نوع مقاله : علمی- ترویجی
نویسندگان
دانشگاه تهران
چکیده
چکیده
واژة «آیه» در قرآن کریم دربارة موضوعات مختلف، مانند آیات قرآن، معجزات انبیاء و پدیدههای طبیعی و ... به کار رفته است. در پاسخ به این پرسش که از منظر قرآن، چه پدیدههایی و با در نظر گرفتن چه ویژگیهایی، «آیه» است، شانزده پدیدة طبیعی را مییابیم که در قرآن کریم به عنوان«آیه» معرّفی شدهاند. برخی از این پدیدهها، مانند آسمانها و زمین بارها در قرآن به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند و به «آیه» بودن برخی، مانند لباس و همسر تنها یک بار اشاره شده است. برای درکِ «آیه» بودن پدیدههای مختلف، غالباً توجّه به ارتباطی که یک پدیده با دیگر امور و پدیدهها دارد، ضروری است و این ارتباط عموماً ارتباط علّی و معلولی است. در قرآن کریم مکرّراً در «آیه» خواندن امور مختلف به این امر توجّه داده شده که اوّلاً سررشتة نظام علّی و معلولی در دست خداوند است و ثانیاً این نظام به گونهای طرّاحی شده که سود و منفعت آدمی را در پی دارد. در بسیاری از آیات که پدیدهای طبیعی به عنوان «آیه» معرّفی شده، کلمات مربوط به حیطة آسمان به کار رفته است و بر این اساس، میتوان گفت کاربرد کلمة «آیه» در حوزة پدیدههای طبیعی ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم سماوی دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Various Examples of the Verse in the Quran
نویسندگان [English]
- mansour pahlevan
- Mahdieh Dehghani
چکیده [English]
Abstract
In the Holy Quran, the word of “verse’’ is used about different subjects such as the Quranic verses, miracles of the Prophets and natural phenomena and etc. what phenomena and with what characteristics is “the verse’’ in the Qur'an? This is a question that we find sixteen natural phenomena in the Quran which have been introduced as a “verse’’. Some of these phenomenalike the heavens and the earth have been introduced as "verse"repeatedly in the Quran, but there is mentioned only once some verses such as clothing and wife. To understand of the “verse’’ of various phenomena, often it is necessary attention to relationship between a phenomenon and other phenomena. This relationship is mostly a causal one. In the Holy Quran is considered different thingsas the verse repeatedly and there is mentioned that firstly, Causal relationship comes from God and secondly, this system is designed to make a profit in the human. In many verses that is introduced a natural phenomenon as “verse’’ are used the words about the sky and accordingly, we can say that the use of the word “verse’’ in the field of natural phenomena is associated with the concepts of the sky.
کلیدواژهها [English]
- The Holy Quran
- Verse
- Natural phenomena
- the Causal system
مقدّمه
«آموزهها و معارف» قرآن، الهی و وحیانی است و افزون بر معانی قدسی، «الفاظ» نیز حاصل انتخاب الهی است. بیگمان واژگان قرآن به گونهای انتخاب شده که در نهایت ایجاز، مراد پروردگار را بیکم و کاست انتقال دهند1. کلمة قرآنی «آیه» نیز از این قاعده مستثنی نیست و در واقع، بر این اساس، میتوان گفت کلمة «آیه» از میان دهها واژة ممکن، برای رساندن پیام و معنایی خاص برتر بوده است و در نتیجه، گزینش شده است. آنچه بر اهمیّت گزینش قرآنی این واژه میافزاید، فراوانی تکرار آن در جایجای قرآن است، به گونهای که تکرار فراوان واژه، آن را به یکی از واژگان کلیدی و محوری در قرآن تبدیل کرده است2 و امور و موضوعهای متنوّع و گوناگونی با مفهوم آن پیوند خورده است. تنوّع کاربرد کلمة «آیه» در موضوعهای مختلف به گونهای است که از دیرباز تا به امروز، «معانی» گوناگونی برای این واژه در قرآن در نظر گرفته شده است. نشان آنکه نخستین صاحب کتاب وجوه و نظائر، مقاتل سلیمان (م. 150 ق.)، دو وجه معنایی برای واژۀ «آیه» بیان کرده است3 (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1427ق.: 129ـ128) و محقّق معاصر، آذرنوش، در مدخل آیه در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی دربارة این واژه نوشته است: «لفظ آیه ... همین که وارد قرآن میشود، دهها معنی تازه مییابد» (موسوی بجنوردی، 1367، ج 2: 275). باید توجّه داشت که همة معانی مختلف که در قالب «وجوه معنایی» برای کلمهای بیان میشود، با توجّه به «سیاق و بافت سخن» (ر.ک؛ نویا، 1373: 96) و بدون در نظر گرفتن ریشه و اشتقاق است؛ به عبارت دیگر، واژة «آیه» در قرآن کریم در سیاق سخن از موضوعات مختلف آمده است و در نتیجه، بر امور گوناگونی اطلاق شده است. برای مثال در قرآن کریم گاه مراد از «آیه»، «بخشی از قرآن» است و در واقع، این واژه یک ارجاع «درونمتنی» محسوب میشود و به امری خارج از خود متن ارجاع نمیدهد. مراد از کلمة آیه در نخستین سُوَر نازل شده و در واقع، در نخستین کاربردهای قرآنی این واژه در قرآن همین معناست: Pإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَO (القلم/15)؛ Pکَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًاO (المدّثّر/16)4 و پس از آن نیز بارها مراد از آن، «آیات قرآن» بوده است.
کلمة «آیه» علاوه بر آنکه گاه به معجزة پیامبر اسلام(ع) یعنی آیات قرآن اشاره دارد، گاه بر «معجزات انبیای دیگر» نیز اطلاق شده است (ر.ک؛ آلعمران/49؛ الأعراف/ 73؛ الرّعد/ 38؛ طه/ 56 و الزّخرف/ 46). بدین ترتیب، این واژه برای اشاره به «قرآن کریم» و نیز «معجزات دیگر انبیاء»، «گزینش» شده است و معنایی که از آن فهمیده میشود، برای اشاره به یک صفت و ویژگی در این امور ماورای طبیعت مناسب دانسته شده است و این همان نکتهای است که پژوهشگران با مقایسة معنای کلمة «معجزه» با واژگانی مانند «آیه» و «بیّنه» بدان اشاره کردهاند و به معنی مثبتِ «دلالت و هدایت» در این واژگان نسبت به معنی منفی «ناتوان ساختن و عاجز کردن» در واژة «معجزه» توجّه دادهاند5. کلمة «آیه» علاوه بر اطلاق بر این امور مهمّ و نقشآفرین در نظام هدایت الهی بشر، در یکی دیگر از کاربردهای قرآنی خود بر «پدیدههای طبیعی» اطلاق شده است. این کاربرد از جمله کاربردهای «پرتکرار» این واژه در قرآن است (ر.ک؛ نجفیان و دیگران، 1389: 185).
این حقیقت که مکرّراً شماری از پدیدههای طبیعی از منظر الهی، بسان «قرآن و معجزات انبیای دیگر»، «آیه» خوانده شدهاند، این سؤال را به ذهن میرساند که چه ویژگی خاصّی در این پدیدههای متنوّع و مختلف ـ که عموماً دیدن آنها به شکل روزمرّه در آمده است ـ وجود دارد که سبب شده همة آنها به سان معجزات انبیاء، «آیه» باشند؟ پاسخ به این پرسش مشخّص میکند از منظر قرآن، داشتن چه نوع نگاهی به پدیدههای طبیعی، آنها را به «آیه» تبدیل میکند. پاسخ مورد نظر از یک سو، در بُعد فردی به ما کمک میکند، آنگاه که به دامان طبیعت میرویم یا در زندگی روزمرّه با پدیدههای طبیعی همچون باد، باران و ... مواجه میشویم، از چه زاویهای و چگونه به پدیدههای طبیعی نگاه کنیم تا آیه بودن آنها را به جان دریابیم و از نگاهی سطحی به آنها فراتر رویم و ماورای آنها را بنگریم! از سوی دیگر، پاسخ به این سؤال در بُعد آموزش و فرهنگسازی راهنماست و به ما مینمایاند که در آموزش جوانان و در رسانهها، چگونه باید پدیدههای طبیعی به تصویر کشیده شود تا آن ویژگی که موجب آیه بودن آنها شده است، بیان شده باشد؛ مثلاً آیا به تصویر کشیدن زیبایی یک گل در بهاران و یا عظمت آسمان در شب و یا تصویرگری غروبی پاییزی آیه بودن پدیدههای طبیعی را نشان میدهد؟! در جستجوی پاسخ این پرسش، ابتدا مشخّص میکنیم چه پدیدههایی در قرآن به عنوان آیه معرّفی شدهاند و آنگاه روی آیاتی بیشتر درنگ و تأمّل میکنیم که در آنها همگام با «آیه» خوانده شدن پدیدهای طبیعی، بر ویژگی خاصّی در آن پدیده تأکید شده است و در واقع، آن ویژگی خاص نیز به همراه آیه خوانده شدن آن پدیدة طبیعی معرّفی شده است.
