Document Type : علمی- ترویجی
Authors
Abstract
The year 2014 was named the year of political epic and economic epic by the Supreme Leader. Therefore, consumption pattern modification and extravagance prevention are considered to be of utmost importance for the implementation of the economic epic in the society. Obviously enough, suitable consumption culture paves the way for the investment and leads to the economic growth and development. Moreover, what makes the consumption pattern modification and extravagance prevention prominent is moving away from the consuming society where the consumption pattern which is deviated from logical and optimized consumption and insatiable consumption culture which is based on luxury, extravagance, and epicureanism rule. In such a society, individuals only live with the desire of consumption; therefore, the phenomenon of consumption, stemming from the capitalist system, is a blatant characteristic of such a society. This phenomenon is in line with the economic and cultural globalization, which promotes global economics, expands national and international consumption markets, encourages extravagance behavior culture, and changes people’s behavior of the consumption through the high-speed digital media and developed communication technologies. Thus, the present study aims to examine various dimensions of consumption pattern modification (consumption management) in order to implement the economic epic. First, the importance of consumption pattern modification and extravagance prevention is discussed; second, the importance of consumption pattern modification and extravagance prevention in the Quran and Hadith is mentioned, and then the formation and promotion of consumptionism are examined. Finally, instances and consequences of extravagance are mentioned, and some suggestions for further studies are made
Keywords
مقدّمه
بیش از یک دهه است که سکّاندار بصیر و دوراندیش انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدّ ظلّه العالی)، همزمان با برگزاری بزرگترین جشن ملّی ایرانیان، سنّت حسنهای را بنیان نهادهاند و هر سال را به نام و شعاری زیبنده، مزیّن مینمایند و همگان، بهویژه نخبگان، اندیشمندان، محقّقان و تمام کارگزاران را به اهتمام جدّی برای عملیّاتی نمودن آن مکلّف میفرمایند. این نامگذاریها که مبتنی بر شناخت عمیق و کافی معظّمله از نیازمندیها، دردها و بیماریهای مختلف اجتماعی است، عملاً به عنوان دغدغة اصلی و راهبرد محوری هر سال مبدّل گردیده است و اذهان و افکار بخشهای زیادی از جامعه را به خود معطوف نموده است و بسترساز آثار و برکات و پیامدهای زیادی برای جامعة اسلامی شده است. مقام معظّم رهبری در آستانة دهة چهارم (دهة پیشرفت و عدالت)، با عنایت به الزامهایی نظیر: 1ـ راهبردهای کلان نظام، 1ـ شرایط بینالمللی و تلاش غرب در مواجهه با نظام اسلامی، 3ـ سند چشمانداز و برنامة پنجساله، 4ـ الویّتهای الگوی پیشرفت و عدالت به عنوان نقشة راه دهة چهارم، 5ـ مشکلات و موانع اقتصادی داخلی و نیازهای ضروری کشور، 6ـ ارادة نظام جهت حلّ مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، 7ـ تداوم رشد و پیشرفت کشور، 8ـ اجرای کامل طرح هدفمندسازی یارانهها، 9ـ کاهش عوارض اختلافات سیاسی بر پیشرفت کشور، 10ـ کاهش نرخ بیکاری، اشتغال و ...، سال 1390 را با عنوان سال «جهاد اقتصادی» نام نهادند و فرمودند: «من این سال را سال جهاد اقتصادی نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملّت عزیزمان انتظار دارم که در عرصة اقتصادی با حرکت جهادگونه کار کنند و مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست. باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم».
روشن است که انسان به لحاظ ویژگی خاصّ خود و برتری نسبت به سایر موجودات، تقدیرگر و حسابکننده است و با هدف و انگیزه دست به کاری میزند و تلاشی را پی میریزد. در وجود انسان، تنظیمگری محترم و عامل موفّقیّت شمرده میشود (نهجالبلاغه/ ن 31). این تنظیمگری در همة ابعاد وجود او قابل مشاهده و سرایت است. یکی از این ابعاد، مصرف و استفاده از مواهب الهی و منابع خدادادی است. مصرف در نگاه دینی، زمینهای است برای دستیابی به کمال و قرب الهی و در چرخة اقتصادی، پایان خطّ تولید و عرضه است. با توجّه به اینکه مصرف باید در خدمت انسان و مسیری برای رشد و تعالی معنوی او باشد (ر.ک؛ صدوق، 1368: 31)، چگونگی مصرف، بسیار تأثیرگذار است. لذا در جامعهای که مصرف مطابق با الگوهای پذیرفته شده نیست، منابع و ذخایر آن جامعه سریعتر به پایان رسیده، هدف و انگیزهای در مصرف مشاهده نمیشود. پس بایسته است با به کار بردن امکانات و محصولات، مطابق با نیازهای واقعی جامعه و اصلاح روند تولید و عرضه و تغییر نوع مصرف، بازنگری در زمان و مکان آن و افزایش یا کاهش میزان مصرف، زمینة بهینه نمودن آن فراهم گردد.
1ـ بیانمسئله
مروری بر آمار و اخبار مربوط به اسراف و مصرف بیش از حد که در مغایرت با آموزههای دینی و ضرورتهای ملّی قرار دارد، گویای وجود پدیدهای به نام مصرفزدگی در جامعة ایران اسلامی است. حال آنکه نه تعریف ارزشها و هویّت انسان از دیدگاه اسلام و نه چنین هویّتی از نگاه سنّت و میراث ایرانی، ارتباطی با این نمایش مصرف دارد. این در حالی است که این اسراف و تبذیر در جامعهای صورت میگیرد که برخی از خانوادهها از فراهم کردن حدّاقلهای زندگی محروم هستند. لذا چنین پدیدهای، آزار ناشی از پدیدة فاصلة طبقاتی را نیز افزایش میدهد و یا حتّی با تسرّی به طبقات پایینتر که گاه با خرید اقساطی و گرفتن وام و قرض برای مصارف بیهوده و صرفاً از روی تقلید و چشم و همچشمی، زحمتهایی را بر خانوادهها تحمیل میکند و در سطح کلان نیز موجب بروز آسیب دنیاگرایی، مصرفزدگی و غفلت از ارزشهای انسانی است که به عبارتی دیگر، بیتوجّهی به ابعاد معنوی و روحی انسان را رقم زده است.
در سه دهة گذشته، مصرفگرایی بیرویه و بیقاعده به گونهای رواج یافته است که فرهنگ دینی و ملّی کشور را تحتالشّعاع قرار داد، مردم را دچار عُسر و حرج و چشم و همچشمیهای رقابتی غیرقابل تحمّل ساخت و کاروان کشور را در مسیر توسعة عدالت، از حرکت شتابان بازداشته است. از این رو، دیدهبان حکیم انقلاب اسلامی، مردم و مسئولان را در سال 1388 به «اصلاح الگوی مصرف» فراخواندند و در راستای جهتدهی به امکانات و فعّالیّتهای کلان کشور، سال 1390 را به نام «جهاد اقتصادی» نامگذاری فرمودند تا گامی بلند در راستای پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی و امتداد شعار سال گذشته با عنوان کار و همّت مضاعف باشد. با توجّه به اهمیّت بالای بحث، در این نوشتار پرسشهای متعدّدی مطرح میشود؛ مثلاً اسراف و مصرفگرایی و تجمّلگرایی چگونه و از چه زمانی گسترش یافت؟ مصرفگرایی دارای چه ابعاد و عرصههایی است؟ چالشهای پیش روی اصلاح الگوی مصرف کدامند؟ چه راهکارهایی برای اصلاح الگوی مصرف کارآمدتر است؟ و پرسشهای دیگری از این قبیل.
