امان اله ناصری کریموند؛ قاسم بستانی
چکیده
استناد به روایات یکی از منابع اصیل برای مفسر است، اما مفسران در شیوه بهرهگیری از این منبع، دیدگاه و عملکرد متفاوتی داشته و هر کدام بهنوعی از روایات استمداد کردهاند که البته بسیاری از آنان در این زمینه دچار لغزش شدهاند. علامه طباطبایی با مطرح کردن «بحثهای روایی» در تفسیر المیزان، درصدد سنجش اعتبار و تعیین صحت و سقم روایات ...
بیشتر
استناد به روایات یکی از منابع اصیل برای مفسر است، اما مفسران در شیوه بهرهگیری از این منبع، دیدگاه و عملکرد متفاوتی داشته و هر کدام بهنوعی از روایات استمداد کردهاند که البته بسیاری از آنان در این زمینه دچار لغزش شدهاند. علامه طباطبایی با مطرح کردن «بحثهای روایی» در تفسیر المیزان، درصدد سنجش اعتبار و تعیین صحت و سقم روایات تفسیری و همچنین نقد نظرات مفسران در استفاده از این میراث بوده و با بهکارگیری مبانی و ملاکهای نقدالحدیثی بهطور مفصل به بررسی و نقد اجتهاد مفسران در زمینه بهکارگیری روایات پرداخته و موارد فهم نادرست، اجتهاد نارسا و ضعفهای موجود در روایات تفسیری را با دلایل مستند و مستدل بیان کرده است. البته نویسنده ارزیابیهای علامه پیرامون نقد روایات و بررسی نظر مفسران را نیز مورد قضاوت و سنجش قرار داده و میزان اعتبار نظرات انتقادی ایشان را ذکر و موارد قوت و ضعف دیدگاهش را بیان کرده است.