشزد کرده است. در بیشتر این آیات، هدف از تسخیر آسمان و زمین، خلقت شب و روز، فرستادن باد و باران و حرکت کشتی‌ها در دریاها، جستجو و طلب روزی معرّفی شده است (ر.ک؛ عبّاس‌نژاد، 1384: 438ـ437). برای نمونه می‌فرماید: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً: ما شب و روز را دو نشانة توحید و عظمت خود قرار دادیم. سپس نشانة شب را محو کردیم و نشانة روز را روشنى‏بخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بجویید (و به تلاش زندگى برخیزید) و عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزى را مشخّص و آشکارا بیان کردیم﴾ (الإسراء/ 12).

«فضل» که جمع آن «فضول» است (ر.ک؛ ازهری، 1421ق.: ذیل «فضل»)، به معنای بیش از حدّ اعتدال است (ر.ک؛ راغب اصفهانی، 1412ق.: ذیل «فضل»). مقصود از فضل و زیادت در این آیه، مال است و آنچه که به دست می‌آید و کسب می‌شود (همان).

«اِبتِغَاءِ فَضل اللَّه» در قرآن معمولاً به معنی رزق و کسب و کار مفید و ارزنده است (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 12: 46). خداوند بزرگ در این آیه می‌فرماید: «اگر ما آیت روز را روشن قرار دادیم، برای این است که انسان بتواند در آن، به موقع، رزق پروردگار خود را طلب کند، چون «رزق» فضل و عطای خدای تعالی است» (طباطبائی،1417ق.، ج 13: 51).

تمهید مقدّمات کار و تلاش، زمینه‌سازی برای آرامش و استراحت و پس از آن، روشنی بخشیدن و چراغانی کردن زمین برای جستجوی روزی، تشویق عملی برای فعّالیّت اقتصادی است. براستی اگر روز روشن نمی‌بود و تاریکی شب کنار نمی‌رفت، چگونه امکان فعّالیّت اقتصادی و جستجوی روزی ممکن بود!؟ نمونة دیگر را در سورة روم می‌توان مشاهده کرد که می‌فرماید: ﴿وَ مِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِیُذِیقَکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را به عنوان مژده‌دهندگانی مى‏فرستد تا شما را از رحمت خویش بچشاند (و سیراب کند) و کشتی‌ها به فرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید. شاید شکر او را به جای آرید﴾ (الرّوم/ 46).

مراد از «إِذَاقة رحمت» رساندن انواع نعمت‌ها است که بر وزیدن باد مترتّب می‌شود، چون وقتی باد می‌وزد، عمل تلقیح در گل‌ها و میوه‌ها انجام می‌شود، و عفونت‌ها از بین می‌رود و جوّ زمین تصفیه می‌شود و نعمت‌هایی دیگر از این قبیل که اطلاق جمله همگی را شامل می‌شود. همچنین ﴿...وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ...؛ یعنی بادها را می‌فرستد تا چنین و چنان شود و نیز کشتی‌ها به امر او به حرکت درآیند، ﴿وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ﴾، یعنی تا رزق او را که از فضل اوست، طلب کنید» (طباطبائی، 1417ق.، ج16: 199).

از آیات دیگر می‌توان به (الفاطر/ 12؛ الجاثیه/ 12 و الإسراء/ 66) اشاره کرد. البتّه بادآوری می‌شود که در بعضی از آیات، واژة «ابتغاء» از فضل الهی دیده نمی‌شود، ولی به جستجوی روزی سفارش می‌کنند؛ مانند این آیه که می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ: اوست که زمین را براى شما رام کرد، پس بر شانه‏هاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست﴾ (الملک/15).

با توجّه به این آیه می‌توان فهمید که مایه‌های اصلی اقتصاد و کلید بسیاری از درآمدها را خداوند در زمین قرار داده است. این زمین شرایطی را در خود جمع کرده که قابل فرمان بردن است و انسان که خلیفة خدا در زمین است، طوری آفریده شده که می‌تواند از امکانات مادّی زمین استفاده کند و در حقیقت، این امکانات را خداوند به انسان سپرده است تا با استقرار بر پشت زمین و بهره‌مندی از هرگونه وسایل طلب، رزق و نصیب مادّی خود را از زمین به دست آورد و در این میدان وسیع و خوان گستردة خدای کریم، با همزیستی و حُسن برخورد، همة انسان‌ها با هم بهره گیرند.