2ـ اهمیّت و ضرورت پژوهش
از جمله آسیبهای جدّی در جامعة ما، روحیّة اسراف و مصرفزدگی است که با هیچ یک از آموزههای دینی و ملّی ما سازگار نیست و با ضرورتهای اجتماعی امروز کشورمان نیز مغایرت آشکار دارد. کشوری که یک انقلاب دینی را پشت سر گذاشته، آن هم انقلابی که با تکیه بر بازگشت به خویش اسلامی و ملّی، هویّت ملّی و مذهبی را احیاء کرده است و داعیة تمدّنسازی را دارد، این مسیر، مستلزم تولید ثروت، دانش و قدرت است. امّا برخی غفلتها و تحوّلات کشور را به مسابقه در مصرف و مصرفزدگی گرفتار کرده است. اهمیّت رسیدگی به این آسیب بدان پایه است که رهبر معظّم انقلاب، نسبت به آن چنین ابراز نگرانی میفرماید: «اینجور مصرف کردن در همة زمینهها ـ در امور ضروری زندگی، در زیادیهای زندگی، مصرف کردن بیرویه و بدون منطق و بدون تدبیر عقلانی، به ضرر کشور و به ضرر آحاد و اشخاص ما است. من از عموم مردم و بهخصوص از مسئولین درخواست میکنم، خواهش میکنم که در این زمینه فعّالیّت خودشان را در این سال زیاد کنند، افزایش بدهند و برای اصلاح الگوی مصرف برنامهریزی کنند» (هفتهنامة صبح صادق: 1388). مقام معظّم رهبری(مدّ ظلّه العالی) مصرفگرایی را عامل شکاف طبقاتی و بلای بزرگ جامعه دانستهاند و بخشهای مختلف دولتی، تبلیغی و فرهنگی را به فرهنگسازی روحیّة قناعت و صرفهجویی در جامعه دعوت نمودهاند و میفرمایند:
«مصرفگرایی برای جامعه بلای بزرگی است. اسراف، روزبهروز شکافهای طبقاتی و شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر و عمیقتر میکند. یکی از چیزهایی که لازم است مردم برای خود وظیفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههای مسئول بخشهای مختلف دولتی، بهخصوص دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی ـ بهویژه صدا و سیما ـ باید وظیفة خود را بدانند، مردم را به سمت قناعت و اکتفا و به اندازة لازم مصرف کردن و اجتناب از زیادهروی و اسراف دعوت کنند و سوق دهند. مصرفگرایی جامعه را از پا درمیآورد. جامعهای که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد، در میدانهای مختلف شکست خواهد خورد. ما باید عادت کنیم مصرف خود را تعدیل و کم کنیم و از زیادیها بزنیم» (هفتهنامه صبح صادق، 1388: شمارة 4) (ر.ک؛ سناییفر، 1388: 37). اتّخاذ الگوی صحیح و منطقی در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال دارد؛ زیرا در سطح کلان، تا امکانات یک جامعه با نیازها و خواستههای افراد آن جامعه متناسب و هماهنگ نباشد، کسب استقلال اقتصادی و دستیابی به عزّت و سرافرازی ممکن نمیگردد و در سطح فردی، بدون اجتناب از مصارف غیرضروری و تجمّلی و تقدیر معیشت به معنای متوازن کردن درآمدها و هزینهها، آرامش روحی و روانی که شرط اصلی رفاه مادّی است، به وجود نمیآید (ر.ک؛ رزّاقی، 1374: 163ـ164). مصرف به یکی از روایتها و بحثهای اساسی دز نیمة دوم قرن بیستم تبدیل شده است. رؤیتپذیری فزایندة مکانهای مصرف و تکثیر و فزونی کالاهای مصرفی و تصاویر به این امر منجر شده است که امروزه مفسّران اجتماعی از مصرف، بیشتر از تولید به عنوان نیروی پیشبرندة جامعة معاصر یاد میکنند (ر.ک؛ ربّانی و رستگار، 1387: 44ـ53). امروزه مصرف بخش اساسی و جداییناپذیر در ساخت جامعة معاصر محسوب میشود که دوری کردن از آن در اشکال اجتماعی سرمایهداری تقریباً غیرممکن به نظر میرسد؛ به عبارتی، حوزههای بسیار کمی در زندگی روزمرّه وجود دارد که تحت تأثیر روندها و اعمال مصرفی قرار نمیگیرند و یا به آن مربوط نمیشوند (Edwards, 2000: 5). ولی باید متوجّه این مسئله شویم که شکلگیری الگوی مصرف بیرویّة مبتنی بر تجمّل، اسراف، تنوّع و لذّت در رفتارهای مصرفی افراد و غلبة فرهنگ مصرفگرایی مبتنی بر احساس بیمعنایی و عدم احساس تعهّد و مسئولیّت بر فرهنگ اجتماع است که تحت تأثیر سبکها و الگوهای رایج غربی به واسطة تبلیغات رسانهای، رفتار مصرفی خانوادهها، بهویژه جوانان را تغییر داده است و آنها را به رقابت در مصرف در راستای پیوند الگوهای وارداتی که مغایر با فرهنگ ملّی، باورها و آموزههای دینی ملّت است، به شکلگیری جامعة مصرفگرا میانجامد. با توجّه به چنین ابعادی است که این مسئله (مصرفگرایی) شأنیّت بررسی علمی را یافته است، چراکه بروز این پدیده، ناشی از نوعی طغیان و بیتوجّهی نسبت به آموزههای تعدیلکننده و عدول از مسیر انسانیّت ایمانی و اسلامی است. در چنین شرایطی، به زعم نویسندة کتاب الحیات، «چون اسراف از عوامل سقوط فردی و ستم اجتماعی و از اسباب رواج فقر و ناکامی از سویی، و خودنمایی و بیبندوباری از سویی دیگر، در میان مردم است، بر علمای دین است که با اسراف به مبارزه برخیزند و با مسرفان و بردگان مصرف بیحساب کارزار کنند و در این راه، از همة وسائل و روشهایی که دارند، مدد گیرند» (حکیمی، 1378: 339).
3ـ مفهومشناسی موضوع
ابتدا لازم است به تجزیة واژگان اصلاح الگوی مصرف و بیان معانی آنها بپردازیم.
اصلاح(Reformation): فرآیند تغییر تدریجی چیزی یا حالتی به منظور بهتر ساختن یا بهبود وضعیّت آن نسبت به قبل.
الگو (Pattern): مجموعهای از ویژگیها، اعمّ از اطّلاعات، فرضیّات مشترک، اصول، روشها و نظریّات که در اشکال مختلف کلامی، تصویری، سمبلیک یا ریاضی به منظور تصویر یا معرّفی پدیدة معیّنی شکل میگیرد.
مصرف(Consumption): واژة مصرف در لغت به معنای خوردن، نوشیدن یا استفاده از چیزی و در معنایی دیگر، به معنی استفاده از مقدار منابع به کار رفته که معادل آن واژههایی چون کاربرد و استعمال، استفاده، بهرهبرداری است و در اصطلاح، به معنای استفادة مناسب از منابع گوناگون به کار رفته، برای ادامة زندگی عادی است.
به طور کلّی، در تعریف اصلاح الگوی مصرف میتوان گفت فرآیند بهبود مداوم رفتارها و روشهای موجود مصرفکنندگان در استفاده از کالاها و منابع گوناگون از طریق ارتقای دانش، بینش و نگرش آنان و در نتیجه، نهادینه کردن الگوهای درست و پایدار مصرف در جامعه است (ر.ک؛ بقایی و قهرمانی فرد، 1388: 60). الگوی مصرف عبارت است از شیوهای برای مصرف که مبتنی بر نیازهای واقعی انسان و امکانات زیستی باشد. اصلاح الگوی مصرف به معنای کم کردن مصرف و صرفهجویی صرف نیست، بلکه بهرهبرداری بهینه، برنامهریزیشده و مطلوب از امکانات و منابع در بخشهای مختلف را در بر میگیرد و هدف از مباحث الگوی مصرف عبارت است از: کاهش ضایعات، تعیین جایگزینها با توجّه به امکانات اجرایی و عملی آنها و نیز بهبود کیفیّت مصرف اقتصادی.
اسراف: اسراف از ریشة «سَرَف» به معنای تجاوز کردن از حدّ هر عملی، یعنی انجام زیاده از حدّ عمل است (ر.ک؛ عزّتی، 1388: 84 و سناییفر، 1388: 54). از نگاه واژهشناسان، اسراف مفهومی گسترده و به معنای خروج از اعتدال و فرارفتن از مطلق حدود است. ابنمنظور مینویسد: «اسراف، تجاوز از حدّ اعتدال است» (ر.ک؛ ابنمنظور، به نقل از کلانتری، 1387: 19). در عبارت فیروزآبادی نیز آمده است: «السّرف ضدّ القصد» (همان: 33). راغب نیز مینویسد: «اسراف عبارت است از تجاوز از حد در هر کاری که انسان انجام میدهد، اگرچه این امر در مورد انفاق مشهورتر است» (راغب اصفهانی، 1413ق.: 407).
