منصور پهلوان؛ حامد شریعتی نیاسر
چکیده
با وجود آنکه ولایت عصبه در حدیث و فقه امامیّه جایگاهی ندارد، امّا بسیاری از شارحان نهجالبلاغه با استناد به حکمتِ «إِذَا بَلَغَ النِّسَاءُ نَصَّ الْحَقَائقِ فَالْعَصَبَةُ أَوْلَى»، از اولویّت عصبه بخصوص در امر تزویج بر ولایت مادر سخن گفتهاند. این درحالی است که احادیث معارض در این باب فوق حدِّ احصاء است و اجمالی که در این ...
بیشتر
با وجود آنکه ولایت عصبه در حدیث و فقه امامیّه جایگاهی ندارد، امّا بسیاری از شارحان نهجالبلاغه با استناد به حکمتِ «إِذَا بَلَغَ النِّسَاءُ نَصَّ الْحَقَائقِ فَالْعَصَبَةُ أَوْلَى»، از اولویّت عصبه بخصوص در امر تزویج بر ولایت مادر سخن گفتهاند. این درحالی است که احادیث معارض در این باب فوق حدِّ احصاء است و اجمالی که در این حدیث وجود دارد، موجب تحمیل عقیدهی آنان بر نهجالبلاغه گردیده است. همچنین حدیث، معنای صریح و روشن و صحیحی دارد که از نظر شارحان و مترجمان مخفی مانده و آن مربوط به معنای کلمههای «حقائق» و«عصبه» است. «حقائق» جمعِ «حقیقة» و به معنای کسی است که واجب است از او حمایت شود و عصبه کسانی هستند که این حمایت را انجام میدهند.
سید محسن میری
چکیده
قاعدهی فلسفیِ «الواحد»، تطبیق آن بر خداوند به عنوان یکی از مصادیق قاعده، نیز بحث از اوّلین مخلوقِ صادر از خداوند، از مباحثی است که جایگاه خاصّی در فلسفهی اسلامی دارد و فیلسوفان فراوانی به صورت گسترده و عمیق بدان پرداختهاند. یک پرسش مهم در اینجا آن است که آیا این قاعده و مباحث پیرامون آن و به طور خاص، نحوهی صدور جهان از خداوند، ...
بیشتر
قاعدهی فلسفیِ «الواحد»، تطبیق آن بر خداوند به عنوان یکی از مصادیق قاعده، نیز بحث از اوّلین مخلوقِ صادر از خداوند، از مباحثی است که جایگاه خاصّی در فلسفهی اسلامی دارد و فیلسوفان فراوانی به صورت گسترده و عمیق بدان پرداختهاند. یک پرسش مهم در اینجا آن است که آیا این قاعده و مباحث پیرامون آن و به طور خاص، نحوهی صدور جهان از خداوند، ریشههای قرآنی و روایی نیز دارد یا نه؟ آنچه در این نوشتار آمده، بررسی و ارزیابی دیدگاه برخی از حکما و عارفان اسلامی و به طور خاص حکیم معاصر، میرزا مهدی مدرّس آشتیانی (ره)، مبنی بر دلالت شماری از آیات بر این موضوع و نیز دیدگاه نگارنده در این باره است.
عبدالرضا مظاهری
چکیده
هر اسمی از اسماء الهی از نظر مصداق عین ذات و سایر اسما است، ولی از نظر مفهوم مغایر با ذات و سایر اسماست، پس هر اسم دارای دو دلالت است؛ یکی دلالت بر ذات و دیگر دلالت بر صفتی خاص که موجب تمییز آن اسم از اسماء دیگر میشود و خداوند که حقیقت واحد است، کثرت اسماء او بر اثر اعتبارات گوناگون بوجود میآید؛ مثلاً از این جهت که موجودات را آفریده، ...
بیشتر
هر اسمی از اسماء الهی از نظر مصداق عین ذات و سایر اسما است، ولی از نظر مفهوم مغایر با ذات و سایر اسماست، پس هر اسم دارای دو دلالت است؛ یکی دلالت بر ذات و دیگر دلالت بر صفتی خاص که موجب تمییز آن اسم از اسماء دیگر میشود و خداوند که حقیقت واحد است، کثرت اسماء او بر اثر اعتبارات گوناگون بوجود میآید؛ مثلاً از این جهت که موجودات را آفریده، «خالق» و از آن جهت که به همه چیز آگاه میباشد، «عالِم» است و از جهت تدبیر عالَم، «مدِّبر» و از جهت محبّت و رحمت، «رحمن و رحیم» است، امّا از میان این نود و نُه یا هزار و یک اسمی که به او نسبت دادهاند، کدامیک «اسم اعظم» است و معیار اعظم بودن چیست؟! برخی اسم «الله» را اسم اعظم دانستهاند و دلایلی برای آن ارائه نمودهاند و خواصّ و کارکردهایی نیز به آن نسبت دادهاند و برخی نیز «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را اسم اعظم دانستهاند و بعضی «یا حیّ یا قیّوم» و بعضی «ذوالجلال و الإکرام» را اعظم آوردهاند و در قرآن کریم نشانههایی برای آیاتی که دارای اسم اعظم میباشند، آوردهاند و تعدادی از اسماء را ذکر کردهاند و در دعاها نیز کارکردهایی به اسم اعظم الهی نسبت داده شده است.
