نوع مقاله : علمی- ترویجی

نویسندگان

1 دانشیار دانشگاه شاهد

2 دانشگاه شاهد

چکیده

چکیده
مسئولیّت‌پذیری در پیشرفت فرد و جامعه و نیز هدایت و سازندگی حیات سعادتمندانه آدمی، نقش مهمّی را ایفا می‌کند.هدف مقاله حاضر، تحلیل ابعاد مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی می‌باشد. به منظور گردآوری داده‌های لازم جهت نیل به اهداف پژوهش، منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش و با استفاده از فُرم‌های فیش‌برداری از منابع، گردآوری و با شیوه‌های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که هندسة معرفتی مسئولیّت‌پذیری در چهار بعد اعتقادی، فردی، اجتماعی و زیست محیطی قابل تبیین است و عملیّاتی ساختن هریک از مسئولیّت‌ها، به نحوی در ساختار زندگی به سبک اسلامی مؤثّر هستند و حیات طیّبه را برای آدمی در مراتب گستردة آن پدید می‌آورند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

A Dimension Analysis of Responsibility in Islamic Lifestyle

نویسندگان [English]

  • mehdi sobhaninejad 1
  • hassan najafi 2

چکیده [English]

Abstract
Responsibilityplaysan important role in the personal and social progress as well as guiding and the building of the prosperous life of human. The purpse of this article is analyzing of the dimensions of responsibility in Islamic lifestyle and its method isdescriptive-analytical. In order to collect the necessary data in achievethe research objectives, we reviewed available resources related to the research and the data were collected by using forms of taking notes and finally, the datahave beenanalyzed withqualitativemethods. The results of this reserch show that the knowledge design of responsibility can be explainedin four dimensions including; Religious, personal, social and environmental. And operation ofany of theresponsibilities and operationalizing each of these responsibilities is effective in Islamic lifestyle and leads to a clean life in various aspects.

کلیدواژه‌ها [English]

  • responsibility
  • geometry of dimensions
  • Islamic lifestyle

مقدّمه

بحث از جایگاه مسئولیّت‌پذیری در عرصه‌های مختلف سبک زندگی اسلامی، از مباحث بسیار ضروری جامعة کنونی ماست؛ زیرا زندگی پیچیدة انسان امروزی با رشد و پیشرفت تکنولوژی و نیز سهولت دسترسی به انواع اطّلاعات مفید و غیرمفید و فرو ریختن مرزهای اجتماعی، فرهنگی و یا حتّی جغرافیایی با چالش‌های فراوانی همچون جهانی شدن و بومی ماندن، بحران جمعیّت، بحران سلامتی و تغذیه، دگرگونی‌های فنّاوری، اثرات فنّاوری نوین ارتباطی بر مهارت‌های اجتماعی و اخلاقیّات، مشکلات خانوادگی و ... روبه‌روست (Wotld health organization, 2009).

غفلت از مسئلة مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی می‌تواند خسارت‌های جبران‌ناپذیری بر پیکرة جامعه وارد کند. وقتی افراد نتوانند میان شیوة زندگی خود، باورها و ارزش‌های‌ خویش ارتباط برقرار نمایند، بعد از مدّتی ممکن است دست از باورها و ارزش‌های خود بشویند و آنان را ناکارآمد تلقّی کنند! و برای اینکه توجیهی برای سبک زندگی غیراسلامی خود داشته باشند، باورها و ارزش‌های اسلامی را زیر سؤال ببرند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: Pثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون: سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند، به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!O (الرّوم/ 10)‏.

یکى از عوامل مهمّى که پرداختن به ابعاد مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگى اسلامى را ضرورت مى‌بخشد، ظهور ناکارآمدى تمدّن مادّى و یأس بشر از این تمدّن و سبک زندگى برآمده از آن و گرایش به معنویّت است. پس از شکست و متلاشى شدن قطب شرق تمدّن مادّى، تمدّن غرب با یکّه‌تازى خود و مبتنى بر مبانى و اهداف خود و در قالب الگوهاى رفتارى و سبک مدیریّتى و معیشتى لیبرالیستى، اومانیستى و سکولاریستى، مدّعى سعادت، رفاه و خوشبختى براى بشریّت در همة شئون حیات شد، ولى دیرى نپایید که این تمدّن ظاهرفریب، نه تنها نتوانست سعادت، رفاه و کرامت را براى بشریّت به ارمغان آورد، بلکه منشاء مشکلات و نابسامانى‌هاى زیادى در ابعاد مختلف روحى، ذهنى و رفتارى در جوامع غربى و شرقى شده، رو به زوال گذاشته است (بیانات مقام معظّم رهبرى: 19/10/1368). سبک زندگى برآمده از تمدّن غربى، بر پایة ستیز با معنویّت بنا نهاده شده است و از این رو، تمام ابعاد آن همگى قربانى حذف معنویّت و بى‌اعتنایى به ارزش‌هاى دینى شده است: «تمدّن غربى بر پایة ستیز با معنویّت و طرد معنویّت بنا شده است... این تمدّن مادّى و دور از معنویّت، هرچه پیشرفت کند، انحراف آن بیشتر مى‌شود و هم خود آنها و هم همة بشریّت را با میوه‌هاى زهرآگین خود تلخ کام مى‌کند» (همان: 14/3/1383). به بیان دیگر، باطن فرهنگ غربى، سبک زندگى مادّى شهوت‌آلودِ هویّت‌زدا و ضدّ معنویّت است. به هر صورت، شرایط در سطح منطقه‌اى و جهانى در این مقطع از تاریخ به گونه‌اى است که از طرفى، بشریّت از تمدّن و سبک زندگى موجود مأیوس شده است و از طرف دیگر، به همین دلیل، رویکردى دوباره به معنویّت شروع شده است. حال در این شرایط، اگر نظام اسلامى بتواند الگوى جدید و سبکى نوین از حیات، مبتنى بر معنویّت و هدایت الهى به بشریّت تشنة امروز ارائه دهد، زمینة گرایش عملى مردمان سرخورده از غرب و تشنة معنویّت را به دین اسلام فراهم آورده است (همان: 23/7/1391).