1ـ در جستجوی «نشانهها» در پدیدههای طبیعی
قرآن کریم شانزده پدیده از میان همة پدیدههای طبیعی گزینش میکند و با عبارتهایی همچون «وَ مِنْ آیاتِه» و یا «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ» به عنوان آیه معرّفی میکند. امّا تکرار توجّه دادن به «آیه» بودن این پدیدههای متنوّع به یک اندازه نیست، به آیه بودن برخی بارها و بارها توجّه داده شده است و برخی تنها یک یا دو دفعه آیه خوانده شدهاند. این پدیدههای طبیعی به ترتیبِ میزان «تکرار» و توجّه دادن قرآن به آیه بودن آنها عبارتند از:
1ـ1) آسمانها و زمین
در بیشتر مواردی که از «آسمانها» یا «زمین» به عنوان «آیه» یاد شده است، این دو پدیده در کنار هم نام برده شدهاند و به یکدیگر عطف گردیدهاند و مسئلهای مشترک در آنها به عنوان «آیه» معرّفی شده است و در مواردی نیز «آسمانها» یا «زمین» به تنهایی آیه دانسته شده است و به آن ویژگی که آنها را به یک آیه بدل ساخته، پرداخته شده است.
آنگاه که آسمانها و زمین با هم به عنوان «آیه» معرّفی میشوند، همواره آسمانها بر زمین مقدّم میگردد و زمین در آیه بودن به آسمان عطف میشود: Pإِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَO (الجاثیه/ 3). در این آیات بر چهار ویژگی زیر در هنگام «آیه» خوانده شدن تأکید میشود:
الف) آفرینش آسمانها و زمین
در پنج آیه، خلقت آسمانها و زمین به عنوان «آیه» معرّفی میشود (ر.ک؛ الشّوری/ 29؛ الرّوم/22؛ العنکبوت/ 44؛ البقره/164 و آلعمران/190). در این آیات، اصل آفرینش آسمانها و زمین به عنوان آیه معرّفی میشوند.
ب) بر پا ماندن زمین آسمان و زمین
در دو آیه، به بر پا ماندن زمین و آسمان به عنوان یک آیه اشاره شده است و جالب در این است که در هر دو آیه، نظر به «آسمان» نه «آسمانها».
در آیة 25 سورة روم قیام «آسمان و زمین» به عنوان آیهای معرّفی شده است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ....O. مراد از قیام آسمان و زمین به امر خدا، تداوم حالتهای سکون، حرکت و ... در آن دو است که به ثابت بودن وضعیّت آنها میانجامد (ر.ک؛ فرّاء، بیتا، ج 2: 323؛ ثعالبی: 1418ق.، ج 4: 310؛ ابنعاشور، بیتا، ج 21: 39؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 16: 169 و فضلالله، 1419ق.، ج 18: 120). برای درک «آیه» بودن قیام آسمان و زمین، لازم است در منشاء پیدایش این وضعیّت ثابت در آسمان و زمین تفکّر و اندیشه شود: Pوَمِنْ آیَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ....O و در واقع، اگر از صورت آنها گذر شود و اندیشه بدین جا بینجامد که وضعیّت ثابت در آسمان و زمین به امر الهی است، قیام آسمان و زمین برای ما به «آیه» تبدیل میشود.
در آیة 9 سورة سباء از زاویهای دیگر به بر پا ماندن وضعیّت ثابت آسمان و زمین نگریسته میشود. در این آیه، قدرت خداوند بر برچیدن این وضعیّت ثابت و مطلوب برای زندگی بشر، «آیه» خوانده شده است: Pأَفَلَمْ یَرَوْا إِلَى مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّکُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍO. در این آیه، خطاب به کفّار گفته میشود که آسمان و زمینی که از هر سو آنها را در بر گرفته است، به فرمان خداوند است و اگر او بخواهد زمین آنها را در خود فرومیبرد و یا قطعهای از آسمان بر سرشان فرومیافتد و همانگونه خداوند بر حفظ آسمان و زمین قدرت دارد، بر فرو ریختن آسمان و زلزله در زمین نیز قادر است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 16: 360 و فضلالله، 1419ق.، ج 19: 19). در این آیه نیز مانند آیة پیشین برای درک «آیه» بودن وضعیّت ثابت آسمان و زمین باید به این نکته توجّه کرد که سررشته این وضعیّت ثابت در دست خداوند است و اگر او بخواهد، میتواند به آنی این نظام را برچیند.
ج) آفریدهها در آسمانها و زمین
در چهار آیه، آفریدههای موجود در آسمانها و زمین با تعابیر مختلف6 «آیه» معرّفی شدهاند (این آیات عبارتند از: یونس/6 و 101؛ یوسف/ 105 و الجاثیة/ 3 (ر.ک؛ سمرقندی: بیتا، ج 2: 105؛ طبری، 1412ق.، ج 11: 62 و طباطبائی، 1417ق.، ج 10: 127). به طور کلّی، این چهار آیه بیان میدارند که «آیهها» و نشانههایی در آسمانها و زمین است، امّا بر روی یک یا چند آفریدة خاص متمرکز نمیشوند و تنها بر وجود آفریدهها بدون تأکید بر ویژگی خاصّی از آنها توجّه داده میشود. در نتیجه، میتوان گفت از یک سو، بر اساس این آیات همة آفریدهها در آسمانها و زمین به عنوان «آیه» و نشانة شایسته نیک درنگ کردن و تأمّل هستند و از سوی دیگر، در «آیه» بودن، برخی آفریدههایی شاخص و برجسته هستند که در آیات دیگر با عنوان «آیه» معرّفی شدهاند و به ویژگی خاصّی که آنها را به «آیه» تبدیل کرده، توجّه داده شده است. از همین روست که مفسّرین در تبیین این آیات مخلوقاتی را نام بردهاند که در آیات دیگر به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند (ر.ک؛ فرّاء، بیتا، ج2: 55؛ قمی: 1367، ج 2: 293؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 212؛ طبری، 1412ق.، ج 13: 50 و طوسی، بیتا، ج 6: 203).
د) مسخّر بودن آسمانها و زمین
در آیة 13 سورة جاثیه بیان میشود که «خداوند» آنچه را در آسمانها و زمین است «و همه از اوست» را برای شما رام کرد و برای مردمی که میاندیشند، در این مسئله نشانههایی است: Pوَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَO. در این آیه، در واقع، توجّه کردن به دو مسئله در کنار یکدیگر به آیه شدن آسمانها و زمین میانجامد. این دو عبارتند از: نخست اینکه منشاء مسخّر و رام بودن آسمانها و زمین برای ما، خداوند است و دیگر آنکه همة آنچه که در آسمانها و زمین رام و مسخّر ماست، از خداوند است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 18: 162).
مسخّر بودن همة آفریدههای موجود در آسمانها و زمین برای آدمی به این معنی است که آنها از نظام خاصّی پیروی میکنند که در نهایت، این نظام به پدید آمدن شرایط مطلوب برای زندگی بشر و سود بردن او میانجامد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 18: 161؛ فضلالله، 1419ق.، ج 20: 310). پس اندیشه در این مسئله که منشاء سازواری آفریدههای موجود در آسمانها و زمین برای زندگی بشر، خداوند است نیز از نشانهها و آیتهاست.
همانگونه که پیشتر گفته شد، در کنار این آیات که در آنها آسمانها (و یا آسمان) و زمین در کنار یکدیگر به عنوان آیه و نشانه معرّفی میشود، در شماری از آیات، آسمانها و یا زمین به تنهایی به عنوان آیه معرّفی میشود. در آیاتی که آسمانها به عنوان آیه معرّفی میشود، نظر به ساخت و نظام موجود در آنهاست:
هـ) ساخت و نظام حاکم بر آسمانها
در آیة دوم سورة رعد آمده است: Pاللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَO.
با توجّه به سیاق، مراد از «آیات» در آیة فوق، آیههای تکوینی است. برخی از مفسّرین مراد از «تفصیل آیات» را «جدا و متمایز کردن آیههای تکوینی از یکدیگر» (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 11: 290 و فضلالله، 1419ق.، ج 13: 17) و برخی آن را «تبیین و توضیح دربارة چگونگی آفرینش پدیدههای طبیعی» دانستهاند (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1423ق.، ج 2: 366؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 216؛ ابوالفتوح، 1408ق.، ج 11: 179 و مکارم شیرازی، 1374، ج 10: 113). در مجموع، میتوان گفت توجّه به دو نکته، نظام حاکم بر آسمانها را برای ما به «آیه» تبدیل میکند که عبارتند از: اوّل توجّه به اینکه استواری این نظم از «خداوند» است: Pاللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ ... O و دوم، توجّه به اینکه ساخت آسمانها و نظامی که بر خورشید و ماه حاکم است و حرکت همه در مدار خود، تا زمان معیّن ادامه دارد. همچنین در آیة 32 سورة انبیاء آمده است: Pوَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَO.