تبذیر: تبذیر نیز از ریشة «بَذَرَ» به معنای پاشیدن و استعاره از به هدردادن داراییهاست و چنانچه دارایی، بیش از حدّ مصرف شود نیز تبذیر تلقّی میشود (ر.ک؛ عزّتی، 1388: 85). برخی گفتهاند: تبذیر عبارت است از هزینه کردن مال در آنچه سزاوار است مصرف شود. بر اساس برخی از آیات قرآن کریم و سخن واژهشناسان، میتوان تفاوت این دو اصطلاح را به این دانست که اسراف دایرهای گسترده دارد و به همة آنچه از انسان سر میزند، مربوط میشود و حال آنکه تبذیر به بذل و بخشش و مانند آن از امور مالی محدود میگردد (ر.ک؛ سناییفر، 1388: 54).
4ـ نحوة شکلگیری و ترویج مصرفزدگی (اسراف) و تجمّلگرایی در ایران
بر اساس شواهد تاریخی، بدیهی است که مردم ایران در دوران شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی از تجمّلگرایی و اشرافیگری و زرق و برقهای مادّی برخوردار نبود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران طاغوت که بیتالمال عمومی و خزانة کشور و درآمدهای حاصل از فروش نفت در انحصار دربار بود، نه تنها مردم از مواهب طبیعی، درآمدها و سرمایههای کشور بینصیب بودند، بلکه داراییهای کشور در راه توسعة زیرساختها و پیشرفت و ترقّی کشور نیز هزینه نمیشد، خزانة کشور، خزانة دربار طاغوت بود و اسراف، تجمّلگرایی و اشرافیگری در انحصار آنان بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرار درباریان و اشراف سلطنتی، مردم به رهبری امام خمینی(ره) و با محوریّت روحانیّت در چارچوب آموزههای دینی و انقلابی بر سرنوشت خویش حاکم گشتند. در این دورة حسّاس، برای پایهریزی نظامی متفاوت با گذشته و متّکی بر اسلام و حمایت مردم، راه پرفراز و نشیبی را پیش رو داشت. آنچه به این نوشتار ارتباط دارد اینکه آحاد جامعه، دولتمردان و نیروهای انقلابی، علیرغم محرومیّت نسبی خویش، جان و مال خود را برای تقویت نظام اسلامی در طبق اخلاص گذاشتند و هشت سال دوران دفاع مقدّس را با ایثار و انفاق تحمّل کردند و به پیروزی رساندند.
با این توصیف، در دوران پس از انقلاب و هشت سال دفاع مقدّس، از اشرافیگری، اسراف و تبذیر، تجمّلگرایی و ناهنجاریهایی از این قبیل خبری نبود. پس آنچه وضع موجود را زمینهسازی کرد، به بعد از دفاع مقدّس بازمیگردد.
با روی کار آمدن دولت موسوم به سازندگی پس از دفاع مقدّس از یک سو، به اقتضای شرایط و نیازهای مربوط به بازسازی خرابیها و بازگشت آوارگان، ضرورت تقویت زیرساختهای اقتصادی کشور و از سوی دیگر، افکار و سیاستهای دولتمردان نورسیده و طبقة نوظهوری که شماری از آنها بعداً به تکنوکراتها، باند نیویورک، مدافعان توسعة برونزا و متمایل به نظام اقتصادی معطوف به سرمایهداری لیبرال و اقتصاد جهانی موسوم گشتند، سبب شد تا فرهنگ و رویکردی متفاوت از گذشته ترویج شود. در شرایط جدید فرهنگ دوران انقلاب و روحیّات جهادی دفاع مقدّس و نیز پیشکسوتان جهاد و شهادت به فراموشی سپرده شدند و در مدّت کوتاهی، طبقهای نوکیسه با روحیّات اشرافیگری، تجمّلگرایی، ریختوپاش اداری، رانتخواری، ویژهخواری، انحصارطلبی و جلسات و سمینارهای پُرهزینه پدید آمدند که فرهنگ عمومی را نیز متأثّر ساختند.
آنچه سبب گردید تا این فرهنگ و روحیّات فراگیر شود، این بود که طبقة اشرافی تازه به دوران رسیده با حمایت برخی بزرگان و جریانهای تسلّطیافته در دولتهای بعدی نیز مهار فرهنگ و اقتصاد کشور را به صورت انحصاری و موروثی تصاحب و آن را حقّ خویش میدانستند و کسی را یارای انتقاد و یا تغییر ناهنجاریهای پدید آمده نبود، حزب کارگزاران سازندگی که بعدها برخی افراد شاخص آن، ایدئولوژی و الگوی مطلوب حزب را لیبرال دمکراسی نامیدند، برای نهادینه کردن قدرت و اهداف خویش زمینهسازی تشکیل جریان سیاسی جدیدی و تربیت و تقویت فعّالان سیاسی وفادار به خود را در دستور کار قرار دادند، تا اینکه مطلوب خویش را در قالب جبهة دوم خرداد، سازماندهی و برای دولت پس از خویش به صحنة رقابت کشاندند. در دوران دوم خرداد، ولنگاری فرهنگی، بیبرنامگی اقتصادی، شیفتگی دولتمردان به غرب و محصولات فرهنگی و واردات غرب وضعیّتی را پیش آورد که امروزه توسعه و استقلال کشور در گرو تغییر و اصلاح آن است و مقام معظّم رهبری اصلاح الگوی مصرف را شعار سال 88 نامیدند. هرچند رویکرد یاد شده در دولت عدالتخواه، سادهزیست و ولایتمدار، پرتلاش، کممصرف و پایبند به آموزههای دینی و ارزشها و شعارهای انقلاب اسلامی و رفاه عمومی تا حدودی کنترل و هدایت گردید، لیکن بهبود مطلوب و تحوّل همهجانبة وضع موجود، نیازمند زمان بیشتر، اجماع فراگیرتر، سیاستگذاری و برنامهریزی جامعتری است که مقام معظّم رهبری در پیام نوروزی خویش و سخنرانی در حرم مطهّر امام رضا(ع) ابعاد آن را ترسیم نمودند.
دکتر سبحانی که چند دوره در مجلس حضور داشته است و از کارشناسانی هستند که در تدوین برنامة 5 سالة اوّل و دوم دخیل بودهاند، میگوید دولتها در سالهای پس از جنگ، لزوماً درصدد عملیّاتی کردن اقتصاد اسلامی نبودهاند، بلکه با توجّه به مشکلات اقتصادی کشور، با بهرهمندی از بخشی از کارشناسان سازمانهای دولتی به تهیّه و ارائة برنامههایی اقدام نمودهاند که به نظرشان میآمد، میتواند بخشی از کمبودها، نواقص و کاستیهای مزمن اقتصاد ایران را برطرف نماید. ایشان در مقطع دیگری تصریح کردند که دولت سازندگی تأکید کرده بود که ملاحظات و خواستههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را در تدوین برنامهها در اولویّت قرار دهیم. دکتر دادگر نیز معتقدند که برنامههای اوّل و دوم توسعة اقتصادی با اینکه زمینهساز تحوّلاتی در کشور بودند و برخی از اهداف کمّی را هم پوشاندند، امّا در ارتباط با شاخصههای مورد نظر در قالب عزّت و اقتدار اقتصادی و با ملاحظة عناصر اقتصادی آن موفّق نبودهاند (ر.ک؛ مرادزاده، 1388: 56 و 60).
5ـ عوامل مؤثّر بر مصرفگرایی (اسراف) در ایران
5ـ1) جهل و ناآگاهی
نادانی، زمینهساز بسیای از انحرافهای اخلاقی و رفتاری از جمله اسراف و تبذیر میباشد. امام علی(ع) میفرماید: «نادان شناخته نشود، مگر در کارها، زیادهروی یا کوتاهی کند» (نهجالبلاغه/ ح 67).