امکاناتی که زمین در اختیار انسان نهاده، عبارت است از: تحمّل عملیّات کشاورزی، خدمات صنعتی، روابط بازرگانی و بسیاری از فعّالیّت‌های دیگر. انسان در روی زمین تا آنجا که امکانات جغرافیایی منطقه‌ای اجازه می‌دهد، به تولید می‌پردازد و هنگامی که تولید محلّی، نیازهایش را تأمین نکرد، با روابط بازرگانی و مبادلات اقتصادی با سرزمین‌های دور و نزدیک، نیازهای خود را مرتفع می‌سازد و با کار و فعّالیّت، وسایل زندگی‌ خویش را فراهم می‌آورد. پس انسان موجودی است که عمدة نیازهای او به‌وسیلة زمین و در روی زمین فراهم شده است. او باید با حرکت و تلاش مداوم و ملایم خود، طبیعت را رام کند و از آن بهره گیرد، تا با تأمین اقتصاد، بتواند بر مشکلات مادّی خود فایق آید و مسیر خود را به سوی کمال پایدارش طی کند. بنابراین، باید گفت که این اقتصاد سالم و پیشرفته است که نقش خود را مستقیماً در زندگی این دنیا و به گونة غیرمستقیم در پیمودن راه کمال آخرت ایفا می‌کند (ر.ک؛ موسوی اصفهانی، 1368: 125).

برخی از آیات نیز با فراهم‌ ساختن زمینة تولید، بر اهمیّت و تشویق به تولید نیز دلالت دارند؛ مانند آیات زیر: ﴿وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ: ما تسلّط، مالکیّت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم، امّا کمتر شکرگزارى مى‏کنید﴾ (الأعراف/ 10)؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی سخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ * وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: خداوند است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتی‌ها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمت‌هایش را به جا آورید. * او آنچه در آسمانها و زمین است، همه را از سوى خود مسخّر شما ساخته است. در این نشانه‏هاى (مهمّى) است براى کسانى که می‌اندیشند﴾ (الجاثیه/ 13ـ12)؛ ﴿اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الأَنْهَارَ * وَ سَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ: خداوند است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و از آسمان، آبى نازل کرد و با آن، میوه‏ها(ى مختلف) را براى روزى شما (از زمین) بیرون آورد و کشتى‏ها را مسخّر شما گردانید تا بر صفحة دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود * و خورشید و ماه را ـ که با برنامة منظّمى در کارند ـ به تسخیر شما درآورد و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت﴾ (ابراهیم/ 33ـ32)؛ ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ * وَ مَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ * وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند. در این، نشانه‏هایى است (از عظمت خدا،) براى گروهى که عقل خود را به‌کار مى‏گیرند. * (علاوه بر این،) آفریدگانی را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده نیز مسخّر (فرمان شما) ساخت. در این، نشانة روشنى است براى گروهى که متذکّر مى‏شوند. * اوست که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخورید و زیورى براى پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید، و کشتی‌ها را مى‏بینى که سینة دریا را مى‏شکافند تا شما (به تجارت پردازید و) از فضل خدا بهره گیرید. شاید شکر نعمت‌هاى او را به‌جا آورید﴾ (النّحل/ 14ـ12).

ملّتی که می‌خواهد در برابر استعمار و نفوذ مستکبران دنیا با عزّت و سربلندی زندگی کند، به جای اینکه مدام خود را با سرمایه‌ها و پیشرفت‌های آنها مقایسه کند، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقّی خویشتن به کار گیرد و به خود بگوید من چیزی کمتر از دیگران ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها بیشتر پیشرفت کنم، من چرا چشم به امکانات و پیشرفت‌ آنها بدوزم که این پیشرفت آنان فقط در جهت مادّی است و در بحران معنویّت دست و پا می‌زنند. من خود بهتر و بیشتر تولید می‌کنم. بدین ترتیب، نباید اجازه دهیم که بیگانگان به کشورمان نفوذ کنند. مقام معظّم رهبری در این باره می‌فرمایند: «موفّقیّت هر ملّت در پیشرفت‌های خود، نسبت معکوس با نفوذ بیگانگان و دشمنان در آن کشور دارد. نسبت اینها متعاکس است؛ یعنی هرگاه بیگانه و یک قدرت خارجی، ولو آن قدرت خارجی علناً اظهار دشمنی نکرده باشد، نفوذش در بین مردم، قشرهای مختلف و فضای سیاسی بیشتر باشد، این ملّت از آینده‌ای همراه با عزّت و همراه با افتخار و تأمین‌شده، فاصله‌اش بیشتر است، نه اینکه با هر بیگانه‌ای باید ستیزه‌گری کرد، نه. گاهی هم انسان به خاطر مصالح، با بیگانه‌ای دوستی می‌کند، امّا به همان بیگانة دوست هم نباید اجازه داد که در امور داخل این خانه، این خانواده، این کشور و این جامعه بتواند نقش ایفا کند. از اوّل انقلاب که به کلّی رشته‌های نفوذ آمریکا و دیگر قدرتمندان ـ فقط هم آمریکا نبود، مُنتها بدترینشان آمریکا بود ـ در این کشور گسسته شد. اینها دایم در فکر بودند که به نحوی در داخل کشور نفوذ کنند و به پیاده کردن فکر خودشان، حرف خودشان،کار خودشان و مقاصد و هدف‌های خودشان بپردازند. از همة راه‌ها هم برای این کار استفاده می‌کنند» (بیانات رهبری در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان و جانبازان: 11/ 08/ 1379).