غالب مفسّرین مراد از «آیههای» آسمانها در تعبیر قرآنی «آیَاتهَِا» را خورشید، ماه و ستارگان (ر.ک؛ مقاتل، 1423ق.، ج 3: 77؛ فرّاء، بیتا، ج 2: 201؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 425؛ ابن أبیحاتم، بیتا، ج 8: 2451؛ ابنجوزی، 1422ق.، ج 3: 190 و زمخشری، 1407ق.، ج 3: 115) میدانند و برخی اموری چون حوادث خللگونهای که گاه در آسمانها رخ میدهد و منجر به انهدام قسمتی از آن میگردد (ر.ک؛ فضلالله، 1419ق.، ج 15: 219) و یا حوادث جوّی (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 14: 280) را به عنوان «آیههای» آسمانها معرّفی کردهاند. به نظر میرسد از آنجا که قسمت نخست آیه دربارة ساخت و چگونگی آفرینش آسمانهاست: Pوَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحفُوظًاO آیههای آسمانها نیز امری در پیوند با ساخت آن باشد؛ یعنی همان وضعیّت نظاممند اجرام سماوی. در واقع، در این دو آیه نخست با عبارات Pرَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَیرِْ عَمَدٍ تَرَوْنهََاO و Pوَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحفُوظًاO به آفرینش آسمانها پرداخته میشود و آنگاه به مسئلة تفصیل آیات و یا وجود آیاتی در آسمانها مطرح میگردد و پیوند این دو موضوع، یعنی «چگونگی ساخت آسمانها» و «وجود آیه در آسمانها» در مجموع میتواند اشاره به این نکته داشته باشد که ساخت و نظام حاکم بر آسمانها برای آدمی، «آیه» است. در آیاتی نیز که «زمین» به عنوان «آیه» معرّفی شده، مسئلة «ساخت زمین و نعمتهای موجود در آن» مطرح است.
و) ساخت زمین و نعمتهای موجود در آن
در شماری از آیات، زمین نقش محور در معرّفی «آیه«های طبیعی دارد. از میان این آیات، در آیة 20 سورة ذاریّات به طور کلّی بیان شده که در زمین «آیههایی» وجود دارد: Pوَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَO، ولی در آیات دیگر با تفصیل بیشتری دربارة این آیات سخن گفته شده است. در این آیات، «آیه«های موجود به طور کلّی ذیل دو موضوع میگنجند:
1ـ آیههای که در ساخت و آفرینش زمین وجود دارد و شامل گسترده شدن زمین، وجود قطعههای کنار هم در زمین و گهواره بودن زمین است (ر.ک؛ الرّعد/ 4ـ3 و طه/ 53).
2ـ آیههایی که نعمتهای موجود در زمین وجود دارد و این نعمتها عبارتند از کوهها، نهرها، راهها، رویش دانهها، انواع میوهها به صورت جفت، باغهای انگور، کشتزارها، درختان خرما و به طور کلّی، گیاهان که خوراک انسان و دامهای اوست (الرّعد/ 4ـ3؛ یس/ 33؛ طه/ 54 ـ53؛ الحدید/ 17؛ الشّعراء/ 8ـ7 و فصّلت/ 39).
در میان یادکرد نعمتهایی که در آنها «آیهها» قابل مشاهده است، تمرکز اساسی و محوری آنها روی «گیاهان» است. گیاهان از آن روی که با آبی که از آسمان میریزد، در گونههای مختلف میرویند و زمین را پس از مرگ زنده میکنند، آیههای زمین هستند؛ به عبارت دیگر، «رویش گیاهان از زمین مرده» آیة زمین است.
در مجموع، میتوان گفت نکات زیر را باید هنگام نگریستن به «آسمانها و زمین» در شب و روز به خاطر آوریم تا این مسئله زمینهای باشد که در وجه آیه بودن آنها درنگ و تأمّل کنیم و بتوانیم آیه بودن آنها را به جان دریابیم.
1ـ نگاه و اندیشه به نظاممندی آسمانها و ساخت زمین و آسمان که در نهایت، شرایط را برای زندگی بشر مطلوب کرده است.
2ـ وجود نعمتهای گوناگون در آن که در نهایت، آن را مهیّای زندگی انسان ساخته است.
3ـ درنگ در زنده شدن زمین مرده که خداوند قادر است زمین را پس از مرگ آن زنده کند.
تصوّر زمین به تنهایی برای آیه بودن آن کافی نیست، بلکه حتّی تصوّر نعمتهای آن نیز کافی نیست و به تصویر کشیدن اینکه اوّلاً همة این نعمتها برای آسایش انسان مهیّا شده است. ثانیاً کسی که زمین را زنده میکند، قادر است انسان مرده را نیز زنده کند: Pوَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِی الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌO (فصّلت/ 39).
2ـ1) گیاهان
در آیات متعدّدی به گیاهان و پدیدههای مربوط به آنها به عنوان «آیه» نگریسته شده است و از زوایای مختلف وجود آنها به عنوان «آیه» معرّفی شده است. نکتة قابل توجّه دربارة آیه بودن گیاهان این است که هیچ گاه یک درخت یا یک گل یا یک میوه به تنهایی به عنوان «آیه» معرّفی نمیشود، بلکه یک گیاه با توجّه به مجموعهای از پدیدهها و حقایق مرتبط با خود، آیه است. برای مثال از منظر قرآن، نگاه کردن به زیباییهای یک گیاه مثل گل برای فهم و درک «آیه» بودن آن کافی نیست، بلکه توجّه به اینکه این گیاه به واسطة آبی که از آسمان فروریخته، رشد کرده و بالیده است و زمین را زیبا و آراسته ساخته است و به زودی به شبی یا روزی نابود میشود، به گونهای که گویا اصلاً در اینجا نبوده است، این گیاه را برای ما تبدیل به «آیه» میسازد. در مجموع، در قرآن کریم همراه با توجّه دادن به یک یا چند ویژگی زیر، گیاهان به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند:
1ـ رویش گیاهان به واسطة آبی که از آسمان فرومیریزد، همراه با تصریح به این نکته که این پدیده نماد زنده کردن مردگان است (ر.ک؛ الأنعام/ 99؛ الأعراف/ 58؛ یونس/ 24؛ النّحل/ 11ـ10 و طه/ 54ـ53).
2ـ انواع گوناگون گیاهان و میوهها (ر.ک؛ الأنعام/ 99؛ الرّعد/ 4، النّحل/ 11 و طه/ 54ـ53).
3ـ سیراب شدن گیاهان مختلف که میوة برخی بر دیگری برتری دارد از یک آب واحد (الرّعد/4).
4ـ با وجود نزول باران یکسان تفاوت در رویش گیاهان به واسطة تفاوت در نوع زمین (زمین پاک گیاه بر میآورد و زمین ناپاک گیاهش اندک و بیفایده است) (الأعراف/ 58ـ57).
5ـ جفت بودن گیاهان و میوهها (الشّعراء/ 8ـ7؛ الرّعد/ 3 و طه/ 54ـ53).
6ـ طرز به میوه نشستن گیاهان و رسیدن میوهها (ر.ک؛ الأنعام/ 99).
7ـ استفادة انسان و دام انسان از گیاهان (ر.ک؛ یونس/ 24؛ النّحل/ 11 و 10 و طه/ 54ـ53).
8ـ نابود شدن ناگهانی زیباییهای زمین (گیاهان) به شب یا به روز، در حالی که انسان گمان میکند بر آن قدرت دارد (یونس/ 24).
همچنین در قرآن کریم در راستای معرّفی «گیاهان» به عنوان آیه، نظام حاکم بر آنها به دو امر شبیه شده است:
الف) گاه «نظام حاکم بر رویش گیاهان» ـ از وزش باد، آمدن ابرهای بارانزا و دیدن برق گرفته تا زنده شدن زمین مرده و پدید آمدن میوههای رنگرنگ ـ به مسئلة زنده شدن مردگان در روز قیامت تشبیه شده است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِی الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌO (فصّلت/ 39 و با همین مضمون در، الأعراف/ 67 و 58).
ب) گاه «نظام حاکم بر زوال و نابودی گیاهان» ـ از رویش، قبل خوردن و زیبا کردن زمین گرفته تا نابودی ناگهانی ـ مَثَلی برای زودگذر بودن زندگی دنیا دانسته شده است: Pإِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَO (یونس/ 24).
توجّه یه گیاهان با در نظر گرفتن حقایق بالا، آنها را به «آیه»ای برای ما تبدیل میکند و وجود این آیات در گیاهان همان آیاتی است که قوم سبأ از توجّه به آنها اعراض کردند: Pلَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَى أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیلٍO (سبأ/ 16ـ15)7.
3ـ1) آبی که از آسمان نازل میشود
در شماری از آیات باران با تعبیری «نزول آب از آسمان» مقدّمة سخن دربارة «آیه»ای است؛ به بیان دیگر، تصوّر باران به تنهایی توجّه به «آیه» محسوب نمیشود، بلکه «نزول آب از آسمان» با در نظر گرفتن آثاری که بر جای مینهد، آن را تبدیل به «آیه» میکند. در برخی آیات (مثلاً: الأنعام/99؛ الأعراف/ 57؛ یونس/ 24؛ النّحل/ 11ـ10 و طه/ 54ـ53)، آیة باران به واسطة اثر آن در گیاهان که نماد زنده شدن مردگان است (الأعراف/ 58) و در سه آیه (ر.ک؛ النّحل/ 65؛ الرّوم8/ 24 و البقره/ 164) به واسطة اثر آن در زنده کردن زمین مرده و در یک آیه (النّحل/ 10) به واسطة استفادهای که برای نوشیدن انسان دارد، «آیه» شمرده شده است. همچنین در دو آیة (غافر/ 13 و الجاثیه/ 5) ـ به واسطة اثری که باران در پدید آمدن انواع نعمتها برای انسان دارد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 18: 156)ـ از نزول باران با تعبیر «نزول رزق از آسمان» یاد شده است و به این مسئله به عنوان «آیه» معرّفی شده است.
