مجتبی عطارزاده
چکیده
زنان درطول تاریخ به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت وهویت مستقل آنان ازسوی نظام های اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی،همواره درمعرض آسیب شخصیتی که به مراتب مهم تراز آزارهای جسمی است،قرارداشته اند. تلاش های صورت گرفته بشری،تحول چندانی دروضعیت این بخش مهم ازجامعه انسانی ایجاد نکرده است. درجریان حرکت های توحیدی که توجه مضاعف به احیای ...
بیشتر
زنان درطول تاریخ به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت وهویت مستقل آنان ازسوی نظام های اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی،همواره درمعرض آسیب شخصیتی که به مراتب مهم تراز آزارهای جسمی است،قرارداشته اند. تلاش های صورت گرفته بشری،تحول چندانی دروضعیت این بخش مهم ازجامعه انسانی ایجاد نکرده است. درجریان حرکت های توحیدی که توجه مضاعف به احیای شخصیت وتامین استقلال وجودی افرادبا هدف برون رفت ازوضعیت رقت بارومنحط این جهانی وخدا گونه شدن درسرلوحه اقدامات رهبران قراردارد،تامین احساس امنیت وجودی فارغ ازملاحظات جنسیتی- درمرد وزن – یکسان دنبال می شودتا زمینه تجلی حضور که ویژگی برجسته نوع انسان درفعالیت های اجتماعی روزمره است با قاطعیت فراهم آید. دراین بین،اقدام پیامبراعظم درمقابله باقرادادهای اجتماعی زن ستیز مرسوم درزمان ظهور خویش که نه تنها برای جنس زن حقوقی قایل نبود بلکه اصولا اورا ازدایره انسانیت بیرون می دانست،گامی بس مهم درراستای هویت یابی زن- این بخش مهم ازپیکره انسانیت- بشمار می آید.چه آنکه به مجرد تلاش زنان برای تخطی ازاین قراردادها،نوعی جریان سیل آسای اضطراب وتشویش به سوی آنان روان می شد که درعمل انگیزه حضور درعرصه عمومی وحتی طرح به عنوان عنصری تاثیرگذار درعرصه خانواده را ازایشان سلب می نمود.بدینسان ،تکریم زن درعالی ترین اشکال خود همچون بوسه زدن بردستان دخترویا گرامی داشتن همسرویاپذیرفتن استقلال اقتصادی زن و... ازسوی مردی درمنتهای مردانگی چون رسول گرامی اسلام،مسیری راگشودکه درهمیشه تاریخ نه تنها زنانگی عیب ونقصی بشمارنمی آیدبلکه مایه فخرومباهات زنان وعامل قوت قلب واعتماد به نفس وجودی آنان درپیمایش عرصه های مختلف اجتماعی نیزخواهدبود.
صالح حسن زاده
چکیده
تفکرات فمینیستی، تمام حقیقت انسان را منحصر در جسم او میداند. بنابراین با مشاهده تفاوتهای جسمانی دو جنس، انسانها را به دو گروه متفاوت و حتی مقابل هم تقسیم میکند: مرد دارای قوای جسمانی برتر، اصل انسانیت، و زن با ضعف جسمانی، انسان تابع و پیرو مرد. در این نوع انسانشناسی، مطالبه حقوق برابر، تنها در صورتی موجه به نظر میرسد که هرگونه ...
بیشتر
تفکرات فمینیستی، تمام حقیقت انسان را منحصر در جسم او میداند. بنابراین با مشاهده تفاوتهای جسمانی دو جنس، انسانها را به دو گروه متفاوت و حتی مقابل هم تقسیم میکند: مرد دارای قوای جسمانی برتر، اصل انسانیت، و زن با ضعف جسمانی، انسان تابع و پیرو مرد. در این نوع انسانشناسی، مطالبه حقوق برابر، تنها در صورتی موجه به نظر میرسد که هرگونه تفاوتی میان دو جنس نفی شود. در حالی که جهانبینی اسلامی به طور مبنایی، حقیقت وجود انسان را روح او میداند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان و از آنجا که روح از هرگونه شائبه تذکیر و تانیث فارغ است، هیچ تفاوتی در انسانیت بین افراد انسان وجود ندارد. بزرگنمایی جنسیت در فرهنگ فیمینیستی و محرومیتهایی که زنان از این جهت متحمل شدند، آنان را به سوی انکار جنسیت سوق دادهاست. هدف این پژوهش، این است که نشان دهد آموزههای فمینیستی در حوزه زن و خانواده با تعالیم دین اسلام سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مانع از آن نمیشود که بدونِ داوری ارزشمدارانه به مطالعه تطبیقی و عینی بین دو نگاه پرداخته شود. همچنین، این تحقیق، به روش مطالعه کتابخانهای و تحلیل محتوا، بررسی تحلیلی برخی از مسائلِ نهاد خانواده با محوریت زن از نگاه اسلام و فمینیسم را بر عهده دارد و نوآوری آن هم علاوه بر مقایسه دو دیدگاه، این است که از خانواده رو به زوال در فرهنگ غرب عبرت گرفته، و از اقتباس عناصر فرهنگی مخرب غربی و فمینیسم افراطی اجتناب شود.