در بررسی پیشینة پژوهش مشخّص شد که تاکنون مطالعه‌ای به بررسی ابعاد مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی نپرداخته است، امّا مطالعات متعدّدی در مورد سبک زندگی در ایران انجام شده است که این مطالعات یا عمدتاً به رابطة سبک زندگی با متغیّرهای مرتبط با سلامت پرداخته‌اند (مثلاً ر.ک؛ مشکی، توکّلی و بحری، 1389: 170ـ161 و عابدی و همکاران، 1390: 137ـ127)، یا به رابطة سبک زندگی با متغیّرهای روانشناختی پرداخته‌اند (مانند؛ پورغفّاری، پاشا و عطّاری، 1388: 48ـ27 و دهقان‌زاده، جعفرآقایی و تبرّی، 1391: 15ـ6)، یا سبک زندگی را در مطالعات اجتماعی بررسی کرده‌اند (مانند؛ ذوالفقاری و سلطانی، 1389: 50ـ24 و سرایی و پورجبلی، 1386: 114ـ86) و یا با نگرشی فرهنگی، سبک زندگی بررسی شده است (ر.ک؛ فاضلی، 1387: 198ـ175). در عین حال، سبک زندگی با رویکرد ارزش‌های دینی نیز در برخی تحقیقات انجام شده است (ر.ک؛ نصرتی و ذوالفقاری: 1391: 117ـ101؛ امیری: 1390 و هاشمی:1390).

با توجّه به اینکه مسئولیّت‌پذیری از مهم‌ترین و هدفمندترین بخش‌های سبک زندگی اسلامی است و تاکنون پژوهشی جامع، در ارتباط با بازشناسی و تحلیل ابعاد مختلف اعتقادی، فردی، اجتماعی و زیست‌محیطی آن صورت نپذیرفته، این پژوهش در پی آن است که با عنایت به مبانی نظری و سوابق پژوهشی به «تحلیل ابعادشناسانة مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی» بپردازد.

روش پژوهش

روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. بر این اساس، پس از انتخاب منابع قابل بررسی، به کمک فُرم‌های فیش‌برداری از متون، برخی از آموزه‌های دینی در قلمرو سبک زندگی اسلامی، توصیف محتوایی شده است و جایگاه و ابعاد مسئولیّت‌پذیری در این نظام‌وارة شناسایی و تبیین گردیده است.

مفهوم مسئولیّت‌پذیری

در فرهنگ لغت، «مسئولیّت» به‌معنای قابل یا شایستة بازخواست بودن انسان آمده است و غالباً به مفهوم تکلیف، وظیفه و آنچه که انسان عهده‌دار آن می‌باشد، تعریف شده است (سیّاح، 1366، ج 1: 664).

«مسئولیّت» واژه‌ای است عربی که با واژة «سؤال» هم‌ریشه است و ‌این معنی را تداعی می‌کند که شخص در موقعیّتی قرار دارد که می‌توان او را مورد بازخواست قرار داد و دربارة انجام کاری از او سؤال کرد. البتّه نه سؤال برای سؤال از انجام وظیفه‌ای که به عهده دارد تا در صورت انجام آن، مورد ستایش، تشویق و پاداش قرار گیرد و در صورت سرپیچی، مورد نکوهش، توبیخ و تنبیه واقع شود. بنابراین، مسئولیّت به‌معنای «در معرض بازخواست بودن» است و با وظیفه و تکلیف تلازم دارد (ر.ک؛ مصباح یزدی، 1380: 121). زمانی شخصی را مسئول می‌نامند که او را پاسخگوی نگرش‌ها، واکنش‌ها و اعمال خود می‌شمارند. پس در اصطلاح، مفهوم مسئولیّت‌پذیری پاسخگویی و پذیرفتن عواقب امور انسان در برابر وظایف و اعمالی است که به عهده دارد (ر.ک؛ خواص، 1385: 110).

مفهوم سبک زندگی اسلامی

«سبک زندگى» از جمله واژگانى است که دیدگاه‌ها و تعاریف مختلف و گاه متضادى پیرامون آن وجود دارد. در زبان‌هاى گوناگون از ترکیب سبک زندگى در شکل‌هاى مختلف یاد شده است. در زبان انگلیسى به دو شکل «Style of Life» و نیز «Life style» استفاده شده است (ر.ک؛ شکارى، 1389: 538). معناى لغوى واژة «زندگى» روشن است، امّا در لغت‌نامه‌ها معانى گوناگونى براى واژة «سبک» درج شده است؛ به عنوان نمونه: «نوع، روش، طرز و شیوه» (معین، 1385، ج 2: 1818) و «سبک اثاثیه، شکل دادن یا طرّاحى چیزى تطابق با معیار شناخته شده، شیوه‌اى که برازنده و متناسب پنداشته مى‌شود، به‌ویژه در رفتار اجتماعى، نحوة عرضه، خاصّه در موسیقى یا یکى از هنرهاى زیبا، و نیز شیوة مشخّص تعبیر در نوشتار یا گفتار» (آریان‌پور، 1389: 1437 و دهخدا، 1377، ج 9: 13412). معانى دیگرى نیز براى واژة «سبک» آمده است؛ از جمله: «شیوه‌اى که در آن چیزى گفته یا انجام مى‌شود، شیوه و روش انجام چیزى، به‌ویژه شیوه‌اى که براى فرد، گروهى از مردم، مکان یا دوره‌اى نوعى باشد، نوع تصوّر و فردیّت که در افعال و سلیقه‌هاى شخص ارائه مى‌شود، طرز نگرش خاصّ فردى و سلیقه که بیانگر و ممیّز راه زندگى است و شیوه یا عادت متمایز رفتارى یا حرکت فرد» (مهدوى‌کنى، 1386: 230ـ 199).