استفادة آب در نوشیدن و پیدایش روزی برای انسان هر دو به تداوم زندگی و حیات در انسان منجر میشود. بدین ترتیب، باید باران را نه یک «آیة» مستقل، بلکه قسمتی از یک «آیه» به شمار آورد؛ آیهای که متشکّل از باران و اموری است که باران در آنها اثر میگذارد. این آیه حکایت اثر امری آسمانی بر پدیدهای زمینی دارد. پدیدههای زمینی به واسطة باران آسمان زنده میشوند یا ادامة حیات آنها ممکن میشود. این مجموعه با هم یک «آیه» را تشکیل میدهد.
4ـ1) شب و روز
در ده آیه، شب و روز «با هم» ذکر شده است و به عنوان آیه معرّفی شدهاند. در آیة 37 سورة فصّلت (آیة سجده) آمده است: «و از نشانههای او شب و روز است...» و به طور کلّی، بیان شده است که شب و روز نشانهای است و بر توجّه کردن به ویژگی خاصّی در آنها تأکید نشده است. در دیگر آیاتی که به این «آیه» الهی پرداختهاند، همزمان با «آیه» خوانده شدن، ویژگیهایی از این دو برشمرده شده است و برجسته گردیده است. این ویژگیها عبارتند از:
الف) اختلاف شب و روز
در چهار آیه (شامل یونس/ 6؛ الجاثیه/ 5؛ البقره/ 146 و آلعمران/190) در میان برشمردن پدیدههای طبیعی که در آنها «نشانهای» است، بیان شده است که «فیِ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ» نشانههایی وجود دارد. مفسّرین دربارة «اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ» آرای متفاوتی بیان کردهاند. بسیاری این عبارت را به «پیدرپی آمدن شب و روز» معنی کردهاند (ر.ک؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 105؛ طبری: 1412ق.، ج 11: 62؛ طوسی، بیتا، ج 5: 340؛ ابوالفتوح، 1408ق.، ج 10: 100؛ میبدی، 1371، ج 4: 25 و ابنعطیّه، 1422ق.، ج 3: 106). بدین ترتیب، دیدن شب و روز از آن روی که بدون خلل پشت سر هم میآیند و میروند، نشانهای است. برخی از مفسّرین نیز در بیان معنای «اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»، «تفاوت شب و روز» در میزان روشنایی و طول مدّت را به عنوان یک احتمال تفسیری مطرح کردهاند9 (ابوالفتوح، 1408ق.، ج 10: 100 و میبدی، 1371، ج 4: 25). بر این اساس، تفاوت شب و روز از نظرهای مختلف همچون میزان روشنایی و مدّت زمان هر یک، آیه و نشانهای است. علاّمه طباطبائی اختلاف شب و روز را به معنی کم و زیاد شدن و کوتاه و بلند شدن شب و روز میدانند (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 1: 399).
علاوه بر چهار آیة فوق که در آنها «اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ» آیه و نشانه بیان شده، به نظر میرسد دو آیة زیر نیز همین معنا را بازگو میکنند:P...یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَO (الرّعد/3) و Pوَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً...O (الأسراء/12).
در این دو آیه نیز شب و روز کنار یکدیگر نام برده شدهاند. در آیة نخست سخن از این است که تاریکی شب، روشنایی روز را میپوشاند (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1423ق.، ج 2: 366) و مانع ادامه یافتن آن میشود و در آیة دو، برعکس آن سخن از محو شدن شب و آمدن روز است. برخی از مفسّرین این عبارات را به همان آمدوشد شب و روز تفسیر کردهاند (ر.ک؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 216؛ طبری، 1412ق.، ج 13: 63؛ طوسی، بیتا، ج 6: 215؛ ابوالفتوح، 1408ق.، ج 11: 181؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 13: 51 و فضلالله، 1419ق.، ج 14: 53). در مجموع، در این شش آیه، تصوّر شب یا روز به تنهایی آیه نیست، بلکه درنگ و اندیشه در این دو نکته که همواره شب و روز از پی یکدیگر بی هیچ خللی میآیند و هر یک از این دو، ویژگیهایی خاصّ خود را دارند، آیه و نشانهای برای ماست و اینها اموری است که آدمی نه در برقراری نظم آن دخالتی دارد و نه توان ایجاد تغییر در آنها دارد.
ب) آرامش شبانه و روشنایی روز
در دو آیه، همراه «آیه» شمرده شدن شب و روز، به مایة آرامش بودن شب و روشن بودن روز «اللَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِرًا» اشاره شده است (یونس/ 67 و النّمل/ 86) و به بیان دیگر، این دو پدیدة طبیعی از آن روی «آیه» هستند که شب موجب آرامش و روز روشن است و در واقع، این دو ویژگی، یعنی آرامش شبانه و روشنایی روزانه، ویژگی هستند که سود و منفعت آدمی در آنها نهفته است. جالب اینکه در این دو آیه و نیز آیة 61 سورة غافر ـ که در آن به مایة آرامش بودن شب و روشنایی در روز اشاره شده است ـ همواره «آرامش شبانه» بر «روشنایی روز» مقدّم است؛ به عبارت دیگر، آرامش شبانه مقدّمهای برای استفاده از روشنایی روز است و نیز باید توجّه داشت که این سه آیه از پی آیاتی آمدهاند که به توحید ربوبی خداوند پرداختهاند و توجّه دادن به آیه بودن آرامش شبانه و روشنایی روز، در راستای تکمیل سخن دربارة توحید ربوبی خداوند است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 10: 94 و همان، ج 17: 354) و به عبارت دیگر، آرامشی که خداوند در شب قرار داده است و روشنایی که به روز بخشیده است، در راستای وصف ربوبیّت خداوند است و این پدیدههای طبیعی با این نگاه سزاوار اندیشه و درنگ هستند.
ج) تفاوت شب و روز
در آیة 12 سورة اسراء، شب و روز نه «یک» آیه، بلکه «دو» آیه معرّفی شدهاند: Pوَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ ...O (الإسراء/12).
این آیه در مقام بیان فرق میان «دو آیة» شب و روز است و با توجّه به سیاق، در مقام بیان این نکته است که در عین حال که هم شب و هم روز آیه هستند، آثار یکی از آن دو یعنی شب محو میشود و آثار دیگری یعنی روز باقی میماند (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 13: 51). آیات پیش از این آیه در سیاق توبیخ و ملامت هستند و آیة Pوَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ ...O به منزلة جواب استدلالی تقدیری است که ممکن است کسی بخواهد شر را انجام دهد و استدلال کند که چون میتوانیم هم خیر و هم شر را انجام دهیم، پس جایز است هر یک از این دو را انجام دهیم و این آیه با لحن توبیخ و ملامت میفرماید صِرف قدرت داشتن بر عمل و صحیح انجام دادن آن، دلیل بر جواز آن نمیشود، مگر نمیبینید که خداوند شب و روز را دو آیت از آیات خود قرار داد که انسانها در آن شب و روز زندگی کنند و در عین، حال آیت شب را محو نمود و موجودات را محکوم کرده که در آن به آسایش بپردازند و آیت روز را «مبصر» و وسیلة درک و بینایی قرار داد تا در آن، رزق خود را طلب کنند و به وسیلة آن، عدد سالها و حساب را در دست داشته باشند (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 13: 53ـ52). البتّه چنانکه پیشتر آمد، بسیاری از مفسّرین این آیه را به «پیدرپی آمدن شب و روز» تفسیر کردهاند.
د) مسخّر بودن شب و روز برای ما
در آیة 12 سورة نحل شب و روز مسخّر شما هستند و در این مسخّر بودن، برای آنان که تعقّل میکنند، نشانههاست. مسخّر آدمی بودن شب و روز و دیگر پدیدههای طبیعی، مانند خورشید و ماه، به این معنی است که این امور در خدمت منافع انسان هستند و برای او امکان زندگی را فراهم میسازند (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1423ق.، ج 2: 407؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 245؛ طوسی، بیتا، ج 6: 366 و ابوالفتوح، 1408ق.، ج 12: 14). بدین ترتیب، شب و روز از آن روی که وجود آنها امکان زندگی مناسب را برای آدمیان فراهم ساخته، آیه و نشانه و نیز شایستة درنگ و اندیشه است.
5ـ1) وجود خودِ انسان
در سورههای فصّلت و ذارّیات به این نکته اشاره شده است که در وجود آدمی «آیهها»یی نهفته است: Pسَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ ...: به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهیم...O (فصّلت/ 53)، Pوَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ * وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَO (الذّاریّات/21ـ20). آیات دیگری که در این باره سخن گفتهاند، مشخّص میکنند که چه نکاتی در وجود آدمی برای او «آیه» و نشانه است و باید در آنها به عنوان «آیه» اندیشه و درنگ کند. این آیات عبارتند از:
الف) آفرینش انسان
از نگاه قرآن، در «آفرینش» انسان، «آیهها» نهفته است: Pوَفِی خَلْقِکُمْ وَمَا یَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آیَاتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ: و نیز در آفرینش شما و جنبندگانى که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانههایى است براى جمعیّتى که اهل یقینندO (الجاثیة/ 4). خودِ این آفرینش باز از دو منظر «آیه» است: اوّلاً آفرینش انسان از آن رو «آیه» است که همة انسانها ـ که نسلی پس از نسل دیگر میآیند و میروند ـ از یک تن به وجود آمدهاند: Pوَهُوَ الَّذِیَ أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَO (الأنعام/98). ثانیاً آفرینش انسان از آن رو «آیه» است که همة انسانها که در سراسر جهان پراکندهاند، همگی از خاک آفریده شدهاند: Pوَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ: از نشانههاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بهناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید!O (الرّوم/20 و نیز، ر.ک؛ غافر/69ـ67).