بهروز یدالله پور
چکیده
یکی از مباحث بنیادین در روش تفسیر قرآن به قرآن این است که این روش بر دولت رفیع آیات بنا شده و تلاش مفسّر در این روش تفسیری آن است تا آیات قرآن را از درون قرآن مجید و با تکیه بر آیات دیگر تفسیر نمایند و بر این اساس، برخی از مفسّران مدّعی بینیازی به هرآنچه غیر قرآن است و «قرآن بسندگی» یا «بسندگیِ متن» در تفسیر قرآن شدهاند ...
بیشتر
یکی از مباحث بنیادین در روش تفسیر قرآن به قرآن این است که این روش بر دولت رفیع آیات بنا شده و تلاش مفسّر در این روش تفسیری آن است تا آیات قرآن را از درون قرآن مجید و با تکیه بر آیات دیگر تفسیر نمایند و بر این اساس، برخی از مفسّران مدّعی بینیازی به هرآنچه غیر قرآن است و «قرآن بسندگی» یا «بسندگیِ متن» در تفسیر قرآن شدهاند و با چنین پنداری، برخی با حمله به تمامی روایات مجعول و غیر مطمئن خواندن این مجموعهی بزرگ، سنّت را از میدان تفسیر راندهاند. رویکرد مفسّران روش تفسیر قرآن به قرآن نسبت به ارزش سنّت و روایات معصومان (علیهم السّلام) در عرصه-ی تفسیر یکسان نیست، اگرچه در روش تفسیری مشترک هستند، امّا رویکرد آنان به ارزش روایات صحیح می-تواند چگونگی تعامل آنان با روایات را رقم زند که با مطالعه و پژوهش در آثار تفسیری مفسّران معاصر این نکته بخوبی قابل مشاهده است. تلاش این نوشتار آن است تا با معرّفی روش تفسیر قرآن به قرآن، جایگاه روایات را در این روش تفسیری و رویکرد مفسّران قرآن به قرآن بدان را ژرفکاوی نماید و اینکه آیا مفسّران در تفاسیر خود بدین روش از روایات بهره جستهاند یا خیر؟ که به این نکتهی مهم دست یافته است که بسیاری از مفسّران این روش، از روایات در تفاسیر خود بهره جستهاند و جایگاه روایات در نگاه آنان متفاوت است؛ یعنی برخی تنها به عنوان شاهد صحّت تفسیر خویش بدان استناد کردهاند و برخی هم هیچ اقبالی بدان نداشتهاند
اسماعیل تاج بخش
چکیده
منظور از معانی ثانوی جملات ـ اعم از خبری یا انشایی ـ مقاصد و غرضهایی است که گوینده به خاطر آنها جمله را ایراد میکند و این غیر از معنی و مفهوم ظاهری جمله است؛ مثلاً در آیهی شریفهی «ربّ إِنّی وضعتُها أُنثی» که از زبانِ مادر حضرت عیسی(ع) بیان شده است، معنی ظاهری آیه، دختر بودن نوزاد است و منظور نهایی آن اظهار تحسّر و اندوهِ گوینده ...
بیشتر
منظور از معانی ثانوی جملات ـ اعم از خبری یا انشایی ـ مقاصد و غرضهایی است که گوینده به خاطر آنها جمله را ایراد میکند و این غیر از معنی و مفهوم ظاهری جمله است؛ مثلاً در آیهی شریفهی «ربّ إِنّی وضعتُها أُنثی» که از زبانِ مادر حضرت عیسی(ع) بیان شده است، معنی ظاهری آیه، دختر بودن نوزاد است و منظور نهایی آن اظهار تحسّر و اندوهِ گوینده است از تولّد چنین نوزادی. در این مقاله آیات سورهی مبارکهی بقره از این دیدگاه مورد بررسی و کاوش قرار گرفتهاند.
