صالح حسن زاده
چکیده
تفکرات فمینیستی، تمام حقیقت انسان را منحصر در جسم او میداند. بنابراین با مشاهده تفاوتهای جسمانی دو جنس، انسانها را به دو گروه متفاوت و حتی مقابل هم تقسیم میکند: مرد دارای قوای جسمانی برتر، اصل انسانیت، و زن با ضعف جسمانی، انسان تابع و پیرو مرد. در این نوع انسانشناسی، مطالبه حقوق برابر، تنها در صورتی موجه به نظر میرسد که هرگونه ...
بیشتر
تفکرات فمینیستی، تمام حقیقت انسان را منحصر در جسم او میداند. بنابراین با مشاهده تفاوتهای جسمانی دو جنس، انسانها را به دو گروه متفاوت و حتی مقابل هم تقسیم میکند: مرد دارای قوای جسمانی برتر، اصل انسانیت، و زن با ضعف جسمانی، انسان تابع و پیرو مرد. در این نوع انسانشناسی، مطالبه حقوق برابر، تنها در صورتی موجه به نظر میرسد که هرگونه تفاوتی میان دو جنس نفی شود. در حالی که جهانبینی اسلامی به طور مبنایی، حقیقت وجود انسان را روح او میداند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان و از آنجا که روح از هرگونه شائبه تذکیر و تانیث فارغ است، هیچ تفاوتی در انسانیت بین افراد انسان وجود ندارد. بزرگنمایی جنسیت در فرهنگ فیمینیستی و محرومیتهایی که زنان از این جهت متحمل شدند، آنان را به سوی انکار جنسیت سوق دادهاست. هدف این پژوهش، این است که نشان دهد آموزههای فمینیستی در حوزه زن و خانواده با تعالیم دین اسلام سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مانع از آن نمیشود که بدونِ داوری ارزشمدارانه به مطالعه تطبیقی و عینی بین دو نگاه پرداخته شود. همچنین، این تحقیق، به روش مطالعه کتابخانهای و تحلیل محتوا، بررسی تحلیلی برخی از مسائلِ نهاد خانواده با محوریت زن از نگاه اسلام و فمینیسم را بر عهده دارد و نوآوری آن هم علاوه بر مقایسه دو دیدگاه، این است که از خانواده رو به زوال در فرهنگ غرب عبرت گرفته، و از اقتباس عناصر فرهنگی مخرب غربی و فمینیسم افراطی اجتناب شود.
شهلا رحمانی؛ میترا پورسینا
چکیده
تدبّر در شاخصهای جنسیتی برگرفته از آیاتالاحکام، گویای تشریع حکیمانۀ احکام بر اساس ویژگیهای شخصیتی و فیزیولوژیکی زن و مرد است به گونهای که این ساختار متفاوت در حقوق ایشان انعکاس مییابد و پیوند نزدیکی بین احکام تشریعی و ساختار روانشناختی دو جنس برقرار میکند. پژوهش حاضر با تلفیق مباحث تفسیری و دستاوردهای روانشناختی، و با ...
بیشتر
تدبّر در شاخصهای جنسیتی برگرفته از آیاتالاحکام، گویای تشریع حکیمانۀ احکام بر اساس ویژگیهای شخصیتی و فیزیولوژیکی زن و مرد است به گونهای که این ساختار متفاوت در حقوق ایشان انعکاس مییابد و پیوند نزدیکی بین احکام تشریعی و ساختار روانشناختی دو جنس برقرار میکند. پژوهش حاضر با تلفیق مباحث تفسیری و دستاوردهای روانشناختی، و با توجه به خصیصۀ «دیگرخواهی»، که در تتبعات روانشناختی منشأ اصلی ویژگیهای شخصیتی زن شمرده میشود، به تحلیل تفاوتهای جنسیتی آیاتالاحکام در آیات مربوط به «عدّه»، «درجه» و «قوامیت» میپردازد. در این بررسی درمییابیم که تعبدی بودن حکم «عدّه» با ساختار لطیف زنان در ارتباط است؛ تعبیر «درجه» در لسان قرآن حاکی از قدرت تعقل و دور اندیشی مردان است که انتظار میرود در راستای مدارا با برخی تبعات منفی دیگرخواهی که ممکن است در برخی شرایط بر وجود زن عارض گردد، برای حسن معاشرت با زنان از خود نشان دهند؛ و قوامیت و حمایت مرد به ثبات عاطفی زن کمک میکند.
