روح الله محمد علی نژاد عمران
چکیده
چکیده مراد از مکتب تدبّر، سامانهای فکری برخوردار از مبانی، اصول و روش است که با دریافت چینش حکیمانة آیات و کشف غرض واحد سوره، در برابر آنچه قرآن را مجموعهای از عبارات پراکنده و ناهماهنگ مینمایاند، آن را مجموعهای هماهنگ و منسجم دانسته، بر رفع موانع برقراری ارتباط با آیات اهتمام دارد. رویکرد و محتوای مهمّ مکتب تدبّر، ضرورت تحقیق ...
بیشتر
چکیده مراد از مکتب تدبّر، سامانهای فکری برخوردار از مبانی، اصول و روش است که با دریافت چینش حکیمانة آیات و کشف غرض واحد سوره، در برابر آنچه قرآن را مجموعهای از عبارات پراکنده و ناهماهنگ مینمایاند، آن را مجموعهای هماهنگ و منسجم دانسته، بر رفع موانع برقراری ارتباط با آیات اهتمام دارد. رویکرد و محتوای مهمّ مکتب تدبّر، ضرورت تحقیق و معرّفی آن را بهطور تخصّصی و روشمندانه ضروری میسازد. این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی با هدف تبیین جایگاه و اهمیّت مکتب تدبّر در فهم قرآن نوشته شده است و در آن کوشش میشود مبانی، اصول و روش جریانهای معاصر تدبّری بررسی گردد. بر اساس نتایج تحقیق پیش رو، تدبّر غیر از تفکّر، تعقّل و تذکّر است و با دانش تفسیر که از دیدگاه سنّتی، شرح معانی و بیان مدلول نص است، تفاوت دارد. مکتب تدبّر، برخلاف مکاتب تفسیری که در پی دریافت معارف عمقی آیات و توجّه به چگونگی الفاظ و بیان ویژگیهای عبارات آن بودهاند، به عنوان امری اندیشهای قلبی با نگرش جامع درصدد دریافت جنبههای هدایتی سُوَر، ضمن کشف ارتباط میانِ آیات و فهم روشمند و هماهنگ الفاظ قرآن است، به گونهای که با حرکتی عرضی در سطح آیات، متعلَّقاتِ فهم از آیه به سیاق و سوره بسط مییابد تا جایی که میتوان به مدد اندیشة عقلی و طهارت قلبی، غرض واحد هدایتی هر سوره را دریافت و با آن ارتباط برقرار نمود. روش فهم در مکتب تدبّر، تعبیری از فهم قرآن به قرآن است.
محسن میری
چکیده
اصلاح فرهنگ موجود و تلاش برای ایجاد فرهنگ مطلوب لازمة هر گونه برنامه تحوّلآفرین برای رشد بشر است و یکی از مهمترین گامها در این زمینه بکارگیری منابع مناسب برای تأثیر در فرهنگ میباشد. این پژوهش با روش تحلیلی ـ استنباطی جهت استنباط از قرآن کریم و با مطالعة کتابخانهای جهت بهرهگیری از دیدگاههای برخی از صاحبنظران در زمینة فرهنگ ...
بیشتر
اصلاح فرهنگ موجود و تلاش برای ایجاد فرهنگ مطلوب لازمة هر گونه برنامه تحوّلآفرین برای رشد بشر است و یکی از مهمترین گامها در این زمینه بکارگیری منابع مناسب برای تأثیر در فرهنگ میباشد. این پژوهش با روش تحلیلی ـ استنباطی جهت استنباط از قرآن کریم و با مطالعة کتابخانهای جهت بهرهگیری از دیدگاههای برخی از صاحبنظران در زمینة فرهنگ و مفسّران قرآن کریم به گونهشناسی منابع فرهنگ مطلوب از دیدگاه این کتاب مقدّس میپردازد. این پژوهش ضمن آنکه طبیعت، غریزه، قلب، فطرت، دین، عقل، سیرة عقلا و تاریخ را به عنوان منابع فرهنگ مطلوب معرّفی میکند، گونههای مختلف بهرهگیری فرهنگ از آن منابع در ساحتهای معرفتی و وجودی را نیز مورد بررسی قرار میدهد و نشان میدهد که این منابع چگونه میتوانند به نوبة خود راه دستیابی به فرهنگ مطلوب را هموار سازند.