5ـ2) غفلت و بیتوجّهی مسئولان و کارگزاران به رسالتهای انسانی
کمبود نیرو، ضرورت سرعت در جبران عقبماندگیها و خرابیهای ناشی از چپاول سردمداران رژیم گذشته، جنگ و درگیری ضدّ انقلاب، نداشتن الگوی اقتصادی برخاسته از فرهنگ دینی و خودباختگی در برابر الگوها و شیوههای جاری برخاسته از فرهنگ و تفکّر غربی و یا حتّی الگو گرفتن از کشورهای در حال توسعهای همچون سنگاپور، کُرة جنوبی و مالزی منجر به بروز فضایی گردیده که روحیّة قناعت و سادهزیستی ناشی از انقلاب و 8 سال دفاع مقدّس را به حاشیه رانده و امروز نمایش ثروت و برتری دنیوی، مجدّداً در همة ابعاد ممکن در جامعه رواج یافته است.
تأسّفبارتر اینکه منشاء بسیاری از اسرافها در بیاعتنایی به بیتالمال و ارائة الگوی مصرفِ بد از سازمانهای دولتی و شیوة مدیریّت اسرافکارانة مدیران است؛ مدیرانی که بعضاً اسراف و تجمّل را بخشی از الزامات مدیریّتی تلقّی میکنند و به تبعات فرهنگی و اجتماعی آن توجّه ندارند. حال آنکه الگوی علوی حکومت تا بدان پایه دقیق و ظریف است که در دستورهای اجرایی آن آمده است: «أَدِقُّوا أقلاَمکم و قاربوا بین سطورکم و احذفوا عنّی فضولکُم»؛ یعنی قلمهای خود را نازک کنید، فاصلة میان سطرهای نامه را نزدیک و سخنان زاید را حذف کنید.
چنین پدیدهای هشدار رهبر معظّم انقلاب را برانگیخته است و ایشان میفرماید: «مسئولان موظّفاَند. اسراف فقط در زمینة فردی نیست. در سطح ملّی هم اسراف میشود» (هفتهنامة صبح صادق: 1388).
5ـ3) پیروی از هوی و هوس
هواپرستی و گرایش نفس به لذّتهای مادّی، سیریناپذیر است. اگر خواستههای نفسانی با آموزههای دینی و عقلانی مهار نگردد، از نظر روحی و روانی سرچشمة غفلت از خدا و خلق میگردد.
5ـ4) فراموشی از خویشتن انسانی و سرگرمی به دنیا و مظاهر مادّی
در حالیکه خداوند تبارک و تعالی رمز عاقبت به خیری و سعادت را مواظبت بر خویش و عبادت پروردگار دانسته است و میفرماید: Pیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ: اى کسانى که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشیدO (المائده/105). امّا فراموشی و غفلت موجب زیان و خسران شده، حتّی به ایجاد یک خلاء ارزشی منجر میشود. در چنین شرایطی که نگاهها از ابعاد معنوی و روحی به سوی ابعاد مادّی و جسمی تغییر جهت میدهد، نوعی اشتهای سیریناپذیر به مصرف برای جبران حقارتها نیز پدید میآید. در این فضا، کسب جایگاه و منزلت دنیوی جای نیل به مقامات معنوی و ذخیرة اخروی را میگیرد.
نویسندة توسعه و تضاد با اشاره به کاهش معنویّتگرایی در جامعة امروزی معتقد است: «انسانها عموماً احساس بیارزشی میکنند و مجبورند برای کسب ارزش، خود را با وسایل و تزئینها بیارایند؛ یعنی این تزئینها هستند که به آنها ارزش میدهند. چرا؟! زیرا چنانکه گفتیم، انسانها نیاز به احترام و منزلت دارند و مقیاس این نیاز از طریق مردم و آنچه که بین آنها معمول (هنجار) شده است، تعیین میگردد» (رفیعپور،1376: 207).
5ـ6) روحیّة ثروتاندوزی و رفاهزدگی
ثروتمندی همراه با روحیّة اسراف و مصرفگرایی، زمینهساز اسراف است. خانوادهای که درآمد مالی و سرمایهاش تنها به اندازة ضرورتها و نیازهای اوست، به ناچار برای پاسخگویی بدان ضرورتها، در صدد کنترل مصرف و اندازهگیری در آن برخواهد آمد، ولی اگر میزان ثروت آن بر مقدار احتیاجها و نیازهای واقعی آن افزوده شود، چنانچه اعضاء، بهویژه مدیر خانواده، از تربیت اخلاقی و فرهنگ صحیح مصرف بیبهره باشند، به خیال اینکه زیادهروی و اسراف، به بُنیة مالی آنان خلل نمیرساند، به این عمل کشیده خواهند شد، ولی باید توجّه داشت که اوّلاً همیشه روال زندگی به یک منوال نیست و فراز و نشیبهای زیادی بر سر راه آن وجود دارد. چه بسا خانوادههایی که زمانی در اوج عزّت و رفاه به سر بردهاند و پس از مدّتی به مسکنت و فقر مبتلا شدهاند. از این رو، انسان معتدل و آیندهنگر، در روزگار وسعت به فکر روز محنت هم میباشد و با پرهیز از اسراف و تبذیر، آیندة خویش را هم در نظر میگیرد. ثانیاً چه اشکال دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نیازهای معمولی از ثروت خود استفاده کند و اضافة آن را در راه برطرف کردن احتیاجها و نیازمندیهای دیگر همنوعان خویش به کار گیرد. این از حیلههای شیطان است که هر چه انسان به اسراف و تبذیر روی بیاورد، به او وعدة فقر نمیدهد و این کار را به عنوان دستودلبازی در نظرش جلوه میدهد، ولی همین که بخواهد مقداری از ثروت خویش را در راه رفاه جامعه به مصرف برساند، با هزاران وعده و وعید، او را از آیندة خویش میترساند و از ابتلای به تنگدستی و احتیاج نگران میسازد (ر.ک؛ عبداللّهی، 1392: 62). قرآن کریم میفرماید: Pالشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ: شیطان شما را وعده فقر و تهیدستى مىدهد و به فحشا امر مىکند، ولى خداوند وعدة آمرزش و فزونى به شما مىدهد و خداوند قدرتش وسیع و (به هر چیز) داناست.O (البقره/268).
5ـ7) از خودبیگانگی و تقلید از فرهنگ مصرفی غرب
در حالی که انسان تعریف شده در فرهنگ اسلامی و ایرانی به دنبال حفظ مقام آدمیّت و جستجوی انسان کامل است، انسان برخاسته از فرهنگ و تفکّر مادّی غرب، به دنبال لذّتجویی و جستجوی مواهب دنیوی صرف میباشد. امّا متأسّفانه از دورة قاجاریّه به این سو، نوعی دنبالهروی و تقلید از غرب بر هویّت اسلامی و ایرانی ما سایه انداخته است و مراجع هنجارفرست ما به تبلیغ و اشاعة شیوههای مصرفگرا و مادّی غرب میپردازند. وجود یک خصلت بومی، یعنی چشم و همچشمی ایران هم به این پدیده دامن میزند. در این میان، «قشر بالای جامعه که عموماً در پی حفظ برتری مالی و منزلتی خود هستند و از آنجا که عدّة قابل توجّهی از ایرانیان با غرب در ارتباط هستند، بالطّبع به منظور حفظ برتری خود، از معیارهای ارزشی کمیاب در داخل (یعنی ارزشهای خارجی نظیر اتومبیل، لوازم، البسه، موسیقی، غذا، نوشابه و یا حتّی رفتار...) استفاده میکنند و آنگاه قشر متوسّط و فقیر نیز به تدریج از اینان پیروی مینمایند. جالب آن است که در این فرایند، دستگاههای ارتباط جمعی نظیر رادیو، تلویزیون، سینماها و مجلاّت نیز برای مقبول واقع شدن (جذب مخاطب) و نیز به علّت آنکه از نظر سازماندهی، ماهیّتاً دارای این خصلت هستند، در برنامة خود (سریالها، تبلیغات، فیلمها و ...) به این فرایند گسترش ارزشهای غربی کمک میکنند» (رفیعپور، 1376: 503).
این پدیده که ناشی از نوعی غربباوری و تقلید از ارزشهای غربی است، امروز به مصرفگرایی در جامعه کمک میکند و متأسّفانه آن دسته از اقشاری که به عنوان گروه مرجع نیز مطرح میباشند، نقش شروعکننده و اشاعهدهندة آن را بر عهده دارند و عوامل زیر این فرایند را تشدید میکند:
1ـ3) واردات کالاها و ایجاد وسوسة مصرف
2ـ3) تبلیغات تجاری که تحت تأثیر سود و منفعت مادّی اشتهای مصرف را دامن میزند.