سبک زندگی (Islamic Life Style) «روش سلوک در حیات فردى و اجتماعى» است و به بیان دیگر، «مجموعه‌اى منظّم و به هم مرتبط از رفتارهاى افراد در زندگى فردى و اجتماعى آنان که مبتنى بر برخی بینش‌ها و ارزش‌هاى برآمده از آنهاست» (مهدوی‌کنی، 1390: 51). با این بیان، سبک زندگى شامل امورى مى‌شود که به زندگى انسان، اعمّ از بُعد فردى و اجتماعى، مادّى و معنوى مربوط مى‌شود؛ امورى نظیر بینش‌ها (ادراک‌ها و معتقدات و به بیان دیگر، نظام اعتقادات)، گرایش‌ها (ارزش‌ها، تمایلات و ترجیحات و به عبارت دیگر، نظام اخلاقى)، کنش‌ها و رفتارها که شامل حوزه‌هاى مختلف سیاسى (نظام سیاسى)، اقتصادى (نظام اقتصادى)، فرهنگى (نظام فرهنگى)، حقوقى (نظام حقوقى)، عبادى (نظام عبادى) و تربیتى (نظام تربیتى) است. خلاصه اینکه به الگوهاى رفتارى آحاد جامعه در حوزه‌هاى مختلف زندگى، اعمّ از سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و... که برآمده از بینش و گرایشى خاصّ است، «سبک زندگى» اطلاق مى‌شود (مشکانی سبزواری و همکاران، 1392: 67). با این حساب، مقصود از «سبک زندگى دینى و اسلامى»، الگوهاى رفتارى متدیّنان و مسلمانان در حوزه‌هاى مختلف زندگى مى‌باشد که برآمده از بینش و جهان‌بینى دینى اسلامى و نیز مبتنى بر گرایش‌ها و ارزش‌هاى اسلامى مى‌باشد (ر.ک؛ نجفی، 1393: 11).

ابعاد مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی

یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های سبک زندگی اسلامی، موضوع مسئولیّت‌پذیری است. در واقع، این مؤلّفه است که به زندگی انسان رنگ و بوی الهی و دینی می‎دهد، چراکه انسانی که خود را تابع و پیرو هیچ قانون و مذهبی قرار نمی‎دهد و زیر بار هیچ مسئولیّت نمی‌رود، نمی‎تواند روح زندگی دینی را درک نماید. از این رو، در سبک زندگی اسلامی، مسئولیّت‎های مشخّص انسان بیان شده است. از جملة این مسئولیّت‎ها، مسئولیّت انسان در قبال خداوند متعال و آیین و شریعت پاک الهی و مسئولیّت انسان در قبال خود، دیگران و جهان هستی می‌باشد.

 

شکل 1) ابعاد مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی

در تشریح این چارچوب و نظام معرفتی باید عنوان نمود که در آموزه های اسلامی انسان از آن جهت که انسان است دارای مسئولیّت‌های خاصّی در ارتباط با خدا، خویشتن، انسان‌ها و جهان هستی است که در صورت توجّه، پذیرش و شکوفاسازی تمام آنها، زندگی آدمی، نظامی مطلوب به خود می‌گیرد و انسان به کمال شایستة خود رهنمون می‌شود (ر.ک؛ جوادی آملی، 1391: 55). تمام تحوّلات رشدی که به تدریج در راستای اهداف عالی معرفتی و هماهنگ با اهداف آفرینش در آدمی پدید می‌آید، از چهار جنبة فوق بیرون نیست. در حقیقت، پذیرش این مسئولیّت‌های چهارگانه به صورت مطلوب است که آدمی را به سبک زندگی اسلامی هدایت می‌کند و رشد و بالندگی سعادتمندانه را در زندگی فردی، اجتماعی و زیست محیطی موجب می‌گردد و انسان زندگی دنیا را مقدّمه‌ای برای زندگی اُخروی و حیات جاوید و حسن مآب قرار می‌دهد و هدف قرب و کمال مطلوب را برای خود فراهم می‌سازد (ر.ک؛ سجّادی، 1388: 91).

شایان ذکر است که ابعاد این نوع مسئولیّت‌پذیری با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند و باید به صورت همه‌جانبه در افراد رشد یابند، چراکه روابط صحیح در یک بُعد بدون دیگری، آن وظیفه نیست که رغبت فطری به آن است و به عبارت دیگر، پیوندی میان این مسئولیّت‌ها وجود دارد که پذیرش برخی از آنها، حتماً به پذیرش مسئولیّت دیگر می‌انجامد و بدون آنها این مهمّ عملیاتی نمی‌شود. این نوع آموزه‌ها حاکی از آن است که این مسئولیّت‌ها در نظام معرفتی و تربیتی، به هم تنیده در نظر گرفته شده‌اند و این بدین معنی است که در پذیرش و عملیّاتی ساختن هر دسته از این مسئولیّت‌های چهارگانه باید از دسته‌های دیگر نیز کمک گرفت و آنها را نیز شکوفا ساخت و به رشد رساند تا رفتار معرفتی مبتنی بر سبک زندگی اسلامی تحقّق یابد.

در ادامه به توضیح چارچوب مفهومی ابعاد چهارگانه مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی پرداخته می‌شود:

1ـ اعتقادی (در ارتباط با خالق)

مهم‌ترین مسئولیّت انسان که عامل عملیّاتی کردن سایر مسئولیّت‌ها نیز هست، مسئولیت‌های انسان در برابر خداست. چون خلق و امر آدمی و همة هستی از خدای متعال است و او مالک همه چیز است، هر جا حقّی و یا در برابر آن مسئولیّتی باشد، اصالتاً از آنِ خداست و هیچ حقّـی برای کسـی به خودی خود ثـابت نمی‌شود، مگر اینکه خداوند متعال آن حق را به آن موجود اعطا کرده باشد و هیچ مسئولیّتی متوجّه کسی نمی‌شود، مگر آنکه خداوند آن را از او خواسته است. لذا خداوند حقّ تصرّف در هر موجودی را خواهد داشت و از آن سو، هیچ موجودی حقّی بر خداوند و دیگر موجودات ندارد، چون هیچ گونه مالکیّت و خالقیّت نسبت به آن ندارد (ر.ک؛ باقری، 1390، ج 1: 61). این بدان معناست که معرفت و ایمان به خدا و صفات او و پذیرش نقش او در خلق و امر و ادارة نظام هستی، از جمله خود و انسان‌ها و پرستش خاضعانه و خاشعانه وی، فرد را به کمال خود هدایت می کند (ر.ک؛ قدّوسی‌نیا، 1389: 13). امام سجّاد(ع) در باب این موضوع می‌فرماید: «اِعلَم رَحَمَکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیکَ حُقُوقاً مُحِیطَةٌ بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ تَحَرَّکتَهَا وَ سَکَنَةٍ سَکَنتَهَا أَو حَالٍ حَلَّتَهَا أَو مَنزِلَةٍ نَزَلتَهَا أَو جارِحَةٍ قَلَبتَهَا أَو آلَةٍ تَصَرَّفتََ فِیهَا فَأَکبَرُ حُقُوقِ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیکَ مَا أَوجَبَ عَلَیکَ لِنَفسِهِ مِن حَقِّهِ الَّذِی هُوَ أَصلُ الحُقُوقِ: بدان که خدای عزّ و جلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می‌زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی، یا در هر منزلی که فرود آیی، یا در هر عضوی که بگردانی، یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده است؛ همان حقّی که ریشه همة حقوق است» (ابن‌شعبه حرّانی، 1404ق.: 255).