ب) اختلاف زبانها و رنگها
موضوع دیگری که در انسانها «آیه» است، اختلاف آنها در زبانها و رنگهاست: Pوَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ: و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و نیز تفاوت زبان ها و رنگهاى شماست. در این، نشانههایى است براى عالمان!O (الرّوم/22).
در آموزشهای دینی کمتر به اختلاف انسانها در رنگ و زبان به عنوان یک «آیه» پرداخته میشود و ما کمتر در این موضوع به عنوان یک «آیه» نگاه میکنیم و میاندیشیم. امّا چگونه اختلاف در زبانها و رنگها، «آیه» است؟ توضیح اینکه آنچه که تا کنون به عنوان «آیه» و نشانه میشناختیم، دو گونه است: آیات یا حکایت از وجود نظمی در عالم دارند؛ نظمی که در راستای پدید آوردن شرایط مطلوب برای زندگی مطلوب بشر در زمین و یا نشان از قدرت خداوند در زنده کردن مردگان دارند که در صورت نخست، «آیه» دال بر وجود مقام ربوبی یگانه در عالم است و در صورت دوم، آیاتی مانند زنده شدن زمین مرده با باران دالّ بر امکان معاد و قدرت خداوند بر زنده کردن مردگان است. حال در اختلاف در زبانها و رنگها چگونه باید بنگریم تا آنها با به عنوان یک «آیه» دریابیم؟
در پاسخ میتوان به دو نکته توجّه کرد: اوّلاً از منظر قرآن کریم، اختلاف و گوناگونی تنها در انسانها آیه نیست، بلکه در هنگام معرّفی «گیاهان» و «فرایند تولید عسل» به عنوان «آیه» به گونهگونی در «رنگ» گیاهان (النّحل/13) و رنگ عسل (همان/69) و «تنوّع» گونههای گیاهی (الأنعام/ 99، الرّعد/4 و النّحل/10 و 11) نیز توجّه شده است و در واقع، میتوان گفت اختلاف و تنوّع در آنها نیز از منظر قرآن از ویژگیهای دخیل در «آیه» شدن آنها بوده است. ثانیاً برخی بر آن شدهاند که اختلاف در زبانها و رنگها وسیلة شناخت انسانها از یکدیگر است و از این رو، این پدیده «آیه» است (ر.ک؛ فخر رازی، 1420ق.، ج 25: 93 و مکارم شیرازی، 1374، ج 16: 393). در واقع، این مفسّرین اختلاف در زبانها و رنگها را همسان با قبیلهقبیله و تیرهتیره بودن انسانها که وسیلة شناخت آنها از یکدیگر است (الحجرات/ 13) پنداشتهاند و علّت آیه بودن را در اثر این تفاوت در شناخت انسانها از یکدیگر دیدهاند. ثالثاً در آیة چهارم سورة رعد که تفاوت گیاهان در «آیه» خوانده شدن آنها ذکر گردیده، به نکتهای اشاره شده است: Pوَفِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَO.
همة گیاهان با وجود گوناگونی در محصولات و رنگهای خود با یک آب سیراب میشوند و این مسئله نشان میدهد فوق تمام سببها سببی است که هم مادّة عالم را ایجاد کرده است و هم در آن، صورتها و آثار گوناگون و بیشماری به کار برده میرود و به عبارت دیگر، در این میان، سبب واحدی است دارای شعور و اراده که این اختلافها، مستند به ارادههای مختلف اوست و اگر اختلاف ارادههای او نمیبود، هیچ چیزی از هیچ چیز دیگر متمایز نمیشد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 11: 294ـ293). در راستای تلاش برای فهم و درک این «اختلاف زبانها و رنگها» به عنوان «آیه»، باید گفت به نظر میرسد فهم «آیه» بودن این مسئله دشوار است و دشوار بودن آن را به این نکته مستدل میکنیم که فهم «آیه» بودن «اختلاف در زبانها و رنگها» در قرآن کریم به «دانشمندان» اختصاص یافته است: Pإِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَO.
در قرآن کریم، کلمة «عالِم» به شکل مفرد و جمع ـ به جز سه آیه در همة موارد در باب «خداوند» به کار رفته است (ر.ک؛ الأنعام/73؛ الرّعد/ 9؛ السّجده/ 6؛ فاطر/38؛ الحشر/ 22؛ التّغابن/ 18؛ الجن/ 26؛ التّوبه/ 94 و 105؛ المؤمنون/ 92؛ السبأ/ 3؛ الجمعه/ 8؛ الأنبیاء/ 51 و 81 و الزّمر/ 46) و در این آیه به شکل جمع، یعنی «عالِمین»، بر جماعتی از انسانها که قادر به فهم «آیه» بودن «آفرینش آسمانها و زمین» و «اختلاف انسانها در زبانها و رنگها» هستند، اطلاق شده است و نیز در آیة 43 سورة عنکبوت تعقّل در مَثَل خانة عنکبوت به «عالمان» منحصر شده است: Pوَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَO و در آیة 28 سورة فاطر خشوع در برابر خداوند به «علماء» منحصر شده است: Pوَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌO. در این آیه نیز سخن از اختلاف انسانها، حیوانات و چهارپایان در رنگ است10. در نهایت، یادآوری میشود که در این آیه، دو با «آفرینش آسمانها و زمین» و «اختلاف زبانها و رنگها» آیه شمرده شده است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَO (الرّوم/ 22).
ج) شهادت درونی (وجدان)
یکی از چیزهای دیگری که در وجود آدمی به عنوان «آیه» وجود دارد، شهادت درونی او به وجود خداوند است. در دو آیة زیر از این وجدان که در سختیها و دشواریها بیدار میشود و خدا را به یاد آدمی میاندازد، به عنوان «آیه» یاد شده است: Pوَإِذَا غَشِیَهُم مَّوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍO (لقمان/32) و Pوَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَO(یونس/21). در این دو آیه، بازگشت انسان به خداوند و توسّل او به ذات مقدّس الهی در سختیها به عنوان «آیه»ای معرّفی شده است که بعد از گذر سختی، مورد انکار و مکر قرار میگیرد و فراموش میشود.
6ـ1) حیوانات
در شماری از آیات، حیوانات زمینهساز شکلگیری «آیه» برای آدمی هستند. در این آیات، چارپایان، پرندگان و زنبور عسل به عنوان«آیه» معرّفی میشوند.
الف) پراکندن جنبندگان
در قرآن کریم، «پراکنده کردن جنبندگان» در زمین و آسمان از سوی خداوند، «آیه» خوانده شده است (ر.ک؛ الجاثیة/4؛ الشّوری/29 و البقره/164).
ب) قرار دادن فواید گوناگون در چهارپایان
بر اساس قرآن کریم، فواید گوناگونی که خداوند در انعام قرار داده است، برای انسان حُکمِ «آیه» دارد (ر.ک؛ غافر/ 81ـ79 و النّحل/ 5 11) مراد از انعام، «شتر، گاو و گوسفند» است (ر.ک؛ سمرقندی، بیتا، ج 3: 215؛ طوسی، بیتا، ج 9: 99؛ طبرسی، 1372، ج 8: 830 و طباطبائی، 1417ق.، ج 17: 355).
فوایدی که از منظر قرآن توجّه به آنها برای درک «آیه» بودن چهارپایان ضروری است، عبارت است از: سواری گرفتن از برخی چهارپایان برای رسیدن به بعضی از مقاصد که در سینه داریم، خوردن برخی چهارپایان، شیر ناب آنها، نوشیدنی گوارایی که از میان سرگین و خون تولید شده است و نیز منافع دیگر (ر.ک؛ غافر/ 81ـ79 و النّحل/67). تعبیرِ Pجَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ لـِ...O (غافر/79)، به معنی آفریدن و یا مسخّر کردن انعام برای انسان است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 17: 355). بدین ترتیب، مطلوب استفاده و نفع بردن انسان، گردانده شدن چهارپایان از «آیات» الهی است.
ج) پرواز پرندگان
بر اساس آیة 79 سورة نحل، در پرواز پرندگان نیز «آیهها» وجود دارد. برای پیبردن به «آیه» بودن آنها بر اساس این آیه باید به دو نکته در پرواز آنها توجّه کرد: از پرواز آنها با تعبیر Pمُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاءِO یاد شده است؛ بدین معنی که پرواز آنها تابع قوانینی است و آنها نسبت به آن رام و مطیع هستند. نکتة دیگر آنکه عامل اصلی امکان پرواز آنها و ماندنشان در آسمان، «خداوند» است: Pمَا یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ اللّهُO.