3ـ3) نیازآفرینی با امکان دستیابی به کالاهای جدید.
در واقع، فرایندی که از گرایش به فرهنگ غرب و تقلید از آن شروع میشود، به وابستگی و مصرفگرایی منتهی میشود که ناشی از پذیرش مادّی و جایگزین شدن مصرف به عنوان یک ارزش برای احساس بزرگی به جای ارزشهای معنوی فراموش شده و به محاق افتادة فرهنگ و تفکّر دینی و ایرانی است (ر.ک؛ سناییراد، 1388: 65).
5ـ8) رذیلتها و فساد اخلاقی
برخی رذایل اخلاقی، همچون خودبرتربینی و خودنمایی با اسراف و تبذیر رابطة مستقیم دارد. رسول خدا(ص) میفرماید: «هر کس جامهای بپوشد و با آن فخرفروشی کند، خداوند او را از لبة دوزخ به قعر آن فرو خواهد برد» (صدوق، 1368، ج 4: 13).
6ـ پدیدة جهانیسازی و یکسانسازی هویّت انسانها
برای مصرف کالاهای متّحدالشّکل و انبوه ـ منافع تراستها و کارتلهای بزرگ اقتصادی و منافع شرکتهای بزرگ تولیدی در گرد یکسان شدن علایق و ارزشهای ملّتها و اقوام گوناگون برای ارائة تولیدی انبوه و متّحدالشّکل است که به کاهش هزینه و سود بیشتر منجر گردد. در ظاهر، چنین پدیدهای رنگ اقتصادی به خود میگیرد، امّا زمینهای فرهنگی و یا حتّی سیاسی برای آن شکل میگیرد؛ به عبارتی، ابتدا فرهنگ مصرفی شکل میگیرد که حتّی ماهیّت اقتصادی مصرف را تحتالشّعاع خود قرار میدهد. «فرهنگ مصرفی نه تنها ارزش نمادین و فرامعیشتی به مصرف میدهد، بلکه در بیشتر موارد، به این جنبه از مصرف در مقابل جنبة دیگر آن (مصرف به عنوان تأمین کنندة نیازهای زیستی) اولویّت میبخشد (ر.ک؛ گل محمّدی، بیتا: 102).
جهانیسازی وقتی با منافع کارتلها و قدرتهای اقتصادی پیوند میخورد، یک پروژه برای یکسانسازی سلیقهها و یکدست شدن ذوق مصرفکننده برای فروش کالای انبوه است. در چنین پروژهای، هویّتهای سنّتی و قومی باید به نفع فرهنگ مصرفی مورد نظر کارتلهای جهانی وتو میشود (ر.ک؛ سناییراد، 1388: 65).
6ـ1) الگوپذیری از مسرفان
قرآن کریم آشکارا دستور میدهد که «هرگز از مسرفان پیروی نکنید» (الشّعراء/115).
تولید و عرضة نادرست و نامطلوب کالا: تولید کالاهای غیراستاندارد زمینهساز اسراف است.
ـ انباشته شدن ثروت در دست عدّهای خاص: این وضع به لذّتجویی و تجمّلگرایی کشانده میشود.
ـ حاکمیّت ارزشها و فرهنگ تکاثری و غیرالهی: روحیّة چشم و همچشمی و رقابت در مصرفگرایی، رسوخ بنیادهای اعتقادی و اخلاقی بیگانه در جامعه، الگوپذیری از مترفان در گسترش اسراف مؤثّرند (ر.ک؛ مرادزاده، 1388: 57).
ـ نفوذ سرمایهداران، تجمّلگراها و مسرفان به حکومتها: اینان در صورت دستیابی به مناصب حکومتی فرهنگ و روحیّة خود را ترویج میکنند.
6ـ2) وسواس
وسواسی بودن از بیماریهای روانی است که اضافه بر هدر دادن عمر و فرسودن اعصاب و قوای روحی و جسمی، از موجبات و ریشههای اسراف محسوب میشود. به عنوان نمونه، ممکن است کسی در موضوع ضیافت و پذیرایی از میهمان، دچار وسواس باشد که با وجود تهیّة غذایی مناسب برای میهمان، باز هم مرتّب از اینکه نکند به طور شایسته از او پذیرایی به عمل نیاورده باشد، دچار ناراحتی شود و به دنبال آن برای فراهم کردن سفرهای پُرخرج و سنگین، به ورطة اسراف و تبذیر درافتد. همچنین کسی که در نوع پوشش، از کفش، لباس و یا وسائل و لوازم منزل دچار وسواس است، همواره در اندیشة تعویض و تبدیل به احسن به سر میبرد و با مشکل، از داشتن نوع معیّنی از لباس و یا وسیلة زندگی راضی میشود و همیشه فکر میکند آنچه دارد، در خور او نیست و با شأن او مناسبتی ندارد. این گونه از افراد وقتی برای خرید هم به بازار میروند، تا جان خود و همراهانشان را به لب نرسانند، به چیزی برای خریداری رضایت نمیدهند و مجبورند زمانی از عمر گرانبهای خود را در پاساژها، مغازهها و در حال خرید به سر ببرند و ناگفته پیداست که در این میان چه بلایی بر سر اموال و سرمایة زندگی خویش وارد میآورند. همچنین شخصی که در وضو یا غسل گرفتار وسواس است، خیال میکند با این عمل وضو و غسل او بهتر و کاملتر انجام میگیرد و چه بسا اعمال دیگران را نیز باطل فرض میکند، ولی توجّه ندارد که خود این عمل، مخالف سیرة رسول اکرم(ص) است؛ زیرا بر طبق روایات معتبر، آن حضرت برای تمام اعمال وضو، تنها سه مشت آب مصرف میفرمود (ر.ک؛ عبداللّهی، 1392: 60). همچنین ممکن است بعضی در باب نظافت شخصی دچار این عذاب روحی باشند و در حال استحمام و یا شستن لباسها، ظروف غذا و مانند آن، گرفتار حالت وسواس باشند و بدین وسیله، این نعمت عظیم خداوندی و مایة حیات را به نابودی بکشانند. بنابراین، اسراف و تبذیر، بهویژه در مصرف آب که امروزه صرفهجویی کامل در آن، از ضرورتهای حیات انسانی است، از ثمرههای تلخ وسواس و از نتیجههای ناگوار آن به شمار میآید.
7ـ ضرورت اصلاح الگوی مصرف بر اساس آیات و روایات
در آیات قرآن کریم و روایات وارده، از جهتهای گوناگونی بر ضرورت اصلاح الگوی مصرف تأکید شده است. در اینجا به برخی از آیات و روایات موجود در این زمینه اشاره میشود.
* ﴿وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ: (پسرم!) در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران استO (لقمان/19).
* Pوَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ: اوست که باغهاى معروش [= باغهایى که درختانش روى داربستها قرار دارد]، و باغهاى غیرمعروش [= باغهایى که نیاز به داربست ندارد] را آفرید؛ همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتاَند؛ و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه، و از جهتى تفاوت دارند؛ (برگ و ساختمان ظاهری آنها شبیه یکدیگر است، در حالى که طعم میوة آنها متفاوت مىباشد). از میوة آن، به هنگامى که به ثمر مىنشیند، بخورید و حقّ آن را به هنگام درو بپردازید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد!O (الأنعام /141).
* Pالَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَیَکْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا: همان کسی که بخل میورزد و مردم را به بخل وا میدارند و برای کافران عذابی خوار کننده آماده کردهایمO (النّساء/ 37).
* Pوَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ: کسانى که بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمىکنند، گمان نکنند این کار به سود آنهاست، بلکه براى آنها شرّ است؛ بهزودى در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقى به گردنشان مىافکنند و میراث آسمانها و زمین، از آنِ خداست؛ و خداوند از آنچه انجام مىدهید، آگاه استO (آلعمران/180).
*Pوَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و براى کسانى است که در این سرا و در سراى ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانى را که به سویشان هجرت کنند، دوست مىدارند، و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده، احساس نمىکنند و آنها را بر خود مقدّم مىدارند، هرچند خودشان بسیار نیازمند باشند. کسانى که از بخل و حرص نفس خویش بازداشته شدهاند، رستگارانند!O (الحشر/9).
* Pیَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ:اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهاى الهى) بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد!O (الأعراف/ 31).
* Pفَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنفِقُوا خَیْرًا لِّأَنفُسِکُمْ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: پس تا مىتوانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که براى شما بهتر است؛ و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!O (التّغابن/16).
* Pوَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا: و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مىنمایند و نه سختگیرى، بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالى دارندO (الفرقان/ 67).
* Pوَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ* الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ: و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید!* همانها که در زمین فساد مىکنند و اصلاح نمىکنندO (الشّعراء/ 151ـ152).
* امام علی(ع) میفرماید: «کُلُّ مُا زَادَ عَلَی الإِقتِصَادِ إِسرَافٌ: هرچه بیش از میانهروی باشد، اسراف است» (تمیمی آمدی، 1366: ح 8116)؛ «مَا فَوقَ الکَفَافِ إِسرَافُ: بیش از کفاف (اندازة کفایت)، اسراف است» (همان: ح 8117؛ به نقل از مرکز مطالعات راهبردی نصر)؛ «مَن لَم یُحسِنِ الإِقتِصادَ أَهلُکَهُ إِسرَافٌ: هر کس به خوبی میانهروی نکند، اسراف او را هلاک خواهد کرد» (همان: ح 8074)؛ «کَثَرَهُ السَّرِفِ یُدَمِّر: اسراف زیاد، ویرانگر است» (همان: ح 8129)؛ «هیچ جهالتی همچون بیهوده خرج کردن نیست» (همان: ح 8144) و«کُن سَمحاً وَ لاَتَکُن مُبَذِّراً وَ کُن مُقَدِّراً وَلاَ تَکُن مُقتَرّاً: دستودلباز باش، نه ولخرج، و میانهرو باش، نه خسیس» (نهجالبلاغه/ ح 33).
8ـ قواعد مربوط به مقدار مصرف
در اسلام قواعد خاصّی برای مقدار مصرف کالاها و خدمات ارائه شده است که مهمترین این قواعد، رعایت قصد یا رعایت حدّ اعتدال و میانهروی در مقدار مصرف میباشد.
8ـ1) قاعدة رعایت اعتدال و میانهروی در مصرف (قصد)
به طور کلّی، در نگرش اسلام بنیاد همة امور بر میانهروی و اعتدال میباشد و هر گونه رفتارهای بیرون از این چارچوب نه تنها نادرست و نابهنجار، بلکه گناه، حرام و گاه جُرم تلقّی میشود. همانگونه که زیادهروی، اتراف، اسراف و تبذیر اموری مردود، مذموم و گناه شمرده شده است. همچنین استفاده نکردن از نعمتهای حلال خداوند و بهرهمند نبودن از آن در راستای آسایش، آرامش و کمال، امری مذموم و ناپسند دانسته شده است.
8ـ2) قاعدة تحریم اسراف و تبذیر
اسراف، زیادهروی در مصرف و ریختوپاش یکی از معضلات و ناهنجاریهای بزرگ اجتماعی است که امروزه بسیاری را گرفتار خود کرده است و موجب اتلاف منابع، فروریختن آرامش و از بین رفتن کانون گرم خانوادهها شده است. در قرآن کریم این بلای اجتماعی مذموم و خانمانسوز یکی از شاخصههای نظام فاسد فرعونی تلقّی شده است.
8ـ3) قاعدة ممنوعیّت تقتیر و بخل
«تقتیر» به معنی ترک مصرف کالاها و خدمات نسبت به حدّ اعتدل؛ یعنی انجام دادن کمتر از حدّ اعتدال اعمال یا رفتار است. این مفهوم در امور اقتصادی با کلمة بخل نیز مترادف گرفته شده است. در آیات و روایات از مؤمنان خواسته شده است که از بُخلورزی اجتناب نماید: Pالَّذِینَ یَبخُلونَ وَیَامُرُونَ النَّاسَ بِالبُخلِ...: آنها کسانى هستند که بخل مىورزند و مردم را به بخل دعوت مىکنندO (النساء/37)
حضرت علی(ع) میفرماید: «سخاوتمند باش، نه در حدّ ولخرجی (زیادهروی) و روی حساب خرج کن، نه در حدّ خسیسی».
9ـ مصادیق اسراف و تبذیر
9ـ1) اسراف در آب
اهمیّت حیاتی آب که منشاء زندگی و بقاست (الأنبیاء/30)، بر کسی پوشیده نیست. امام صادق(ع) در تشبیهی زیبا میفرماید: «طَعمُ المَاءِ طَعمُ الحَیَاةِ: مزة آب، مزة زندگی است» (حرّ عاملی، 1413ق.: 46).
از این رو، زیادهروی در مصرف آب، بهویژه هدر دادن آن، هرچند به مقدار اندک، نکوهش شده است. همچنین امام صادق(ع) میفرماید: «أَنَّی الإِسرَافَ هِرَاقَةٌ فَضلِ المَاءِ...: کمترین حدّ اسراف، دور ریختن تهماندة آب ]ظرف[ است».
ایرانیان 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف میکنند (ر.ک؛ نواصر، 1389: 64).
بد نیست اشاره کنیم که در حال حاضر، سه مورد استفادة اساسی از آب شامل مصارف «کشاورزی»، «صنعتی و تولید نیرو» و «شهری» روزبهروز در حال افزایش است. طبق گزارشها، مصرف سرانة آب (لیتر در روز)، در شیراز 155 لیتر، در قم 166 لیتر، در خوزستان 234 لیتر بوده است، در حالی که در ظهرون عربستان 87 لیتر، در مکزیک 100 لیتر و در مالزی 90 لیتر است. برابر آمار، میزان آب مصرفی کشور عزیزمان، ایران، در سال 1340، حدود 40 میلیارد مترمکعب بوده است. این رقم در سال 1376، به حدود 83 میلیارد مترمکعب (تقریباً 2 برابر) رسید و پیشبینی میشود که تا سال 1400، مقدار آبهای مصرفی ایران در تمام زمینهها به ترتیب زیر باشد:
ـ افزایش آب شرب، 25/2 برابر خواهد شد.
ـ آب مورد نیاز صنایع، 8/3 برابر خواهد شد.
ـ آب مورد نیاز بخش کشاورزی و پرورش آبزیان به 2 برابر خواهد رسید.
با توجّه به روند رو به تزاید مصرف آب و کمبودهای ناشی از عدم بارش و به تعبیری خشکسالی، در صورت عدم رعایت الگوی مصرف بهینة آب، مردم ایران به طور عام و اهالی مناطق مرکزی و خشک کشور به طور اخص، درگیر مشکلات عدیدهای خواهند شد.
9ـ2) اسراف در خوردنیها و سایر آشامیدنیها
در آیات قرآن، با اشاره به حقّ آدمی در استفاده از غذا و آب، بر این نکته تأکید شده است که در این امر، اسراف و زیادهروی نشود: P...کُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ...O (الأعراف/31).
به عنوان مثال، سرانة مصرف روغن در ایران، 17 کیلوگرم و مصرف سرانة دنیا، 5/12 کیلوگرم است (ر.ک؛ نواصر، 1389).
9ـ2ـ1) اسراف در لباس
لباس، وسیلة حفظ و مایة زینت و آراستگی آدمی است (الأعراف/26). با این حال، در آموزههای دینی بر میانهروی در استفاده از آن تأکید، و تجاوز از آن، اسراف دانسته شده است (ر.ک؛ عیّاشی،1380، ج2: 13).
امام صادق(ع) میفرماید: «اسراف عبارت از آن است که لباس نو را در جایی که باید لباس فرسوده پوشید، بپوشی» (طبرسی، 1370: 117).
تردید نیست که حسّ تنوّعطلبی و تمایل به شیکپوشی، آراستگی ظاهری و زیبایی، از امور غریزی آدمی است و در آموزههای اسلامی نیز مورد تأیید، بلکه تشویق قرار گرفته است. برای نمونه، امام صادق(ع) فرمودند: «بر تو باد که خویشتن را به بهترین شکل بیارایی...» (کلینی، 1365، ج 6: 44).