خداوند در قرآن بارها از انسان‌ها می‌خواهد که به مسئولیّت‌هایش در برابر خدا بپردازد و از قوانین الهی که تضمین‌کنندة سعادت آدمی است، اطاعت کند (آل‌عمران/ 32 و 132؛ النّساء/ 59 و المائده/ 92)1؛ زیرا این اطاعت زمینه‌ساز رسیدن انسان به خداوند است و این امکان را به بشر می‌دهد تا با تخلّق به اخلاق الهی و صفات و اسمای خداوندی، خدایی شده است و در مقام خلافت الهی قرار گیرد و به کمال مطلق خود برسد و از نقص رهایی یابد2 (البقره/ 30). البتّه طبق آیات فوق اطاعت از خداوند در پیروی از دین اسلام و اطاعت از پیامبر(ص) و اولوالأمر(ع) معنا و ظهور می‌یابد؛ به عبارت دیگر، اساس مسئولیّت‌پذیری آدمی دامنة گسترده آن، مسئولیّت اعتقادی است؛ زیرا زمینه‌ساز عملیّاتی کردن مسئولیّت‌های دیگر است و در سبک زندگی سعادتمندانه، بیشترین نقش را دارد. امام رضا(ع) با اشاره به تأثیر محوری مسئولیّت اعتقادی در حیات جاوید اُخروی فرمودند: «همانا اوّلین چیزی که در روز قیامت از بنده سؤال می‌شود؛ شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر(ص) و دوستی علیّ بن أبی‌طالب(ع) است»3 (کاشانی، 1344، ج 10: 335).

2ـ فردی (در ارتباط با خویشتن)

موجودات جهان به سوی کمالی که برای ایشان در نظر گرفته شده است، در حرکت هستند و همة شرایط و امکانات لازم برای رسیدن به کمال، از سوی خالق دانا برای آنان پیش‌بینی شده است و در اختیار ایشان قرار گرفته است. امّا همة آنها جز انسان، نه علم به هدف دارند و نه راه را خود انتخاب کرده‌اند، بلکه این خداوند حکیم است که جهان هستی را این‌گونه تنظیم کرده است که هر موجودی به سوی غایت نهایی خود رهسپار باشد و چاره‌ای جز این ندارد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: Pقَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى: گفت: پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمة آفرینش او بوده، داده است، سپس هدایت کرده است!O (طه/ 50). امّا خداوند در کلام نورانی خویش در باب انسان فرموده است: Pأَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا...O (المؤمنون/ 115). در جای دیگر نیز بیان می‌فرماید: Pأَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى: آیا انسان گمان مى‏کند که بى‏هدف رها مى‏شود؟!O (القیامة/ 36). از این آیه‌ها استنباط می‌شود که خداوند کمال قرب و منزلت را برای انسان قائل شده است؛ زیرا از او خواسته که مانند موجودی رها و بی‌تکلیف، در پی کارهای بیهوده نباشد، بلکه در خود احساس مسئولیّت را پرورش دهد و همواره خود را مسئول بداند. در نتیجه، هرگز خود را به بهایی کمتر از لقای پروردگار و یا بهشت ابدی نفروشد که در غیر این صورت، به یقین از زیانکاران خواهد بود. انسان در حریم فردی نیز مستقل و رها از هر گونه باید و نباید نیست. از این نظر، آدمی در تعامل خود نسبت به حفظ حیات، عزّت نفس و آزادی خویش مسئولیّت دارد. به همین دلیل، خودکشی، خودآزاری و ظلم‌پذیری از رفتارهای غیراخلاقی فرد با خود است. از سوی دیگر، وجود و هستی آدمی از بزرگترین نعمت‌های خداوندی است که وی نسبت به آن مسئولیّت سنگینی دارد. خداوند انسان را خلیفة خود بر روی زمین قرار داده است و از این رو، به او موهبت وجودی خاصّی عنایت فرموده است. در وجود انسان، استعدادها و قابلیّت‌هایی وجود دارد که دیگر موجودات از آن محروم هستند. آدمی می‌تواند با شناخت و عمل درست، مظهر صفات الهی گردد و حقیقتاً خلیفة خدا بر روی زمین باشد. خداوند در این باره می‌فرماید: Pإِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا: ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمان‌ها، زمین و کوه‏ها عرضه داشتیم، ولی آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند، امّا انسان آن را بر دوش کشید، (چراکه) او بسیار ظالم و جاهل بودO (الأحزاب/ 72). بنابراین، انسان نسبت به برخورداری از توانمندی‌ها و استعدادهایش مسئولیّت دارد. حتّی با توجّه به برخی از آیات می‌توان کانون مسئولیّت را متوجّه اصلاح و تهذیب فردی دانست. قرآن کریم مسئولیّت را ابتدا نسبت به خود فرد بازمی‌گرداند و می‌فرماید: Pیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده است؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه استO (الحشر/ 18). این معنا در آیات بسیاری آمده است و نیز بیان شده است که اگر دیگران گمراه شوند، در صورت هدایت فردی به شما آسیب نمی‌رسد (المائده/ 105)4. آیاتی نیز که بیانگر تفکیک اعمال میان افراد است، بر این مطلب دلالت دارند (الإسراء/ 15؛ لقمان/ 33 و سبأ/ 25)5.

انسان در باب خود نیز مسئول است که خویشتن خویش را بشناسد و در پرورش استعدادها و توانایی‌هایش بکوشد، ضعف‌ها و زشتی‌های خود را برطرف سازد، کرامت انسانی خویش را محفوظ بدارد و فرصت عمر را که گرانبهاترین سرمایة اوست، غنیمت شمارد؛ به عبارت دیگر، انسان با شناختن حقیقت خود و عظمت وجودی خویش، شوق تحصیل کمالات و تزکیة نفس از پلیدی‌ها در وجودش جوانه می‌زند و رشد می‌کند و می‌کوشد نفس خود را از رذائل اخلاقی دور کند؛ زیرا به ارزش این گوهر گرانبها و لطیفی که از دریای پهناور عالم ملکوت به دیار ملک و مادّه آمده است و به فرمان خداوند متعال، این بدن جسمانی را به خدمت گرفته است، پی می‌برد و با پی بردن به ارزش آن، همة دنیا را و آنچه در آن است، در مقابل آن کوچک و بی‌ارزش می‌یابد (کرمعلیان و حسینی، 1383: 63).