مجتبی عطارزاده
چکیده
در طول تاریخ، زنان به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت و هویت مستقل آنان از سوی نظامهای اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی، همواره در معرض آسیب شخصیتی قرارداشتهاند که به مراتب مهمتراز آزارهای جسمی است. هرچند تلاشهایی با هدف ارتقای منزلت و جایگاه زن انجام گرفته، اما به دلیل اینکه کمتر احیای شخصیت زن در مرکز این فعالیتها قرار ...
بیشتر
در طول تاریخ، زنان به دلیل نادیده انگاشته شدن موجودیت و هویت مستقل آنان از سوی نظامهای اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف انسانی، همواره در معرض آسیب شخصیتی قرارداشتهاند که به مراتب مهمتراز آزارهای جسمی است. هرچند تلاشهایی با هدف ارتقای منزلت و جایگاه زن انجام گرفته، اما به دلیل اینکه کمتر احیای شخصیت زن در مرکز این فعالیتها قرار داشته، تحول چندانی در وضعیت این بخش مهم از جامعة انسانی رخ ندادهاست و موقعیت کهتری زنان تداوم یافتهاست. در جریان حرکتهای توحیدی که توجه مضاعف به احیای شخصیت و تأمین استقلال وجودی افراد با هدف برونرفت از وضعیت رقّتبار و منحط این جهانی و خداگونه شدن در سرلوحۀ اقدامات رهبران قرار دارد، تأمین احساس امنیت وجودی فارغ از ملاحظات جنسیتیـ در مرد وزنـ یکسان دنبال میشود تا زمینة تجلی حضور که ویژگی برجستة نوع انسان در فعالیتهای اجتماعی روزمرة است با قاطعیت فراهم آید. در این بین، اقدام پیامبر اعظم در مقابله با قرادادهای اجتماعی زنستیز مرسوم در زمان ظهور خویش که نه تنها برای جنس زن حقوقی قائل نبود، بلکه اصولاً او را ازدایرة انسانیت بیرون میدانست، گامی بس مهم در راستای هویتیابی زن (این بخش مهم از پیکرة انسانیت) بهشمار میآید؛ چه آنکه به مجرد تلاش زنان برای تخطی از این قراردادها، نوعی جریان سیلآسای اضطراب و تشویش به سوی آنان روان میشد که در عمل انگیزة حضور در عرصة عمومی و یا حتی طرح به عنوان عنصری تأثیرگذار در عرصة خانواده را از ایشان سلب مینمود. بدین سان، تکریم زن در برترین اشکال خود، همچون بوسه بر دستان دختر و یا گرامی داشتن همسر و یا پذیرفتن استقلال اقتصادی زن و... از سوی مردی در منتهای مردانگی، همچون رسول گرامی اسلام، مسیری را گشود که در تاریخ، نه تنها زنانگی عیب و نقصی بهشمار نمیآید، بلکه مایة فخر و مباهات زنان و عامل قوّت قلب و اعتماد به نَفْس وجودی آنان در پیمایش عرصههای مختلف اجتماعی نیزخواهد بود.
جمال فرزندوحی؛ فاطمه احمدی
دوره 4، شماره 10 ، فروردین 1392، ، صفحه 67-84
چکیده
خانواده کوچکترین اجتماع انسانی است که روابط اعضای آن در درجة نخست از پیوند عاطفی و خونی نشأت میگیرد و هر یک از اعضای خانواده نقشی دارند و این نقشها پدیدآورندة روابطی هستند که تکالیف و حقوق خاصّی را ایجاد میکنند. نقش همسری، پدری، مادری و فرزندی نقشهایی هستند که در خانواده وجود دارند. این نقشها رابطهای حقوقی را میان اعضای ...
بیشتر
خانواده کوچکترین اجتماع انسانی است که روابط اعضای آن در درجة نخست از پیوند عاطفی و خونی نشأت میگیرد و هر یک از اعضای خانواده نقشی دارند و این نقشها پدیدآورندة روابطی هستند که تکالیف و حقوق خاصّی را ایجاد میکنند. نقش همسری، پدری، مادری و فرزندی نقشهایی هستند که در خانواده وجود دارند. این نقشها رابطهای حقوقی را میان اعضای خانواده پدید میآورد. اجرای احکام حقوقی در خانواده، حافظ نظم خانواده به عنوان جزئی از جامعه است و همچنین شناخت احکام اخلاقی خانواده و عمل به آنها، محبّت خانوادگی را سالم و بارور نگاه میدارد و در سایة باروری نهال محبّت، نظم خانوادگی استوار میماند. هدف این پژوهش، شناخت و بیان حقوق و اخلاق در نظام خانواده است و روش تحقیق در جمعآوری اطّلاعات، توصیفی ـ کتابخانهای میباشد.