9ـ2ـ2) اسراف در وسائل نقلیّه
مرکّب و وسیلة نقلیّه نیز ممکن است از نظر کمّیّت و کیفیّت مصداقی برای اسراف باشد. امام صادق(ع) میفرمایند: «... وَیَرکَبُوا قَصداً... أَتَرَی اللهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلَی مَالِ خَولٍ لَهُ أَن یَشتَرِی فَرساً بِهِ عَشَرَةِ آلاَفِ دِرهَمٍ وَ یُجزِیهِ فَرَسٌ بِعِشرِینَ دِرهَماً!... وَ قَالَ ﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِم بِعِلْمٍ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَO (الأعراف/31)» (عیّاشی، ج 13: 2 و تفسیر برهان، ج 2: 10).
یعنی؛ «و خداوند تجویز فرمود که مردم در حدّ میانه از مرکّب استفاده کنند.... آیا چنین میپنداری که خداوند، مالی را نزد مردی امانت مینهد و آنگاه به وی اجازه میدهد تا اسبی به ده هزار درهم بخرد، در حالی که اسبی به بیست درهم او را کافی است...]مگر نه آن است که خود[ فرمود: Pو مسلماً (اعمال آنان را) با علم (خود) براى ایشان شرح خواهیم داد؛ و ما هرگز غایب نبودیم!O».
9ـ2ـ3) اسراف در هزینههای ازدواج
در روایات، ازدواج و پیوند زناشویی امری الهی دانسته شده است که تعادل و میانهروی در آن سفارش شده است و تجاوز از آن حرام گردیده است (ر.ک؛ همان).
حرمت اسراف، تمام هزینههای بیهوده ازدواج را در بر میگیرد. اسراف در هزینههای ازدواج دارای ابعاد گوناگونی است. نخست سنگین گرفتن مهریّهها و از حد گذشتن در این باره، مقدار مهریّه با اینکه ظاهراً بر خلاف ظاهر برخی آیات (مثلِ النّساء/20 و القصص/28ـ 27) و نظر شهور فقیهان (ر.ک؛ حلّی: 129 و نجفی، ج 31: 47)، در افزایش آن محدودیّتی نیست، ولی بر کم بودن مقدار آن سفارش بسیار شده است (ر.ک؛ کلینی، 1365، ج 5: 324)، بهویژه تأکید میشود که از مهر السنّة پیامبر اکرم(ص) (یعنی مقدار پانصد درهم یا پنجاه دینار (ر.ک؛ فتحالله، 1368: 194) که برای همسران و دختران خود قرار میداد) فراتر نرود (رک؛ حرّ عاملی، 1413ق.، ج 15: 5ـ12 و کلینی، 1365، ج 5: 377ـ378).
دوم زیادهروی در تهیّة لوازم زندگی (جهیزیّه)، بهویژه مطالبة کالاهای لوکس و تجمّلاتی یا وسایلی که در درجة نخست از اهمیّت قرار نمیگیرند و از جمله افراط در مطالبه یا خرید زیورآلات که بیشتر ناشی از حسّ همچشمی و رقابت یا خودنمایی و فخرفروشی است، چنانکه گاه عروس و داماد، وضعیّت خود را با شرایط زندگی پدر و مادر خود مقایسه میکنند و تمام امکانات موجود آنان را خواستارند (ر.ک؛ قیّومزاده، 1388: 69).
9ـ2ـ4) اسراف در حاملهای انرژی
امام کاظم(ع) به نقل از حضرت علی(ع) میفرماید: «خمس تذهب ضیاعاً: سراج تقده فی الشّمس... والضّوء لاینتفع به: پنج چیز ضایع میگردد: چراغی که آن را در ]نور[ خورشید برافروزی، ... و نوری که از آن استفاده نشود» (طوسی، 1414ق.: 285).
در واقع، این گونه روایات معیارهای اسراف را بر استفاده نابجا از نور و چراغ تطبیق داده است و بدین سان، هر گونه مصرف نادرست از انرژی و یا هدر دادن آن ـ که چراغ و نور هم نمونهای از آن است ـ اسراف به شمار میآید. سالانه میانگین هدررفت انرژی در ایران، بالغ بر 8 میلیارد دلار است و در صورت روند فعلی، ایران تا سال 1397 به واردکننده فراوردههای نفتی تبدیل خواهد شد (ر.ک؛ نواصر: 1389). طبق آمار معتبر، از مجموع انرژی برق تولیدی کشور، 4/33 درصد در بخشهای خانگی، 45/32 درصد در بخش صنعتی، 9/12 درصد در بخش عمومی، 6/11 درصد در بخش کشاورزی، 59/2 درصد در روشنایی معابر و 54/6 درصد در سایر مصارف استفاده میشود و در هر یک از این بخشها، موارد پنهان و آشکار بسیاری وجود دارد که اتلاف منابع را هشدار میدهد و میتوان با توسّل به اصلاح قوانین، فرهنگسازی، اصلاح قیمت، استفاده از تجهیزات مناسب و... و امثال اینها در راستای اصلاح وضعیّت نامناسب کنونی مصرف اقدام کرد (ر.ک؛ ادیب و دیگران، 1388: 76). سرانة مصرف برق در ایران، سه برابر میانگین جهانی و در رتبة 19 جهان قرار دارد و دولت سالانه یارانهای معادل 4 هزار میلیارد تومان برای برق میدهد (ر.ک؛ نواصر: 1389). در ایران به ازای هر متر مربع ساختمان، ماهیانه 30 متر مکعب گاز، ولی در اروپا 5/5 متر مکعب گاز مصرف میشود.
9ـ2ـ5) اسراف در اموال عمومی و بیتالمال
از بدترین انواع اسراف، تضییع اموال عمومی و هدر دادن سرمایههای متعلّق به بیتالمال است؛ زیرا علاوه بر گناه اسراف و پیامدهای اقتصادی منفی آن، خود مایة تضییع حقوق همة مردم است و آدمی را مدیون همة افراد جامعه خواهد کرد. روشن است که حفظ و پاسداری از بیتالمال، هم وظیفة مسئولان دستگاههای حکومتی، مدیران و کارمندان است و هم بر عهدة عموم مردم.
9ـ2ـ6) اسراف در نان
بالاترین نرخ مصرف نان جهان در ایران است. مصرف سرانة نان در ایران حدود160 کیلوگرم، در فرانسه 56 کیلوگرم و در آلمان70 کیلوگرم است (ر.ک؛ نواصر، 1389: 63).
از دیگر مصادیق اسراف، میتوان موارد زیر را احصاء کرد:
اسراف در سرمایة نیروی انسانی (اتلاف وقت و عدم بهرهبرداری مناسب از نیروی انسانی)، اسراف در برگزاری همایشها و سمینارهای غیرضروری، اسراف در تجهیزات اداری و سازمانی، اسراف در جوایز اهدایی به کارکنان و ... .
10ـ آثار زیانبار اسراف و تبذیر
10ـ1) وابستگی، فقر و بیچارگی کشور
مصرفگرایی، ریخت و پاش و اسراف یکی از پدیدههای اقتصادی است که پس از انقلاب صنعتی غرب به منظور پیدا کردن بازار مصرف مطمئن برای کالاها و صنایع تولیدی دولتهای غربی و کسب سود بیشتر، رونق چشمگیری پیدا کرد و کشورهای مختلف جهان، بهویژه ملل جهان سوم به عنوان منبع مهم تأمینکنندة موادّ خام اوّلیّة کارخانههای صنعتی کشورهای غربی و بازار مصرفی آنان مبدّل گردید. در حال حاضر نیز یکی از استراتژیهای بسیار خطرناک دشمنان در استفاده از حربة تحریم، تکریم بر نحوة مصرف در کشور است. آنها با مطالعه و بررسی بیشترین اقلام مصرفی سعی میکنند ایران را در بخشهایی که بیشتر مصرف میکند، در فشار و تنگنا قرار دهند. مصرفگرایی، اقتصاد کشور ما را بیش از پیش وابسته و روزبهروز بر واردات ما میافزاید. به عنوان مثال، در سال 1387 بیش از 50 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی صرف ورود کالاهای مصرفی شده است و این یکی از بلاهای خانمانسوزی است که در صورت عدم علاج، کشور را به عقبماندگی و وابستگی مطلق سوق خواهد داد.
