سیّد ابوالقاسم نقیبی
چکیده
خلقت احسن، اختیار، علم، عقل، فطرت، غایت بودن انسان برای آفریدهها، خلافت از جملة مفاهیم فراحقوقی هستند که ما را به شناسایی انسان به عنوان تجلّیبخش همة صفات و اسماء الهی رهنمون میشوند و از عناصر و مؤلّفههای کرامت آدمی به شمار میآیند. ریشة اصلی طرح مسألة کرامت انسان در تعالیم اخلاقی و حقوقی اسلام را در خود قرآن کریم باید جستجو ...
بیشتر
خلقت احسن، اختیار، علم، عقل، فطرت، غایت بودن انسان برای آفریدهها، خلافت از جملة مفاهیم فراحقوقی هستند که ما را به شناسایی انسان به عنوان تجلّیبخش همة صفات و اسماء الهی رهنمون میشوند و از عناصر و مؤلّفههای کرامت آدمی به شمار میآیند. ریشة اصلی طرح مسألة کرامت انسان در تعالیم اخلاقی و حقوقی اسلام را در خود قرآن کریم باید جستجو کرد؛ زیرا قرآن کریم بذر اصل کرامت انسان را در گزارة «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ...» کاشت. تعلیمات اخلاقی اسلام سرشار از آموزههایی است که با امعان نظر در آنها میتوان به اصل کرامت به عنوان زیربنای قواعد اخلاقی اسلام دست یافت. آموزههایی که بر خودشناسی، خودسازی، پاکیزگی و طهارت روح و رفتار تأکید دارد و متضمّن بایدها و نبایدهایی است که التزام به آنها به پاسداشت کرامت انسانی در هر فرد میانجامد. برخی دیدگاهها و سیرة عملی معصومین، علیهمالسّلام، بر شناسایی کرامت انسان، بِمَا هُوَ انسان دلالت دارد. اطلاق روایات متضمّن حُسْن خُلْق نسبت به همة آدمیان، مدارا با مردم، محبّت و دوستی با آنها حاکی از کرامت ذاتی انسان است. علاوه بر آموزههای اخلاقی، بسیاری از آموزههای حقوقی اسلام نیز بر رعایت حقوق دیگران در مناسبات اجتماعی برای اکرام و تکریم آنها دلالت دارند. لذا کرامت انسان را میتوان از مقاصد شریعت به شمار آورد.