د) خانهسازی زنبور عسل، فرایند تولید عسل و شفابخشی عسل
در آیات 68 و 69 سورة نحل سه مسئلة «خانهسازی زنبور عسل»، «فرایند تولید عسل» و «شفابخشی عسل» به عنوان آیه معرّفی شده است: Pوَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ * ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: و پروردگار تو به زنبور عسل وحى (و الهام غریزى) نمود که: از کوهها و درختان و داربستهایى که مردم مىسازند، خانههایى برگزین! *سپس از تمام ثمرات (و شیرة گلها) بخور و راههایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، به راحتى بپیما! از درون شکم آنها نوشیدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود که در آن شفا براى مردم است. به یقین در این امر، نشانة روشنى است براى گروهى که مىاندیشندO (النّحل/ 68ـ67).
در این آیات، بر این نکته تأکید شده که زنبور عسل به فرمان الهی خانهسازی خود را انجام میدهد و در نوشیدن شهد گلها و بردن آن برای تولید عسل، فرمانبردار فرمان الهی است: Pوَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی... فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاًO (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 12: 293). در مجمعالبیان آمده است: «جمع کلمة «ذلل» است. گفته میشود: «اِنَّهُ ذُلُول» یعنی حیوانی که ذلّت آن آشکار است و «رَجُلٌ ذَلُولٌ» یعنی مردی که ذلّت و خضوع او آشکار است» (ر.ک؛ طبرسی، 1372، ج 6: 571).بدین ترتیب، باید گفت برای فهم «آیه» بودن زنبور عسل باید به این نکته توجّه داشت که خانهسازی و فرایند تولید عسل را او به فرمان الهی انجام میدهد و در انجام فرمان الهی، خضوعی آشکار دارد.
7ـ1) کشتی
کشتی نیز یکی از «آیه»های الهی به شمار میرود. از منظر قرآن، توجّه به دو نکته در کشتی میتواند آن را به «آیه» تبدیل کند:
الف) حرکت کشتی
نکتة مهم این است که «حرکت کشتی» در قرآن کریم نیز با توجّه به نکتهای دیگر «آیه» محسوب میشود و توجّه به این نکته است که «حرکت کشتی» را به «آیه» تبدیل میکند. این نکته عبارت است از «وجود سببهایی» که منجر به حرکت کشتی میشود. در قرآن کریم، این سببها که یکی از آنها وزش باد است از نعمتهای الهی خوانده شدهاند (ر.ک؛ الشّوری/32 و 33؛ لقمان/ 31 و الرّوم/ 46). به نظر میرسد در آیة 31 سورة لقمان با تکرار آیه خواندن حرکت کشتی، بر «آیه» بودن آن تأکید شده است: Pأَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِیُرِیَکُم مِّنْ آیَاتِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍO (لقمان/ 31).
ب) سوار شدن بر کشتی
توجّه کردن به سود و منفعتی که کشتی برای آدمی دارد نیز کشتی را به «آیه» تبدیل میکند. در قرآن کریم به مسئلة سوار شدن بر کشتی و حمل کالا و انسانها به وسیلة آن (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 17: 91 و همان، ج 1: 399) در هنگام «آیه» خوانده شدن کشتی توجّه داده شده است (ر.ک؛ یس/ 41؛ غافر/80 و 81 و البقره/ 164).
8ـ1) خورشید و ماه
یکی دیگر از پدیدههای طبیعی که به صورت جفت در قرآن کریم به عنوان «آیه» معرّفی شده، خورشید و ماه است و در این «جفتآیه»، همواره خورشید مقدّم بر ماه یاد شده است. در آیة سجدهدار سورة فصّلت به صورت مطلق و بدون تأکید بر ویژگی خاصّی این دو به عنوان «آیه» معرّفی میشوند (ر.ک؛ الفصّلت/ 37)، ولی در بقیّة آیاتی که این دو به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند، توجّه ما به دو ویژگی مهمّ این دو جلب شده است که در واقع، این ویژگیها در «آیه» شدن این دو نقش محوری دارد و آن دو عبارتند از:
الف) منافع خورشید و ماه
در قرآن کریم به منافع مختلف ماه و خورشید برای آدمی اشاره شده است:
1ـ مسخّر بودن خورشید و ماه
در دو آیه، همراه با «آیه» خوانده شدن خورشید و ماه، به مسخّر بودن آنها نیز اشاره شده است (ر.ک؛ النّحل/ 12 و الرّعد/ 2)11. مسخّر و رام بودن خورشید و ماه برای آدمی به این معنی است که نظام حاکم بر آن به گونهای است که حاصل آن سود و منفعترسانی این دو به انسان میگردد (ر.ک؛ فضلالله، 1419ق.، ج 13: 203).
2ـ نورافشانی خورشید و درخشش ماه
در آیة پنجم سورة یونس به همراه با آیه خوانده شدن خورشید و ماه به مسئلة «نورافشانی خورشید و درخشش ماه» اشاره شده است: Pهُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا...O (یونس/5).
3ـ استفاده از ماه در شمارش سالها و حساب
همچنین در آیة پنجم سورة یونس به ویژگی دیگری که این خورشید و ماه را به «آیه» تبدیل کرده، اشاره میشود و این ویژگی این است که ماه هر شب در جایی خاصّ و متفاوت با جایگاه شب پیش خود در آسمان قرار میگیرد و این امر به انسان کمک میکند که با توجّه به آن شمار سالها و حساب را بداند (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 10: 12).
ب) نظم حاکم بر خورشید و ماه
در دو آیه میتوان نشانی از همراهی «آیه» خوانده شدن خورشید و ماه و نیز توجّه دادن به نظم حاکم بر آن دو را یافت. در آیة پنجم سورة یونس، تعبیر Pوَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ...O حاکی از نظاممندی حرکت خورشید و ماه است. وجود منازل مختلف برای ماه به این نکته اشاره دارد که ماه هر روز از خورشید دور میشود تا آنکه پس از گذر یک ماه قمری، از سوی دیگر دوباره به خورشید رسد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 10: 12) و این امر نماد وجود نظم در حرکت خورشید و ماه است. همچنین در آیة دو سورة رعد سخن از این است که خورشید و ماه مسخّر و رام هستند و تا مدّتی خاص در مدار خود میچرخند و آیة P... وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى...O نیز بیانی از این حقیقت است که حرکت این دو، نظاممند و تحت قانون ثابتی و در دست قدرت خداوند است (ر.ک؛ فضلالله، 1419ق.، ج 13: 17).
9ـ1) بادها
از نظر قرآن کریم، بادها نیز از «آیه»های الهی به شمار میروند. در هنگام آیه خوانده شدن بادها (الرّیاح) به دو نکته دربارة آنها توجّه داده شده است:
الف) گرداندن بادها از سویی به سوی دگر
در دو آیه، «تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ» به عنوان «آیه» معرّفی شده است (ر.ک؛ الجاثیه/ 5 و البقره/ 164). مراد از «تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ» گرداندن بادها از این سو به آن سو و فرستادنش از سویی به سویی دیگر است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 1: 404 و همان، ج 18: 157؛ فضلالله، 1419ق.، ج 3: 146 و مصطفوی، 1360، ج 6: 232).
ب) اثر بادها در حمل ابرهای بارانزا و کشتیها و...
در آیة 46 سورة روم فروفرستادن بادهای بشارتآور که از یک سو، نوید رحمت الهی مثل ریزش باران و تلقیح گیاهان و ... میدهند و از سوی دیگر، خبر حرکت کشتی میآورند، به عنوان آیه معرّفی شدهاند (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 16: 199؛ فضلالله، 1419ق.، ج 18: 153). آیات 32 و 33 سورة شوری و آیات 57 و 58 سورة اعراف نیز همین معنا را به ذهن میرسانند (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1423ق.، ج 2: 43 و طباطبائی، 1417ق.، ج 18: 61).
10ـ1) رزق و روزی
در آیات قرآن، توجّه به رزق و روزی از دو زاویه به عنوان «آیه» معرّفی شده است:
الف) گشادی و تنگی رزق و روزی
در دو آیه (ر.ک؛ الرّوم/ 37 و الزّمر/52) گشادی و تنگی رزق و روزی که به دست خداوند است، از جمله آیات شمرده شده است: Pأَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَO (الرّوم/ 37) و Pأَوَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء وَیَقْدِرُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَO (الزّمر/ 52).
در این آیات، این مسئله که گشادی و تنگی روزی تنها منوط به کوشش و کاردانی انسان نیست، بلکه تحت تأثیر اسبابی غیرتصادفی است، از آیات الهی شمرده شده است. در واقع، توجّه به این نکته که سررشته اسباب تقسیم روزی در دست آدمی نیست، بلکه تقسیم رزق و روزی تحت تأثیر «نظامی» است و روزی در این نظام به «مشیّت مجری این نظام» یعنی خداوند بلندمرتبه تقسیم میشود، برای مؤمنین آیهای از آیات الهی را پدید میآورد (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 17: 275 و فضلالله، 1419ق.، ج 19: 348). در آیة 63 سورة زمر12 نیز به دلیل پیوند دو موضوع آیات الهی و تقسیم رزق و روزی میتوان پیوند بین مفهوم آیه و مسئلة تقسیم رزق و روزی را دریافت کرد (ر.ک؛ قرشی، 1377، ج 9: 321). البتّه باید گفت که در این آیه مسئلة تقسیم روزی مستقیماً از آیات الهی شمرده نشده است.