3ـ اجتماعی (در ارتباط با دیگران)

انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است و این حقیقت خود را در دو چهره نشان می‌دهد، یکی اینکه هر فرد انسانی گرایش به جامعة پذیری دارد و می‌خواهد زندگی اجتماعی داشته باشد و زندگی بدون تعامل با دیگران برای وی دشوار است و دیگر اینکه هر فردی نسبت به دیگری احساس مسئولیّت می‌کند و خود را در سرنوشت دیگران و دیگران را در سرنوشت خویش مؤثّر می داند و از این روست که در آموزه های دینی بر مسئولیّت‌پذیری اجتماعی، به عنوان یکی از مهم‌ترین و هدفمندترین بخش تربیت آدمی تأکید شده است. مسئولیّت‌پذیری اجتماعی از جنبه‌های فطری آدمی است که به صورت گرایش و توانمندی در هر فردی وجود دارد و از این رو، «مدنیّ بالطّبع» نامیده شده است. به فعلیّت رساندن این توانمندی و عملیّاتی ساختن این گرایش در همة مراحل زندگى می‌تواند زمینه‌ساز تحوّلات تربیتی و ظهور توانمندی‌های بالقوّه افراد باشد (ر.ک؛ شریفی، 1391: 201). مسئولیّت‌پذیری اجتماعی نوعی احساس التزام به عمل یا واکنش فردی در موقعیّت‌های گوناگون به دلیل تقیّد به دیگران است که نتیجة آن، نوعی احساس تعهّد و پایبندی به دیگران و تبعیّت از قواعد و معیارهای اجتماعی و نیز درک قواعد گروهی است که در ذهن و رفتار فرد شکل می‌گیرد (ر.ک؛ سبحانی‌نژاد و آب‌نیکی، 1391: 62) و اثرات آن را به گونه‌ای همه‌جانبه می‌توان در زندگی انسان‌ها و در ابعاد مختلف فکری، اجتماعی، مذهبی، هنری و اخلاقی آنها مشاهده کرد (ر.ک؛ فقیهی و همکاران: 1392: 68).

از مطالب فوق چنین بر‌می‌آید که انسان به تنهایی توانایی برطرف کردن نیازهای خود را ندارد. او هم در تأمین نیازهای مادّی، همچون خوراک، پوشاک، مسکن و غیره نیازمند همکاری با دیگران است و هم در تأمین نیازهای معنوی، مثل دوستی و مهرورزی و مانند آنها به فردی احتیاج دارد که او را دوست بدارد و او نیز آن را دوست داشته باشد. بنابراین، انسان ناگزیر از حیات اجتماعی است و بسیاری از موهبت‌های زندگی خویش را مدیون جامعه می‌داند و او همواره از دیگران خیر و برکت دریافت می‌دارد. در سایة تعامل با اجتماع از غم و نگرانی آزاردهنده تنهایی رها می‌شود، بر لبانش گل لبخند می‌شکفد و بر علم، تجربه و آگاهی‌های او افزوده می‌شود و این گونه است که دست لطف و مهر خداوند را احساس می‌کند، چنان‌که رسول گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «دست خداوند به همراه جماعت است» (ر.ک؛ محمّدی ری‌شهری، 1381، ج 2: 537).

آثار سودمندی که به برکت ارتباط با جامعه و اجتماع نصیب انسان می‌شود، بی‌شک سبب ایجاد حسّ مسئولیّت آدمی در برابر آنان خواهد شد و در این رهگذر، کمترین وظیفة او، بازداشتن خویش از آزار رساندن به دیگران است. بر این اساس، تنها در سایة احساس مسئولیّت در برابر جامعه است که رعایت حقوق دیگران معنا پیدا می‌کند و شومی ظلم و ستم آشکار می‌شود. همچنین تنها به همین سبب است که با دیدن رنج گرسنگی و فقر و اندوه در چهرة دیگران، روح آدمی آزار می‌بیند و بی‌تفاوتی برای او واژة نامأنوسی می‌شود (ر.ک؛ معتمدی، 1392: 133).

این بُعد از ابعاد مسئولیّت انسان، نسبت به دیگر انسان‌هاست که در زمینه‌های گوناگون اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد، از مهم‌ترین آنها مسئولیّت نسبت به فرستادگان خداوند، یعنی قرآن، رسول‌الله، ائمّة هدی(ع)، و اطاعت از آنان است. دیگر حوزه‌های مسئولیّت انسان در رابطه با دیگران، شامل همة روابط خانوادگی و خویشاوندی، همسایگان، طبقات محروم، مؤمنان، قشر جامعه، حکومت و یا حتّی بشریّت که به صورت گوناگونی چون محبّت، رعایت حقوق، اقامة قسط، همکاری و هدایت اِعمال می‌گردد (ر.ک؛ مجلسی، 1403ق.، ج 71: 316).

معیار مطلوب بودن پذیرش این مسئولیّت، هماهنگی آن با مسئولیّت فطری انسان با خداست که در لسان شرع و سیرة معصومان(ع) به عنوان رضای پروردگار مطرح است. هدف مرضی خدا این است که انسان‌ها با پاسداری حرمت‌های سه‌گانه، به سعادت انسانی نائل گردند و در درجات کمالی بی‌نهایت، خود را ارتقا دهند (ر.ک؛ فقیهی و نجفی، 1393: 10).

4ـ زیست محیطی (در ارتباط با جهان هستی)

منابع طبیعی ثروتی است که خداوند در طبیعت برای استفادة انسان‌ها فراهم ساخته است و عامل انسانی، در پدید آمدن آن نقشی ندارد. از بین بردن منابع طبیعی و آلوده ساختن محیط زیست، یکی از بزرگترین مشکلات عصر حاضر است که زندگی بشر را به خطر می‌اندازد. به عقیدة دانشمندان، بیشتر نابسامانی‌های طبیعی؛ مانند سیل‌ها، پیشروی آب دریاها، کاهش سفره‌های زیرزمینی و آسیب‌پذیری لایة اُزُن، به علّت نابودی و آلوده‌سازی محیط زیست است. از نگاه آموزه‌های دینی، محافظت از منابع طبیعی و محیط زیست، از مهم‌ترین مسئولیّت‌ها به شمار می‌رود.