مجتبی عطارزاده
چکیده
در طول تاریخ، زنان به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت و هویت مستقل آنان از سوی نظامهای اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی، همواره در معرض آسیب شخصیتی قرارداشتهاند که به مراتب مهمتراز آزارهای جسمی است. هرچند تلاشهایی با هدف ارتقای منزلت و جایگاه زن انجام گرفته، اما به دلیل اینکه کمتر احیای شخصیت زن در مرکز این فعالیتها قرار ...
بیشتر
در طول تاریخ، زنان به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت و هویت مستقل آنان از سوی نظامهای اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی، همواره در معرض آسیب شخصیتی قرارداشتهاند که به مراتب مهمتراز آزارهای جسمی است. هرچند تلاشهایی با هدف ارتقای منزلت و جایگاه زن انجام گرفته، اما به دلیل اینکه کمتر احیای شخصیت زن در مرکز این فعالیتها قرار داشته، تحول چندانی در وضعیت این بخش مهم از جامعة انسانی رخ ندادهاست و موقعیت کهتری زنان تداوم یافتهاست. در جریان حرکتهای توحیدی که توجه مضاعف به احیای شخصیت و تأمین استقلال وجودی افراد با هدف برونرفت از وضعیت رقّتبار و منحط این جهانی و خداگونه شدن در سرلوحۀ اقدامات رهبران قرار دارد، تأمین احساس امنیت وجودی فارغ از ملاحظات جنسیتیـ در مرد وزنـ یکسان دنبال میشود تا زمینة تجلی حضور که ویژگی برجستة نوع انسان در فعالیتهای اجتماعی روزمرة است با قاطعیت فراهم آید. در این بین، اقدام پیامبر اعظم در مقابله با قرادادهای اجتماعی زنستیز مرسوم در زمان ظهور خویش که نه تنها برای جنس زن حقوقی قائل نبود، بلکه اصولاً او را ازدایرة انسانیت بیرون میدانست، گامی بس مهم در راستای هویتیابی زن (این بخش مهم از پیکرة انسانیت) بهشمار میآید؛ چه آنکه به مجرد تلاش زنان برای تخطی از این قراردادها، نوعی جریان سیلآسای اضطراب و تشویش به سوی آنان روان میشد که در عمل انگیزة حضور در عرصة عمومی و یا حتی طرح به عنوان عنصری تأثیرگذار در عرصة خانواده را از ایشان سلب مینمود. بدین سان، تکریم زن در برترین اشکال خود، همچون بوسه بر دستان دختر و یا گرامی داشتن همسر و یا پذیرفتن استقلال اقتصادی زن و... از سوی مردی در منتهای مردانگی، همچون رسول گرامی اسلام، مسیری را گشود که در تاریخ، نه تنها زنانگی عیب و نقصی بهشمار نمیآید، بلکه مایة فخر و مباهات زنان و عامل قوّت قلب و اعتماد به نَفْس وجودی آنان در پیمایش عرصههای مختلف اجتماعی نیزخواهد بود.
حسین خندق آبادی
چکیده
چکیده آمنه ودود نومسلمانی است که میکوشد رهیافتی بر مبنای بازتفسیر قرآن بر اساس روشی هرمنوتیکی برگرفته از آرای فضلالرّحمن داشته باشد که خود آن را «هرمنوتیک توحیدی» میخواند. از ویژگیهای مهمّ این روش، توجّه به ذهنیّت خوانندة متن، قابلیّتهای زبانی زبان وحی و التفات به زمینههای تاریخی ظهور متن است. ودود این روش را به خصوص ...
بیشتر
چکیده آمنه ودود نومسلمانی است که میکوشد رهیافتی بر مبنای بازتفسیر قرآن بر اساس روشی هرمنوتیکی برگرفته از آرای فضلالرّحمن داشته باشد که خود آن را «هرمنوتیک توحیدی» میخواند. از ویژگیهای مهمّ این روش، توجّه به ذهنیّت خوانندة متن، قابلیّتهای زبانی زبان وحی و التفات به زمینههای تاریخی ظهور متن است. ودود این روش را به خصوص دربارة آیات مربوط به زن به کار میبرد. از مهمترین آیات مورد نزاع در این باره، آیة 34 سورة نساء است. ودود میکوشد شیوة هرمنوتیکی فضلالرّحمن را به صورت مصداقی دربارة این آیه اجرا کند و به تفسیری همدلانهتر با زنان در مقایسه با تفسیرهای سنّتی دست یابد. البتّه او نیز در آخرین بازنگریهای فکری خود گامی فراتر مینهد و بر مبنای بررسیهای مربوط به زمینة آیه در تفسیر خود از این آیه تجدید نظر میکند.