محمد کاظم شاکر؛ نانسی ساکی
چکیده
چکیدهمسألة تثبیت نهایی متن قرآن در چند دهة أخیر از سوی برخی قرآنپژوهان غربی، موسوم به تجدیدنظرطلبان، مورد نقد و نظر قرار گرفته است. این گروه که در رأس آنها جان ونزبرو، نویسندة کتاب چالشبرانگیز «مطالعات قرآنی»، و شاگردانش هستند، تمامی اِسناد و منابع مسلمانان در تعیین تاریخ دقیق تثبیت متن قرآن را با دیدهای تردیدآمیز مورد ...
بیشتر
چکیدهمسألة تثبیت نهایی متن قرآن در چند دهة أخیر از سوی برخی قرآنپژوهان غربی، موسوم به تجدیدنظرطلبان، مورد نقد و نظر قرار گرفته است. این گروه که در رأس آنها جان ونزبرو، نویسندة کتاب چالشبرانگیز «مطالعات قرآنی»، و شاگردانش هستند، تمامی اِسناد و منابع مسلمانان در تعیین تاریخ دقیق تثبیت متن قرآن را با دیدهای تردیدآمیز مورد تجدید نظر قرار دادهاند. یکی از این منابع، روایات اسلامی است که از منظر خاورشناسان سنّتی همچون نولدکه و شوالی، سند تاریخی و نقش تعیینکنندهای در حلّ این مسأله داشته است. در مقابل، موافقان تجدیدنظر این روایات را از اساس فاقد اعتبار دانستهاند و چالشی بر سر راه شناخت منابع اسلام و مهمترین آنها قرآن کریم پدید آوردند. در سالهای أخیر برخی از اسلامپژوهان غربی و در رأس آنها، هارالد موتسکی، با نقد دیدگاه تجدیدنظرطلبان همین روایات را سند تاریخی معتبری به شمار آوردهاند. هارالد موتسکی با نقد دیدگاههای اسلاف و اقرآن خود، با تاریخگذاری روایات جمع و تدوین قرآن، زمان ثبت متن این روایات را به ربع سوم سدة اوّل رساند که حکایت از تثبیت متن قرآن بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) دارد. در این مقاله، ضمن توصیف روش ایشان در تاریخگذاری روایات جمع قرآن، به تکمیل نتایج حاصل از این روایات در تثبیت متن قرآن پرداخته، سپس با بررسی شواهد روایی دیگری، نتایج حاصله از تاریخگذاری در فاصلة زمانی بین ربع سوم سدة اوّل هجری تقویت شده است.