قرآن کریم در بیان پاره‌ای از مسائل اقتصادی، با نگاهی جامع و فراگیر، انسان را از هر گونه فساد در زمین باز می‌دارد و می‌فرماید: Pوَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا...: و در زمین پس از اصلاح آن، فساد نکنید...O (الأعراف/ 85).

بدیهی است که نابودی منابع و آلودن محیط زندگی، از مصداق‌های فساد در زمین هستند. در روایت‌های اسلامی، زمین، منبع خیر و برکت و همچون مادری مهربان دانسته شده که نگهداری سالم آن بر همگان لازم است. رسول خدا(ص) در این باره می فرماید: «از زمین محافظت کنید، چراکه زمین اصل و منشاء شماست» (مجلسی، 1403ق.، ج7: 97). در جای دیگر نیز می‌فرماید: « درخت را جز به هنگام ضرورت قطع مکنید» (کلینی، 1344، ج 5: 280) و در حدیثی از ایشان: «آبیاری درخت، همانند سیراب کردن مؤمن تشنه»6 دانسته شده است (ر.ک؛ حرّ عاملی، 1414 ق.، ج 12: 198). خداوند متعال در قرآن کریم به این مهم اشاره فرموده است: P...هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا...: اوست که شما را از زمین آفرید و آبادى آن را به شما واگذاشت...O (هود/ 61). در این عمران و آبادانی باید کار از استحکام و اتقان برخوردار باشد7 (نهج‌الفصاحه، ج2: 683).

تأکید آموزه‌های دینی بر عمران و آبادانی زمین (ر.ک؛ کلینی، 1344، ج 5: 280)، کراهت آلوده ساختن عناصر محیط زیست مانند آب، خاک و هوا، و یا حتّی کراهت آلوده ساختن محیط زندگی طبیعی حیوانات و جنبندگان (ر.ک؛ حرّ عاملی، 1414ق.، ج 1: 231ـ228؛ طباطبائی یزدی، 1413ق.، ج 1: 133) و نیز لزوم نگهداری از حیوانات مفید و تأمین نیازهایشان (ر.ک؛ موسوی خمینی(ره)، 1403 ق.، ج 2: 289) و ممنوع بودن آتش زدن و قطع کردن درختان و تخریب طبیعت، حتّی در زمان جنگ با دشمن (ر.ک؛ نجفی، 1367، ج 21: 67)، دلالت بر اهمیّت و جایگاه حفظ منابع طبیعی و محیط زیست در اسلام دارد.

از بهترین طرح‌های زیست‌ محیطی اسلام، ایجاد رابطة مسئولانه میان انسان و عوامل طبیعی است. برخی از روایات، تمام افراد جامعه را در برابر طبیعت و حیوانات مسئول دانسته، چنان‌که امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرمایند: «اِتَّقُوا اللهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلاَدِهِ فَإِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتَّی عَنِ البِقَاعِ وَ البَهَائِمِ وَ اَطِیعُوا اللهَ وَ لاَ تَعصُوهُ: از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید؛ زیرا دارای مسئولیّت هستید، حتّی نسبت به زمین‌ها، حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید» (نهج‌البلاغه/ خ166).

بنابراین، از مجموع آموزه‌های دینی که بر حفظ و مراقبت از طبیعت و منابع طبیعی تأکید شده است، استفاده می‌شود که همة انسان‌ها در برابر طبیعت خداداد مسئول هستند و باید در حفظ آن کوشا باشند. گفتنی است، جاذبه‌های زیبای طبیعت، اعمّ از جنگل‌ها، دشت‌ها، صحراها، گل‌ها و گیاهان، از عوامل مهمّ ایجاد آرامش و نشاط در آدمی هستند. از این رو، نابودی غیرمنطقی و غیراصولی این نعمت‌های دلربای خداوندی، به معنای از بین بردن نشاط و امنیّت خاطر مردم و گرفتارساختن آنها به اندوه، ناامیدی و افسردگی خواهد بود.

نتیجه‌گیری

در این مقاله، ضمن تبیین مفاهیم مسئولیّت‌پذیری و سبک زندگی اسلامی به بررسی ابعاد چهارگانة «اعتقادی، فردی، اجتماعی و زیست محیطی» مسئولیّت‌پذیری در سبک زندگی اسلامی با استناد به آیات قرآن و روایات معصومین(ع) پرداخته شد و موارد زیر مشخّص گردید:

1ـ در بُعد اعتقادی مسئولیّت آدمی آن است که اوّلاً به خداوند متعال معرفت پیدا کند و با معرفت به او، به وجود او و صفات علیا و اسمای حسنای او باور پیدا کند و ثانیاً فقط او را اطاعت و عبادت کند.

2ـ در بُعد فردی، مسئولیّت انسان آن است که بداند روح انسان حقیقتی است غیرمادّی که مانند هر موجود مجرّدی دارای سه بُعد علم و آگاهی، قدرت و محبّت می‌باشد. این علم و آگاهی که به صورت ناخودآگاه در هر انسانی وجود دارد، در کنار گرایش‌های فطری او که می‌توان از همة آنها با عنوان گرایش فطری به سوی کمال مطلق و انزجار و بیزاری از نقص و کاستی نام برد، منبع و منشاء ارتباط انسان با خویشتن می‌باشند. با توجّه به قدرت انسان بر تشخیص، آگاهی، پیمودن مسیر، دارا بودن اختیار و آزادی در تفکّر و عمل و نیز وجود حبّ ذات در انسان، گرایش به خود در انسان و محبّت به خویشتن موجب می‌شود که علم و آگاهی ناخودآگاه او به خویشتن، به علم و آگاهی آگاهانه تبدیل شود. سپس در مرحلة عمل با توجّه به آگاهی‌ها، خود را برای رسیدن به خیر و کمال و قرب الهی، چنان‌که باید بسازد، به سلاح ایمان و تقوا مجهّز شود و با فراهم آوردن عوامل سعادت و برطرف کردن موانع و آفات، به سیر و سلوک خویش ادامه دهد تا خود را به مراحل عالی آن برساند و از خودِ طبیعی به سوی خودِ انسانی و آنگاه به مرحلة خودِ اعلی که مظهری از ذات حقّ است، تغییر جهت دهد و خلیفةالله و مظهر اسماء و صفات الهی گردد.