ب) جستجوی روزی
در آیة 23 سورة روم Pابْتِغَاؤُکُم مِّن فَضْلِهِO از آیات الهی برشمرده شده است. فضل به معنای زیادتر از مقدار مشخّصِ مورد نیاز است13 (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 16: 167 و مصطفوی، 1360، ج 9: 106) و مراد از این کلمه در این آیة شریفه «رزق و روزی» است (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1423ق.، ج 3: 411؛ سمرقندی: بیتا، ج 3: 9؛ طبری، 1412ق.، ج 21: 22؛ ابنجوزی، 1422ق.، ج 3: 420). بدین ترتیب، جستجوی آدمی از رزق و روزی که از سوی خداوند به او میرسد (فضله)، آیهای از آیات الهی است.
11ـ1) خواب و بیداری
در سورة روم علاوه بر جستجوی روزی، خواب در شب و روز14 به عنوان آیه معرّفی شده است و جالب اینجاست که در این آیه کلمة «آیات» در آغاز و پایان آیه تکرار شده است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ مَنَامُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَO (الرّوم/ 23). در واقع، با این تکرار به نوعی بر «آیه» بودن این دو پدیده تأکید شده است. در آیة 42 سورة زمر خواب از زاویهای دیگر به عنوان آیه معرّفی شده است: Pاللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَO(الزّمر/42).
در این آیه، خواب از آن جهت که شبیه مرگ است، آیهای از آیات الهی است. بر اساس این آیه، مردم متفکّر از خوابیدن و نیز مردن متوجّه میشوند که مدبّر امر زندگی و ممات انسان تنها خداوند است و آدمی در مقابل ارادة الهی هیچ توانی ندارند و همه ناگزیر روزی به سوی خدا برمیگردند و خداوند به حساب اعمال آنها رسیدگی میکند (ر.ک؛ ابنسلیمان، 1423ق.، ج 3: 679؛ طبری، 1412ق.، ج 24: 7؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 17: 269 و مکارم شیرازی، 1374، ج 19: 479).
12ـ1) ستارگان
در قرآن کریم، در دو آیه به «آیه» بودن ستارگان اشاره شده است و در این دو آیه، به دو نکته در آیه شدن ستارگان برای آدمی توجّه داده شده است:
الف) مسخّر بودن ستارگان
در سورة نحل آمده است: Pوَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَO (النّحل/12).
در این آیه، ستارگان از آن روی که نسبت به اذن و ارادة الهی فرمانبردارند (ر.ک؛ سمرقندی، بیتا، ج 2: 268) و یا به این علّت که به واسطة ارادة الهی مسخّر آدمی هستند (ر.ک؛ طبری، 1412ق.، ج 14: /60 و ابوالفتوح، 1408ق.، ج 12: 14) به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند.
ب) هدایتگری ستارگان
در سورة انعام آمده است: Pوَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَO (الأنعام/97). در این آیه، یکی از هدفهای آفرینش و به حرکت در آوردن اجرام بزرگ آسمانی، هدایت شدن انسان در تاریکی خشکی و دریا معرّفی شده است و از رهگذر توجّه دادن به این فایده، ستارگان برای قومی که میاندیشند، به عنوان آیه معرّفی شدهاند15؛ به بیان دیگر، توجّه به فایدهای که اجرام بزرگ آسمانی در زندگی ما دارند و آن راهنمایی در تاریکی خشکی و دریاست، آنها را به عنوان «آیه»ای برای ما در میآورد. در تفاسیر روایی، مراد از ستارگان هدایتگر ائمّة اطهار(ع) معرّفی شدهاند (ر.ک؛ قمی، 1367، ج 1: 212).
13ـ1) ابر
در سورة بقره، آفرینش ابر فرمانبردار بین زمین و آسمان به عنوان «آیه» معرّفی شده است: Pإِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ... وَ السَّحَابِ الْمسخّر بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لاََیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَO (البقره/ 164).
در آیات 57 و 58 سورة اعراف نیز مجموعة فرستادن باد و حرکت دادن «ابر پرباران» به سوی سرزمینهای مرده و فرو ریختن باران از آن و سر برآوردن میوههای گوناگون از زمین مرده و تفاوت بین محصول زمین پاک و زمین ناپاک به عنوان آیه معرّفی شده است.
14ـ1) برق
در سورة روم «برقی» که سبب بیم و امید است و از پس آن آب از آسمان فرو میریزد و زمین را بعد از مرگش زنده میکند، به عنوان «آیه» معرّفی شده است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَO (الرّوم/ 24). همانگونه که مشاهده میشود، در این آیه نیز با تکرار کلمة «آیات» بر «آیه» بودن این پدیدهها تأکید شده است.
15ـ1) لباس
در سورة اعراف فرو فرستاده شدن لباس که سبب پوشیدن زشتیهای آدمی و زینتی برای اوست، به عنوان آیه معرّفی شده است: Pیَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَO (الأعراف/ 26). خطاب در این آیه به همة بنیآدم است و آیه بودن آن به گروهی همچون کسانی که پند میگیرند: Pإِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَO (النّحل/ 13) و یا میشنوند: Pإِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَO و یا مؤمنین: Pإِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّلْمُؤمِنِینَO اختصاص ندارد.
16ـ1) همسر
مسئلة دیگری که آیة 21 سورة روم به عنوان «آیه» معرّفی شده، «همسر» است. از آن روی که همسر از خودِ آدمی و به تعبیر قرآن، از نفسِ او «مِنْ أَنفُسِکُمْ» برای او «لَکُم» آفریده شده است و سبب آرامش میشود و خداوند بین او و آدمی مودّت و رحمت نهاده، «آیه» است. در این آیه نیز با تکرار واژة «آیات» در ابتدا و انتهای آیه به «آیه» بودن همسر تأکید شده است و درک آیه بودن آن به گروهی که میاندیشند، اختصاص یافته است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةًوَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَO و در این آیه، برای آیه خوانده شدن «همسر» به نفعی که او برای آدمی دارد، توجّه داده شده است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 16: 166).
نتیجهگیری
در نتیجهگیری از مطالب بالا میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
الف) «آیه» خوانده شدن پدیدههای مختلف دو گونه است: در شمار اندکی از آیات پدیدههای طبیعی به طور کلّی به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند و به ویژگی خاصّی در آنها توجّه داده نشده است؛ مانند آیة 3 سورة جاثیه که میفرماید: Pإِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَO، ولی در بسیاری از آیات با برجسته کردن نکتهای خاص در مورد پدیدهای، آن پدیده به عنوان «آیه» معرّفی میشود. همچنین نکاتی که توجّه به آنها بر اساس قرآن در درک «آیه» بودن پدیدههای طبیعی مؤثّر است، خود نیز دو گونهاند. در شماری از آیات به «آفرینش» پدیده برای درک «آیه» بودن آن توجّه داده شده است؛ مانند آیاتی که در ذیل بحث آفرینش آسمانها و زمین و نیز آفرینش انسان آمد، ولی در بسیاری از آیات توجّه به «ارتباط» پدیده با امور دیگر برای درک «آیه» بودن آن به تصویر کشیده شده است. برای مثال آبی که از آسمان فرو میریزد، به تنهایی «آیه» نیست، بلکه با تصوّر آن در یک مجموعه و ارتباط این پدیده با امور دیگر، تبدیل به «آیه» میشود. توجّه به آبی که از آسمان فرو میریزد، با در نظر گرفتن این نکته که سبب رویش میشود و ... برای ما تبدیل به «آیه» میگردد.
ب) در مجموع، توجّه به سه شکل ارتباط، پدیدهها را به «آیه» تبدیل میکند:
1ـ توجّه به رابطه علّی و معلولی: در بسیاری از آیات، نظام علّی و معلولی که بین پدیدهها و امور مختلف وجود دارد، برای توجّه دادن به «آیه» بودن پدیدهای به تصویر کشیده شده است. در اینجا مناسب است جایگاه نظام علّت و معلول در اندیشة فلاسفة مسلمان پس از ملاّصدارا را به خاطر آوریم. در اندیشة آنان، «معلول» چیزی جز «حقیقت نمادین» نیست. نگاه حکمت متعالیّه به رابطة بین علّت و معلول نقطة اوج فلسفه و پیونددهندة فلسفه با عرفان است و حاصل آن، نفی تشکیک در اصل وجود، بلکه نفی دوگانگی در «بود» است. همه چیز به دامان آن «بودِ» واحد ارجاع داده میشود، چندانکه برای غیرچیزی جز «آیت» و «نماد» باقی نمیماند (ر.ک؛ پارسا، 1373: 22ـ21).
2ـ توجّه به اینکه سررشته نظام علّت و معلولی به دست خداوند است. در شمار فراوانی از آیات با تعابیر مختلف همراه با «آیه» خوانده شدن پدیدهای بر این نکته تأکید میشود که این نظام را خداوند به وجود آورده است و همه در دست خداوند است. برای مثال، همة آیاتی که در کنار «آیه» خوانده شدن پدیدهای به فرمانبردار و رام بودن آن برای خداوند توجّه داده شده است و یا در آیة 79 سورة نمل در معرّفی پرواز پرندگان به عنوان «آیه»، علاوه بر بیان مسخّر بود آنها، تعبیرِ Pمَا یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ اللَّهO آمده است و یا آیة 99 سورة انعام که مجموعة ریزش باران و آثار آن را به عنوان «آیه» معرّفی میکند، با عبارتِ Pهُوَ الَّذِی ...O آغاز میشود و پیشتر بدین نکته در ذیل آیاتی که بر این موضوع تأکید دارند، اشاره شد.
