حدیث پژوهی
حمیدرضا بصیری؛ زهرا زارعی مدوئیه
چکیده
علم رجال، که وظیفۀ راویشناسی را بر عهده دارد، در فرآیند بررسی حدیث همواره به عنوان یک علم مقدمهای که نتایج خود را در اختیار مصطلحالحدیث قرار میدهد و تنها با آن ارتباط مستقیم دارد،مورد توجه بوده است.اما تأمل در روایاتی که در فرآیند فهم حدیث به وجود راویان با خصوصیات و درجات متفاوت توجهدادهاند و همچنین معیارهایی در باب حل ...
بیشتر
علم رجال، که وظیفۀ راویشناسی را بر عهده دارد، در فرآیند بررسی حدیث همواره به عنوان یک علم مقدمهای که نتایج خود را در اختیار مصطلحالحدیث قرار میدهد و تنها با آن ارتباط مستقیم دارد،مورد توجه بوده است.اما تأمل در روایاتی که در فرآیند فهم حدیث به وجود راویان با خصوصیات و درجات متفاوت توجهدادهاند و همچنین معیارهایی در باب حل تعارض با توجه به ویژگیهای راویان ارائه دادهاند،دیدگاهی را تقویت میکند که علم رجال نمیتواند تنها به عنوان یک علم مقدمهای مطرح باشد،بلکه میتواند در فقهالحدیث نیز به صورت مستقیم،و نه با واسطه مصطلحالحدیث،مؤثر باشد.با نظر به این دیدگاه،چه بسا بیتوجهی به اوصاف و احوال راوی در مواردی میتواند مانع درک معنای صحیح از حدیث شود.با این تأمل،مسئلۀ اصلی قابل طرح در پژوهش حاضر این است که شناخت احوال رجالی راویان چگونه میتواند بر فهم حدیث اثرگذار باشد. این مسئله در پژوهشهایی تنها به طور ضمنی،و نه مستقل، مورد تحلیل قرار گرفته است.در این مقاله که به روش توصیفیـتحلیلی صورت گرفته، بر آنیم تا تبیین کیفیت این اثرگذاری،نقش شناخت احوال رجالی راوی بر فهم حدیث را با ذکر نمونهها تبیین کنیم. جستجوها نشانگر آن است که آگاهی از اموری مانند درجه معرفتی راوی،جایگاه علمی راوی،مذهب راوی،قوت و ضعف راوی و محل سکونت راوی از مسائلی است که در فرآیند فهم حدیث مؤثر بوده و نقشآفرین است و بدینسان،نقش علم رجال را از علمی مقدماتی خارج کرده، بسان پسزمینهای در سیر فهم حدیث حرکت میدهد.
حمیدرضا بصیری
چکیده
قرآن کریم به عنوان معتبرترین منبع استنباط دانشمندان اسلامی، کلام خداوند متعال بوده و بنابر اعتقاد قاطبة مسلمانان این کتاب آسمانی بدون نقل معنا و بی هیچ کم وکاستی به دست انسان رسیدهاست. از این رو یکایک کلمات قرآن کریم واسطه در انتقال پیام از پیام دهنده(خدا) به پیام گیرنده(انسان) است. بنابراین فهم دقیق کلمات این کتاب مقدس از طریق مفهومشناسی ...
بیشتر
قرآن کریم به عنوان معتبرترین منبع استنباط دانشمندان اسلامی، کلام خداوند متعال بوده و بنابر اعتقاد قاطبة مسلمانان این کتاب آسمانی بدون نقل معنا و بی هیچ کم وکاستی به دست انسان رسیدهاست. از این رو یکایک کلمات قرآن کریم واسطه در انتقال پیام از پیام دهنده(خدا) به پیام گیرنده(انسان) است. بنابراین فهم دقیق کلمات این کتاب مقدس از طریق مفهومشناسی و یافتن کلمات مترادف، متضاد و مرتبط ممکن خواهد بود؛ ضروری و اجتنابناپذیر است. نگارنده این مقاله معتقد است که چنانچه با این روش واژة «صلح» مورد مطالعه واقع شود، جواز یک عمل حقوقی دو طرفه(صلح ابتدائی) را به ارمغان میآورد که گرهگشای بسیاری از تعاملات مدنی میان مردم خواهد بود. امروزه «صلح ابتدائی» یا «صلح بدوی» میتواند به عنوان رهآورد این دقت مفهومشناختی، آزادی معاملی انسانها را تقویت کند و روابط حقوقی افراد را توسعه داده و مستحکمتر سازد. این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی و مبتنی بر فرایند مفهومشناسی، مقصود فوق را با مطالعة کتابخانهای آثار لغویان، مفسران و فقها دنبال میکند.