نتایج بررسی بُعد اجتماعی مسئولیّت‌پذیری بیانگر آن است که انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی، منشأ حقوق و تکالیف معینی است که انسان در زندگی اجتماعی با توجّه به کرامت و مسئولیّت خویش باید آنها را رعایت کند تا زمینه‌ساز تحقّق عدالت اجتماعی باشد.

مهم‌ترین مسئولیّت‌های فرد در بُعد چهارم که زیست محیطی نام دارد، این است که باید چگونگی رابطة جهان هستی را با خداوند دریابد و نیز بفهمد که خود او چگونه با جهان هستی و طبیعت برخورد کند تا برخورداری متقابل حاصل شود. کاربردی‌سازی ابعاد مسئولیّت‌پذیری به صورت پیوسته و زنجیری می‌تواند در شخصیّت افراد مؤثّر افتد و پیامدهای سازنده‌ای را در سطوح روانی ـ عاطفی، روانی ـ اجتماعی و معنوی ـ دینی سبک زندگی افراد پدید آورد. در پایان، باید متذکّر شد که آنچه ارائه شده است، مدخلی مقدّماتی برای ورود به هریک از این ابعاد چهارگانه است، تشریح و تبیین دقیق و کامل این ابعاد نیازمند بحث مفصّلی است که قطعاً در این مجال نمی‌گنجد.

پی‌نوشت‌ها

1ـ Pقُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ: بگو: از خدا و پیامبر (او) اطاعت کنید و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‏داردO (آل‌عمران/ 32)؛ Pوَأَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: و خدا و پیامبر را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید‏O (آل‌عمران/132)؛ Pیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ...: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیاى پیامبر] را...» (النّساء/59) وPوَأَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَاحْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِینُ: از خدا و اطاعت پیامبر اطاعت کنید و (از مخالفت فرمان او) بترسید! و اگر روى برگردانید، (مستحقّ مجازات خواهید بود و) بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگرى نیست (و این وظیفه را در برابر شما انجام داده است) O (المائده/92).

2ـ Pوَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ: (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمین جانشینى [= نماینده‏اى‏] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگارا! آیا کسى را در آن قرار مى‏دهى که فساد و خونریزى کند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر که قبل از این آدم وجود داشتند نیز به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را به جا مى‏آوریم و تو را تقدیس مى‏کنیم. پروردگار فرمود: من حقایقى را مى‏دانم که شما نمى‏دانیدO (البقره/30).

3ـ «إِنَّ أَوَّلَ مَا یُسئَلُ عَنهُ العَبدَ یَومَ القیامَةِ الشَّهادَةُ وَ النُّبُوَّةُ وَ مُوالاَتِ عَلیِّ بنِ أَبی‌طالِبِ عَلَیهِ السَّلاَمِ».

4ـ Pیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته‏اید، گمراهى کسانى که گمراه شده‏اند، به شما زیانى نمى‏رساند. بازگشت همة شما به سوى خداست و شما را از آنچه عمل مى‏کردید، آگاه مى‏سازدO (المائده/105).

5ـ Pمَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً: هر کس هدایت شود، براى خود هدایت یافته است و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نمى‏کشد و ما هرگز (قومى را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبرى مبعوث کرده باشیم (تا وظایف ایشان را بیان کند)O (الإسراء/15)؛ Pیَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَّا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَیْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ: اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمّل مى‏کند و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را. به یقین وعدة الهى حقّ است. پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کَرَم) خدا مغرور سازد!O (لقمان/33) و Pقُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ: بگو: شما از گناهى که ما کرده‏ایم، سؤال نخواهید شد، (همان‌گونه که) ما در برابر اعمال شما مسئول نیستیمO (سبأ/25).

6ـ «مَن سَقَی سِدرَةً أو طَلْحَةً فَکَأنَّمَا سَقَی مُؤمِناً مِنَ ظَمَإٍ».

7ـ پیامبر اسلام(ص): «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِذَا عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلاً أَنْ یُتْقِنَهُ».