3ـ توجّه بدین نکته لازم است که نظام علّت و معلولی به گونهای طرّاحی شده که نهایتاً به سود و منفعت آدمی بینجامد. در شمار فراوانی از آیات، سود و منفعت پدیدهای در راستای «آیه» خوانده شدن آن مطرح شده است. برای مثال در آیاتی که شب و روز، خورشید و ماه، ستارگان، همسر و ... به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند، این مسئله دیده میشود و به این نکته نیز در ذیل آیات مربوطه اشاره شد. در این راستا باید گفت در قرآن کریم، «زیان» هیچ پدیدهای در هنگام معرّفی پدیده به عنوان «آیه» بیان نشده است و به طور کلّی، پدیدهای با لحاظ زیانرسانی و یا خالی بودنش از فایده برای آدمی، «آیه» نیست.
4ـ توجّه به این نکته که نظام حاکم بر برخی پدیدهها که به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند، نمادی از یک حقیقت هستند. در قرآن کریم، نظام حاکم بر رویش گیاهان از زمین مرده، نماد زنده کردن مردگان در قیامت و نظام حاکم بر رویش و به ثمر نشستن و نهایتاً نابودی گیاهان، نماد زودگذری زندگی دنیا معرّفی شده است.
ج) در قرآن کریم، برخی پدیدهها مکرّراً به عنوان «آیه» معرّفی شدهاند و به «آیه» بودن برخی دیگر تنها یک یا دو بار اشاره شده است. فراوانی آیه شمرده شدن موضوعات مختلف در جدول زیر نشان داده شده است:
شماره |
پدیدههای طبیعی |
تعداد آیات |
|
شماره |
پدیدههای طبیعی |
تعداد آیات |
1 |
آسمانها و زمین |
22 |
|
9 |
بادها |
3 |
2 |
گیاهان |
11 |
|
10 |
رزق و روزی |
3 |
3 |
آبی که از آسمان نازل میشود |
10 |
|
11 |
خواب و بیداری |
2 |
4 |
شب و روز |
10 |
|
12 |
ستارگان |
2 |
5 |
وجود خود انسان |
8 |
|
13 |
ابر |
1 |
6 |
حیوانات |
7 |
|
14 |
برق |
1 |
7 |
کشتی |
6 |
|
15 |
لباس |
1 |
8 |
خورشید و ماه |
4 |
|
16 |
همسر |
1 |
د) گاه در یک آیه یک پدیده دو بار به عنوان «آیه» معرّفی شده است. این پدیدهها عبارتند از: آرامشبخشی همسر و وجود مودّت و رحمت بین او و آدمی، خواب در شب و روز و جستجوی روزی، برق بیم و امیدانگیز، نزول آب از آسمان که زمین را بعد از مردنش زنده میکند و حرکت کشتی در دریا به سبب نعمت الهی (به ترتیب در؛ الرّوم/ 21، 23 و 24 و لقمان/ 31).
هـ) در شمار فراوانی از آیاتی که در آنها پدیدهای به عنوان آیه معرّفی شده است؛ واژگانی که به نوعی با آسمان در پیوند هستند، دیده میشود؛ کلماتی مانند سموات، سماء، مشتقّات ریشة نزل، ستارگان، ماه و خورشید و ... . بدین ترتیب، میتوان گفت مفهوم «آیه» در قرآن به هنگام معرّفی پدیدهای طبیعی به عنوان «آیه» در پیوندی تنگاتنگ با مفاهیم مربوط به آسمان است.
پینوشت
1ـ قال رسول الله(ص): «أوتیتُ/ أَعطیتُ جَوَامِعُ الکَلِمِ» (ابنشعبه، بیتا، ج 2: 310؛ ابنحنبل، بیتا، ج 2: 250، 412 و 442؛ ابنالحجّاج النّیشابوری، بیتا، ج 2: 64؛ ترمذی، 1403ق.، ج 3: 56؛ نسائی، 1348ق.، ج 2: 239؛ صدوق، 1417ق.: 285؛ همان، 1403ق.: 292 و همان، بیتا، ج 1: 241).
2ـ این واژه با شمارش در المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، محمّدفؤاد عبدالباقی: 103 و 108 و نیز با شمارشگری نرمافزار جامعالتّفاسیر در مجموع 382 بار در 353 آیه آمده است. این میزان بیش از تکرار مشتقّات ریشههایی همچون عمل (360 بار)، هدی (316 بار)، ظلم (315 بار)، نزل (293 بار)، ذکر (292 بار)، حق (282 بار) و ... بر پایه شمارشگری نرمافزار جامعالتّفاسیر است.
3ـ وی دو معنی «عبرت» و «علامت» را برای آن بیان کرده است (ابنسلیمان، 1427ق.: 128 و 129).
4ـ دروزه و نکونام سورة قلم را سومین سوره و سورة مدّثّر را پنجمین سورة نازل شده میدانند. ملاّ حویش، رامیار و معرفت سورة قلم را دومین سوره و سورة مدّثّر را چهارمین سورة نازل شده میدانند (ر.ک؛ دروزه، 1383ق.، ج 1: 15؛ نکونام، 1380: 303؛ ملاّ حویش، 1382ق.، ج 1: 75 و 102؛ رامیار، 1379: 611 و معرفت، 1381: 51). در هیچ یک از سورههایی که قبل از سورة قلم و مدّثّر نازل شده است، کلمة «آیه» و یا «آیات» نیامده است و بدین ترتیب، در این سورهها نخستین بار کلمة «آیات» در کلام الهی به کار برده شده است.
5ـ تفاوت معجزه با آیه و بیّنه در آن است که معجزه به معنی «ناتوان ساختن و از پای در آوردن» است، امّا آیه و بیّنه به معنی «نشان و دلیل» است و هدف از ارائۀ آنها «از پای در آوردن» نیست، بلکه مقصود، عرضة شاهد، ارائة گواهی بر صدق نبوّت، دلالت افراد به ذوالآیه و هدایت آنها به عبادت حق تعالی است (ر.ک؛ پهلوان، 1382: 11).
6ـ Pإِنَّ فِی اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَّقُونَO (یونس/ 6)؛ P قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا تُغْنِی الآیَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ یُؤْمِنُونَO (یونس/101)؛ Pوَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَO (یوسف/ 105) و Pإِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَO (الجاثیة/ 3).
7ـ «قطعاً برای [مردم] سبأ در محلّ سکونت آنان نشانه[ی رحمتی] بود: دو باغستان از راست و چپ. [به آنان گفتیم:] از روزیِ پروردگارتان بخورید و او را شکر کنید. شهری است خوش و خدایی آمرزنده. * پس روی گردانیدند و بر آن سیل [سدّ] عَرِم را روانه کردیم و دو باغستان آنها را به دو باغ که میوههای تلخ و شور گز و نوعی از کُنارِ تُنُک داشت، تبدیل کردیم».
8ـ در این ایه با تکرار آیه خواندن زنده شدن مردگان به واسطه آبی که از آسمان فرو میریزد بر آیه بودن آن تاکید شده است: Pوَمِنْ آیَاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَO (الرّوم/ 24).
9ـ روایتی از امام صادق (ع) که در آن مفضل را به اندیشه در مدت شب و روز دعوت مینمایند با این تفسیر هم راستا است. امام صادق (ع) میفرمایند: فکر یا مفضل فی مقادیر النهار و اللیل کیف وقعت علی ما فیه صلاح هذا الخلق ... (مفضل: 1404ق، 86)
10ـ علاوه بر این سه آیه، کلمة «عالِمین» در آیة Pقَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِینَO (یوسف/44) دربارة غیر خداوند به کار رفته است که البتّه سیاق آن در نفی علم از انسان است.
11ـ در سورة نحل تصریح شده که این دو مسخّر و رام «آدمی» هستند: Pوَ سَخَّرَ لَکُمُ ...O، ولی در سورة رعد، پس از اشاره به این نکته که خداوند آسمانها را بدون ستونهایی برافراشت که دیده شود و بر عرش (فرمانروایی جهان) استیلا یافت، مسئلة مسخّر بودن خورشید و ماه به طور کلّی مطرح میشود.
12ـ Pلَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ O(الزّمر/ 63)؛ Pکَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ * اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَO(غافر/ 64ـ63).
13ـ «هُوَ الزِّیَادَةُ عَلَى مَا هُوَ اللاَّزِمُ المُقَرَّرُ، لاَ مُطلَقاً» (مصطفوی، 1360، ج 9: 106).
14ـ برخی از مفسّرین بهتر میدانند که در این آیه، صنعت «لفّ و نشر» در نظر گرفته شود و بر این اساس، خواب در شب و جستجوی روزی در روز از آیات الهی است (ر.ک؛ ابنجوزی، 1422ق.، ج 3: 420 و زمخشری، 1407ق.، ج 3: 473).
15ـ در این آیه، مراد از تفصیل آیات یا تفصیل به حسب تکوین و خلقت است و یا تفصیل به حسب بیان لفظى است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 7: 288). اگر مراد تفصیل به حسب تکوین و خلقت باشد، در این آیه، ستارگان هدایتگر از جمله آیات الهی شمرده شدهاند.