یکی از اساسی‌ترین روش‌های مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان و تحریم‌های اقتصادی، حمایت از تولید ملّی می‌باشد. این عنوان که بخش نخست نامگذاری سال 1391 نیز بود، موجب تقویت و شکوفایی اقتصاد ملّی می‌گردد. رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که می‌تواند به افول و رونق کم و توقّف واحدهای تولید داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان‌ شود. افزایش بهره‌وری در تولید، کاهش قیمت تمام‌شدة تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی می‌باشد.

نتیجه‌گیری

با توجّه به مطالب بیان شده در این پژوهش، به این نتیجه می‌رسیم که:

ـ قرآن کریم افزون بر بیان اهمیّت و تأکید بر انجام جهاد و رونق اقتصادی، در آیات بسیاری شیوه‌های عملی بهره‌گیری از مواهب طبیعی را عمران و آبادانی زمین و دستیابی به پیشرفت اقتصادی افراد و جوامع، پیش روی آنان نهاده است.

ـ در سیرة پیشوایان معصوم (ع) نیز فعّالیّت‌های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن بزرگوران، کارگران و تولیدکنندگان را بسیار تشویق می‌کردند. سیرة عملی پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) این بوده که بار زندگی خود را شخصاً به دوش می‌کشیدند و هیچ گاه برای تأمین ضروریّات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمی‌کردند.

ـ قرآن کریم تصرّف در عوامل تولید و نهاده‌هایی که خداوند برای بشر خلق کرده، توصیه می‌کند و به شکر این نعمت‌ها و استفادة درست از آنها تأکید و دوری کردن از تصرّف در عوامل تولید را پیروی از گام‌های شیطانی دانسته است و نکوهش می‌کند.

ـ رونق تولید داخلی و کاستن از واردات که می‌تواند به افول و کم‌رونقی و توقّف واحدهای تولیدی داخلی منجر شود، موجب استقلال اقتصادی، قطع وابستگی به خارج و ارتقای تکنولوژی در سطح کلان‌ می‌شود.

ـ افزایش بهره‌وری در تولید، کاهش قیمت تمام‌شدة تولید، کیفیّت بهتر و خدمات بیشتر در رقابت با تولید خارجی و کاهش واردات و حمایت از تولید ملّی، از عوامل مهمّ تحرّک و رونق اقتصاد داخلی می‌باشد

قرآن کریم. (1379). ترجمة محمّدمهدی فولادوند. تهران: دارالقرآن الکریم.
آمدی، عبدالواحد. (1360). غُرَر الحِکَم و دُرَر الکلم. تحقیق میرجلال‌الدّین المحدّث. چاپ سوم. تهران: دانشگاه تهران.
ابن‌جوزی، أبو‌الفرج عبدالرّحمن بن علی. (1415ق.). المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم. بیروت: دار الکُتُب العلمیّه.
ازهری، أبومنصور محمّد بن أحمد. (1421ق.). تهذیب اللّغه. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با دانشجویان و دانش‌آموزان و جانبازان. 11/ 08/ 1379.
ثعلبی، ابواسحاق أحمد. (1422ق.). الکشف و البیان. با تحقیق أبو‌محمّد بن عاشور. چاپ اوّل. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
حرّ عاملی، محمّد. (1391ق.). وسائل الشّیعه. چاپ چهارم. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
حقّی بروسوی، اسماعیل. (1421ق.). تفسیر روح البیان. تصحیح احمد عزّ و عنایه. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
حکیمی، محمّدرضا و محمّد و علیحکیمی. (1380). الحیاة. ترجمة احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1412ق.). مفردات الفاظ قرآن. بیروت: دار القلم.
رضایی، مجید. (1382). کار و دین. تهران: کانون اندیشة جوان.
شریف رضی، محمد بن حسین. (1379). نهج‌البلاغه. ترجمة محمّد دشتی. قم: مشهور.
صحیفة سجّادیّه. (1376). امام علی بن حسین(ع). قم: نشر الهادی.
طباطبائی، محمّدحسین. (1417ق.). المیزان فی تفسیر قرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعة مدرّسین حوزة علمیّة قم.
عبّاس‌نژاد، محسن. (1384). قرآن و اقتصاد. مشهد: مؤسّسة انتشارات بنیاد پژوهش‌های قرآن، حوزه و دانشگاه.
عیّاشی، أبونصر محمّد بن مسعود. (1421ق.). التّفسیر العیّاشی. چاپ اوّل. قم: مؤسّسة البعثه.
کلینی، محمّد بن یعقوب.(1388ق.). کافی. تحقیق علی‌اکبر غفّاری. چاپ سوم. تهران: دار الکُتُب الإسلامیّه.
مطهّری، مرتضی. (1387). مجموعه آثار؛ تعلیم و تربیت در اسلام. چاپ چهارم. تهران: صدرا.
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکُتُب الإسلامی.
موسوی اصفهانی، جمال‌الدّین. (1368). پیام‌های اقتصادی قرآن. بی‌جا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
ولوی، علی‌محمّد. (1381). فرهنگ کار در اسلام (پژوهشی در قرآن و سیرة معصومان). تهران: امیرکبیر.