حمیدرضا بصیری؛ مینا شریعتی
چکیده
در تقسیمات قرآنی، «سوره» بیشترین اهمیّت را دارد؛ زیرا خداوند تمام انسانها را برای آوردن یک سوره به مبارزه دعوت کرده، ولی دربارۀ حدّی کمتر از سوره، ادّعای عجز نشده است. تقسیم قرآن به سوره خاستگاه بشری ندارد، بلکه پیامبر (ص) مطابق اقراء خداوند و دستور فرشتۀ وحی، نزول هر بسملهای را آغاز فصلی جدید در وحی تلقّی میکرد و معاصران ...
بیشتر
در تقسیمات قرآنی، «سوره» بیشترین اهمیّت را دارد؛ زیرا خداوند تمام انسانها را برای آوردن یک سوره به مبارزه دعوت کرده، ولی دربارۀ حدّی کمتر از سوره، ادّعای عجز نشده است. تقسیم قرآن به سوره خاستگاه بشری ندارد، بلکه پیامبر (ص) مطابق اقراء خداوند و دستور فرشتۀ وحی، نزول هر بسملهای را آغاز فصلی جدید در وحی تلقّی میکرد و معاصران نزول، مخصوصاً کاتبان وحی، با این امر آشنا بودهاند. این پرسش وجود دارد که سوره چه ویژگیی دارد که خداوند برای تحدّی با مخالفان، آوردن آن را مطالبه کرده است؟! چرا یک یا چند آیه میتواند کلام بشر باشد، ولی آوردن سوره، حتّی اگر مانند سورۀ کوثر تنها سه آیه باشد، از توان بشر خارج است؟ آیا چینش آیات درون سورهها حکیمانه و برای غرض خاصّی است؟ اگر پاسخ به این سؤال مثبت است، حکمت قرار گرفتن مجموعهای از آیات در ساختاری به نام سوره چیست؟ چرا تقسیمبندی کلّ آیات قرآن به 114 سوره، موضوعمحور و مطابق با اسلوب متداول کُتُب علمی نیست؟ به عنوان مثال، چرا ابتدا سورههای اعتقادی با موضوع توحید، نبوّت، معاد و ... جدا از قصص و احکام و سایر موضوعات مطرح نگردیده است؟ این مقاله با روش توصیفی در صدد پاسخ به این سؤالات است. هر سوره مشتمل بر حکمتی الهی است که انسان را در مسیر کمال هدایت میکند.امکان ندارد سوره حکمتی داشته باشد، امّا آیات آن در راستای تحقّق آن حکمت نقشی ایفا نکنند. لذا سوره مجموعهای هدفمند و منسجم است. خداوند با شناختی که از انسان، استعدادها و نیازهای وی دارد، برنامهای کامل برای سعادت او ارائه داده است. لذا سخن او مخاطبمحور و هدایتی است که بشر با علم محدودش نسبت به خویش و خدا و طریق رسیدن به او، هرگز توان آوردن چنین چیزی را ندارد.
حمیدرضا بصیری
چکیده
در میان احادیث معصومین (ع)، آن دسته از روایات که به شأن یا سبب صدور و نیز شرح و توضیح مفردات و مفاهیم یا ذکر مصداق آیات و ... اشاره و تصریح میکنند، عهدهدار تفسیر أثری قرآن میباشند، امّا دستهی دیگری از روایات، تنها به توصیف برخی از آیات و سورههای قرآن میپردازد که شایسته است این روایات اخیر را عهدهدارِ «توصیف أثری قرآن» ...
بیشتر
در میان احادیث معصومین (ع)، آن دسته از روایات که به شأن یا سبب صدور و نیز شرح و توضیح مفردات و مفاهیم یا ذکر مصداق آیات و ... اشاره و تصریح میکنند، عهدهدار تفسیر أثری قرآن میباشند، امّا دستهی دیگری از روایات، تنها به توصیف برخی از آیات و سورههای قرآن میپردازد که شایسته است این روایات اخیر را عهدهدارِ «توصیف أثری قرآن» بدانیم. این روایات به ویژگیهای مختلف آیات و سورههای قرآن اشاره یا تصریح میکنند؛ بهعنوان نمونه، میتوان از احادیث صحیحی که به آثار تلاوت برخی از سورهها وارد شده و یا روایاتی که از تفضیل نسبی آیهای از قرآن بر آیات دیگر سخن گفته است، نام برد. مقالهی حاضر به دستهبندی و شرح و توضیح و نیز کارایی علمی و عملی این دستهبندی از روایات میپردازد و به مقایسهی ماهوی این مجموعه از روایات با روایات تفسیری بسنده میکند. این مقدار، در آمدی بر یک نظریه یا پژوهش گستردهتر است تا «توصیف اثری قرآن» بتواند جایگاه علمی و عملی خود را در ذهن و جان محقّقان علوم و معارف قرآن و حدیث تثبیت کند و مستقل از روایات تفسیری به این بخش از احادیث نگریسته شده و مورد توجّه و استفاده قراربگیرد.