قرآن کریم.
آریان‌پور، منوچهر. (1389). فرهنگ پیشرو آریان‌پور. تهران: جهان‌رایانة امین.
ابن‌شعبة حرّانی، حسن بن علی. (1404ق.). تحف العقول. قم: جامعة مدرّسین.
امیری، مجید. (1390). بررسی رابطة ابعاد دینداری و سبک زندگی جوانان. پایان‌نامة کارشناسی ارشد. تهران: دانشکدة علوم انسانی دانشگاه پیام نور، واحد تهران غرب.
باقری، خسرو. (1390). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. ج 1. تهران: مدرسه.
بیانات مقام معطّم رهبری در جمع جوانان خراسان شمالی. 23/7/1391.
بیانات مقام معظّم رهبری در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره). 14/3/1383.
بیانات مقام معظّم رهبری در جمع کثیری از اقشار مردم قم به مناسبت فرارسیدن 19 دی ماه؛ سالروز قیام مردم قم. 19/10/1368.
پورغفّاری، سیّده سوگل، غلامرضا پاشا و یوسفعلی عطّاری. (1388). «بررسی اثربخشی آموزش مؤلّفه‌های سبک زندگی مبتنی بر رویکرد روانشناسی فردی بر رضایت زناشویی در بین پرستاران متأهّل زن بیمارستان دکتر گنجویان دزفول». فصلنامة یافته‌های نو در روانشناسی. شمارة 4. صص 48ـ27.
جوادی آملی، عبدالله. (1391). گسترة دین. قم: اسراء.
حرّ عاملی، محمّد بن حسن. (1414ق.). وسائل‌الشّیعه. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.
خواص، امیر و دیگران. (1385). فلسفة اخلاق (با تکیه بر مباحث تربیتی). قم: معارف.
دهخدا، علی‌اکبر. (1377). لغتنامة دهخدا. تهران: دانشگاه تهران.
دهقان‌زاده، شادی و فاطمه جعفرآقایی و رسول تبری خمیران. (1391). «بررسی ارتباط مشخّصات فردی اجتماعی، سبک زندگی و میزان مواجهه با رویدادهای استرس‌زا با سرطان کولورکتال». فصلنامة پژوهش پرستاری. شمارة 7. صص 15ـ6.
ذوالفقاری، ابوالفضل و لاوین سلطانی. (1389). «بررسی رابطة سبک زندگی با هویّت قومی جوانان (مطالعة موردی؛ شهرستان مهاباد)». مجلّه جامعه‌شناسی ایران. شمارة 11. صص 50ـ24.
سبحانی‌نژاد، مهدی و زهرا آب‌نیکی. (1391). «بررسی میزان توجّه به مؤلّفه‌های مسئولیّت‌پذیری اجتماعی در محتوای برنامة درسی دورة متوسّطة نظری ایران در سال 1390ـ1389». فصلنامة اندیشه‌های نوین تربیتی. شمارة 1. صص 106ـ59.
سجّادی، ابراهیم. (1388). «قرآن و بازتاب تربیتی روابط چهارگانة انسان». فصلنامة پژوهش‌های قرآنی. شمارة 60ـ 59. صص 139ـ90.
سرایی، حسن و ربابه پورجبلّی. (1386). «بررسی مقایسه‌ای سبک زندگی دو قوم کُرد و آذری (مورد مطالعه؛ قوم کرد و آذری شهر ارومیّه)». فصلنامة علوم اجتماعی. شمارة 3. صص 114ـ86.
سیّاح، احمد. (1366). فرهنگ بزرگ جامع نوین (عربی ـ فارسی مصوّر). تهران: اسلام.
شریف‌الرّضی، محمّد بن حسین. (1387). نهج‌البلاغه. ترجمة محمّد دشتی. قم: جمال.
شریفی، احمدحسین. (1391). همیشه بهار؛ اخلاق و سبک زندگی اسلامی. قم: معارف‏.
شکاری، رقیّه. (1389). فرهنگ علوم اجتماعی. تهران: جامعه‌شناسان.
طباطبایی یزدی، محمّدکاظم. (1413ق.). العروة الوثقی. قم: مؤسّسة اسماعیلیان.
عابدی، پروین و دیگران. (1390). «بررسی تأثیر تغییر سبک زندگی با استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی بر عوامل خطرساز قلبی در زنان یائسة شهر اهواز». تحقیقات نظام سلامت. شمارة 7. صص 137ـ127.
فاضلی، محمّد. (1387). «تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعة دانشجویی». فصلنامة تحقیقات فرهنگی. شمارة 1. صص 198ـ175.
فقیهی، علی‌نقی، مهدی سبحانی‌نژاد و حسن نجفی. (1392). «مبانی پرورش صلة رحم و نقش آن در سبک زندگی اسلامی». فصلنامة پژوهشنامة اخلاق. شمارة 22. صص 82ـ59.
فقیهی، علی‌نقی و حسن نجفی. (1393). «الگوی مطلوب روابط انسانی در نظام تربیتی امام رضا(ع)». مجموعه مقالات اوّلین همایش ملّی حدیث رضوی. قم: دارالحدیث.
قدّوسی‌نیا، زینب. (1389). نظام اخلاقی در اندیشة علاّمه جعفری(ره). پایان‌نامة کارشناسی ارشد. تهران: دانشکدة معارف، فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه باقرالعلوم(ع).
کاشانی، فتح‌الله. (1344). تفسیر منهج الصّادقین فی إلزام المخالفین. ج 10. تهران: اسلامی.
کرمعلیان، حسن و علی‌اکبر حسینی. (1383). «عناصر تربیتی انسان طبیعی و آرمانی در نظام تعلیم و تربیت اسلامی». فصلنامة اندیشة دینی. شمارة 11. صص 78ـ61.
مجلسی، محمّدباقر. (1403ق.). بحارالأنوار. بیروت: مؤسّسة الوفاء.
محمّدی ری‌شهری، محمّد. (1381). میزان‌ الحکمة. ترجمة سیّد ابوالقاسم حسینی. قم: دارالحدیث.
مشکی، مهدی، جهان‌شیر توکّلی‌زاده و نرجس بحری. (1389). «ارتباط باورهای کنترل سلامت و سبک زندگی در زنان باردار». مجلّة ارمغان دانش. شمارة 5. صص 170ـ161.
مشکانی سبزواری، عبّاسعلی، یاسر صولتی و احمدعلی بیاتی. (1392). «چیستی و جایگاه سبک زندگی در فرایند تکاملی انقلاب اسلامی از دیدگاه مقام معظّم رهبری». ماهنامة معرفت. شمارة 185. صص 83ـ65.
مصباح یزدی، محمّدتقی. (1380). فلسفة اخلاق. تحقیق و نگارش احمدحسین شریفی. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
معتمدی، عبدالله. (1392). «سبک زندگی مطلوب بر اساس دیدگاه ارتباطی». فصلنامة فرهنگ مشاوره و روان‌درمانی. شمارة 13. صص 142ـ125.
معین، محمّد. (1385). فرهنگ فارسی معین. تهران: امیرکبیر.
موسوی خمینی(ره)، روح‌الله. (1403ق.). تحریرالوسیله. تهران: مکتبة الإعتمادی.
مهدوی کنی، محمّدسعید. (1386). «مفهوم سبک زندگی و گسترة آن در علوم اجتماعی». فصلنامة تحقیقات فرهنگی. شمارة 1. صص 230ـ199.
ـــــــــــــــــــــــــ . (1390). دین و سبک زندگی. تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
نجفی، حسن. (1393). تحلیل محتوای مؤلّفه‌های سبک زندگی اسلامی در کتاب‌های درسی عمومی دانشگاهی به منظور ارائة پیشنهادهای کاربردی. پایان‌نامة کارشناسی ارشد. تهران: دانشکدة علوم انسانی دانشگاه شاهد.
نجفی، محمّدحسن. (1367). جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام. تهران: دارالکتب الإسلامیّة.
نصرتی، شیما و ابوالفضل ذوالفقاری. (1391). «تأثیر میزان دینداری بر سبک زندگی جوانان تهرانی». فصلنامة پژوهش اجتماعی. شمارة 5. صص 117ـ101.
نهج‌الفصاحه. (1385). به کوشش علی شیروانی. قم: دارالفکر.
هاشمی، مولود. (1390). بررسی نمودهای عرفی شدن دین در سبک زندگی جوانان شهر اصفهان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. اصفهان: دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.
World health organization. (2009). the life skills education project Geneva.Who technical report series.