اگر جامعهای به اسراف و مصارف بیرویه عادت کرد، فقر، بیچارگی و احساس نیاز دامن آن را خواهد گرفت و یا حتّی ممکن است این روند موجب گردد همواره دست نیاز آنها به سوی بیگانگان دراز باشد و در نتیجه، استقلال سیاسی و فرهنگی آنها مورد تهدید قرار گیرد. بنابراین، افراد یک جامعه میتوانند با پرهیز از اسراف، تبذیر، تجمّلگرایی و کاهش مصارف غیرضروری و توسعة فرهنگ سادهزیستی، از یک سو، زمینة مصرف سرمایههای اضافی در امور زیربنایی را فراهم سازند و بسترهای ایجاد اشتغال مولّد و فعّال را فراهم نمایند و از سوی دیگر، کشور را از وابستگی و سقوط نجات دهند.
10ـ2) اضطراب و نگرانی در خانوادهها
در کشور ما کم نیستند خانوادههایی که طبخ غذاهای متنوّع، بهرهمندی از کلکسیون لباسهای رنگارنگ، داشتن خانههای اشرافی و اتومبیلهای گرانقیمت و به طور کلّی، مصرفگرایی و اسراف را نشانة عزّت، بزرگی و شرافت خانوادگی خود دانسته است و با همین نگرش غلط، روزبهروز بر طبل مصرفگرایی میکوبند، این شیوة از زندگی، خانوادهها را در یک مسابقة دائمی برای چشم و همچشمی، خودنمایی و تبرّج میکشاند، چراکه دائماً میخواهند لباسهایی بپوشند که دیگران ندیده و نداشته باشند، اتومبیلهایی سوار شوند که آخرین مدل باشد، بهگونهای مجلسآرایی و سفرهآرایی نمایند که دیگران انگشت به دهان بمانند. حاکمیّت این فرهنگ غلط مصرفی بر خانوادهها موجب میشود برای عقب نماندن از دیگران روزبهروز به اسراف، ریختوپاش و مصارف غیرضروری و بیرویة گرایش بیشتری داشته باشند و قطعاً همین مسئله زمینههای اضطراب، نگرانی و تشویق خاطر را در این دسته از خانوادهها عمیق و گستردهتر مینماید.
10ـ3) فقدان لذّت معنوی
اهل اسراف و خوشگذرانی لذّات معنوی را درک نمیکنند؛ زیرا عبادت، عرفان، سیر و سلوک اخلاقی و معنوی درست در نقطة مقابل آن میباشد. بنابراین، یکی از آثار زیانبار مصرفگرایی و غرق شدن در زندگی مادّی و دنیوی، محروم شدن از درک لذّتهای معنوی میباشد.
10ـ4) سلب نعمتهای الهی و هلاکت جامعه
بیگمان یکی از آثار بسیار خطرناک و زیانبار اسراف و تبذیر، ریختوپاش، تجمّلگرایی و خوی اشرافیگری سلب نعمتهای الهی است، چراکه اسراف و تبذیر نوعی بیتوجّهی و بیاعتنایی به نعمتهای الهی و در واقع، روح ناسپاسی نسبت به منعم است؛ زیرا شکر منعم زمانی حاصل میشود که از نعمتهای عطا شده بهرهبرداری بهینه شود و این با ریختوپاش و اسراف سازگاری ندارد (ر.ک؛ سناییفر، 1388).
نتیجهگیری
یکی از معارفی که در سراسر متون دینی و در متن سیره و سنّت انبیاء، اولیاء و بزرگان دین در قول و فعل آنها در طول تاریخ ساری و جاری بوده است و تأثیر بسیار زیادی در اصلاح الگوی مصرف دارد، بحث «قناعت» میباشد. تاریخ درخشان زندگی انبیاء، رهبران الهی و مراجع معظّم تقلید و علماء و بزرگان دینی، الگوی بیمثالی برای رهروان و رهپویان آنان میباشد. این بزرگواران در طول زندگی سراسر افتخارآمیز خود به اصل ارزشمند «قناعت و صرفهجویی» پایبند بودهاند و هرگز دچار کمترین رفاهزدگی، تجمّلگرایی، دنیاطلبی، اسراف و تبذیر نشدهاند و همواره همگان را به اصل سادهزیستی، میانهروی، زهد، صرفهجویی و اجتناب از تعلّق به دنیا و زخارف مادّی و مصرفگرایی، تشویق و دعوت نمودهاند، ولی متأسّفانه راه و رسم زندگی ما، اعمّ از فقیر و غنی، در تمام زمینهها فاصلة بسیار زیادی با این اُسوههای بینظیر دارد.
باید دردمندانه اذعان کرد که مشکل اصلی جامعة ما برای مقابله با پدیدة ناهنجار و شوم مصرفگرایی فقر مبانی تئوریک و نقصان علوم و معارف نظری نیست، بلکه عدم آگاهی و بیگانگی ما با معارف بلند اسلامی و در حاشیه بودن آموزههای دینی در متن زندگی ماست، در یک جامعة اسلامی به هیچ وجه قابل قبول نیست که افراد آن با وجود برخورداری از فرهنگ غنیّ و پربار اسلامی در همة زمینهها، بهویژه بحث «قناعت و صرفهجویی» از برخی از جوامع که از داشتن چنین تعالیمی محروم هستند و صرفاً ملاحضات مادّی آنان را به صرفهجویی و پرهیز از اسراف واداشته است، عقب بمانند، بلکه باید با بهرهگیری از این تعلیمات، در این زمینه خود الگوی سایر جوامع باشند. به عنوان مثال، در ژاپن، اصطلاح «موتی تای» یک روح قناعت و صرفهجویی را به آنها داده است که ضمن تلاش زیاد و کار مؤثّر و مفید حدّاکثر استفاده از امکانات موجود بنمایند، آنان، بهرغم آنکه دومین تولیدکنندة کاغذ دنیا هستند، به هیچ وجه کتب و روزنامههای خوانده شده را دور نمیاندازند، آنان تمام زبالههای خود را بازیافت میکنند، در مصرف انرژی به شدّت صرفهجو هستند و به جای استفاده از سیستمهای بزرگ و پرهزینة تهویة مرکزی، سعی میکنند از وسائل بدون هزینة ابتدایی از جمله کیسههای شنی انفرادی، لباس گرم و... برای گرم کردن اعضای خانواده استفاده نمایند.
راههای مقابله با مصرفگرایی و مصرفزدگی
برای مقابله با مصرفگرایی و مصرفزدگی باید:
ـ در زندگی باید سیره و سنّت اولیاءا... و بزرگان را الگو قرار دهیم.
ـ به برگزاری همایشها و کنگرهای کاربردی برای آموزش الگوی مصرف بپردازیم.
ـ برای جلوگیری از اسراف، فریضة مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را اجرا کنیم.
ـ به فرهنگسازی و تبیین الگوی مصرف از طریق تعلیم و تربیت (در مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیّه)، رسانهها، صدا و سیما، مطبوعات، روزنامه، سازمانها و ... بپردازیم.
ـ بر مصرف در تمام سطوح و در همة سازمانها، اُرگانها، شرکتها و... نظارت صحیح داشته باشیم.
ـ آموزش الگوی مصرف به کودکان را از همان اوان کودکی مدّ نظر داشته باشیم.
ـ برنامهریزیها و سیاستگذاریهای دولتی در نظام تولید ـ توزیع و مصرف از طریق وضع قوانین و مقرّرات، هدفمند کردن یارانهها، اصلاح قیمتها، جلوگیری از قاچاق و اصلاح تعرفههای گمرکی، تدوین منشور اصلاح الگوی مصرف، تعدیل هزینههای جاری و الزام نهادها و سازمانهای دولتی به بهبود مدیریّت، اصلاح فرآیند کارها، حذف هزینههای غیرضروری و در نتیجه، ارتقا کارایی و بهرهوری، کمک به صنایع و بُنگاهها در استقرار فناوریهای جدید با استاندارد بالا به منظور کاهش ضایعات مواد اوّلیّه، صرفهجویی در منابع مالی، انسانی و افزایش کیفی تولیدات و خدمات و ارتقا بهرهوری.
ـ ارائة راهکارهای عقلانی کردن هزینه و فایده در مخارج خانواده.
ـ آگاه کردن مردم از استانداردهای جهانی مصرف تمام کالاها، بهویژه انرژی.
ـ تبیین مذمّت و قباحت اسراف از نظر شارع مقدّس با عنایت به حرمت شرعی در آیات و روایات.