محمد صدقی
چکیده
مسألهی تعدیل همهی صحابهی رسول خدا (ص) نظریهای است که علمای اهل سنّت آن را مطرح کردهاند و سخت از آن طرفداری میکنند؛ یعنی آنان همهی صحابه را عادل دانستهاند و به لوازم آن ملتزم هستند. از آنجا که این نظریه آثار مهم در معارف اسلام، از جمله حجّیت قول صحابی دارد، این مقاله آن را از زاویهی کارکرد خود صحابه مورد نقد و بررسی قرار ...
بیشتر
مسألهی تعدیل همهی صحابهی رسول خدا (ص) نظریهای است که علمای اهل سنّت آن را مطرح کردهاند و سخت از آن طرفداری میکنند؛ یعنی آنان همهی صحابه را عادل دانستهاند و به لوازم آن ملتزم هستند. از آنجا که این نظریه آثار مهم در معارف اسلام، از جمله حجّیت قول صحابی دارد، این مقاله آن را از زاویهی کارکرد خود صحابه مورد نقد و بررسی قرار داده است. چکیدهی بررسی عبارت است از این است که عقیدهی دانشمندان اهل سنّت بر عدالت تمام صحابه به خصوص صحابه به معنایی که جمهور محدّثین گویند، درست نیست؛ زیرا علاوه بر دلایل دیگر که در جای خود بیان شده است، کارکرد تعداد قابل توجّه از صحابه و صدور اعمال خلاف عدالت از بسیاری از آنان نیز کلّیت مسأله، یعنی عدالت همهی صحابه را تأیید نمیکند. در ضمن تعریف صحابی از سوی محدّثین به اینکه، صحابی فرد مسلمانی است که با پیامبر خدا (ص) مصاحبت داشته یا آن حضرت را دیده است ـ هرچند یک لحظه ـ و با اسلام بمیرد، نه مورد تأیید لغت است و نه مستند شرعی دارد، بلکه صرفاً یک اصطلاح است که در دورههای بعد از صدر اسلام درست شده است. بنابراین نمیتوان براساس آن حکم شرعی صادر کرد. نتیجه اینکه صحابه ممکن است همانند افراد دیگر عادل و یا غیر عادل باشند، از این روی، آنان در مسألهی جرح و تعدیل راوی با افراد دیگر هیچ فرقی ندارند.
ناصر حمزه پور؛ صمد عبداللهی عابد
چکیده
ترجمه که بهمعنای تبیین از زبانی به زبان دیگر است، اهمیّت زیادی دارد و زمانی که متن مورد ترجمه، کتاب آسمانی باشد، این اهمیّت بیشتر خواهد شد. از اینرو، انتقال معانی قرآن به همان شیوایی که خداوند بیان داشته، در ترجمه امکان ندارد و ترجمهی قرآن، صرفاً گوشهی بسیار کوچکی از این کتاب را نمودار میسازد و جنبهی قُدسی قرآن را دارا نمیباشد؛ ...
بیشتر
ترجمه که بهمعنای تبیین از زبانی به زبان دیگر است، اهمیّت زیادی دارد و زمانی که متن مورد ترجمه، کتاب آسمانی باشد، این اهمیّت بیشتر خواهد شد. از اینرو، انتقال معانی قرآن به همان شیوایی که خداوند بیان داشته، در ترجمه امکان ندارد و ترجمهی قرآن، صرفاً گوشهی بسیار کوچکی از این کتاب را نمودار میسازد و جنبهی قُدسی قرآن را دارا نمیباشد؛ زیرا ترجمه، سخن مترجم و قرآن، سخن خداست، ولی از آنجا که ترجمهی قرآن از ضرورتهای انکارناپذیر برای تبلیغ دین است، علمای دین با وجود کشمکشهای زیاد، آن را لازم دانستهاند و از دیرباز، ترجمههای مختلفی برای قرآن ارائه کردهاند که بهخاطر بشریبودن آنها، بدون خطا نبوده است. یکی از ترجمههای محقّقانهی معاصر را آقای دکتر رضایی اصفهانی بههمراه گروهی از استادان انجام دادهاند که بسیاری از خطاهای ترجمههای پشینیان را ندارد، ولی با وجود این، بهخاطر بُعدِ بشریبودن ترجمه، در برخی موارد، خطاهایی ملاحظه میشود که یادآوری آن موجب اصلاح برداشت از کلام خدا خواهد بود. خطاهای این ترجمه گاهی لغوی، گاهی مرتبط با اِعراب و قواعد صرف و نحو و در برخی موارد نیز بهدلیلِ ارائهی توضیحات اضافیِ داخل پرانتز است که خواننده را دچار اشتباه میکند. برخی خطاها نیز مرتبط با قرائتهای غیر معمول است که مترجمین براساس آن قرائتها ترجمه کردهاند. دیگر خطاها نیز در فنون نگارش و ویراستاری است که اصلاح آنها موجب بهترشدن ترجمه خواهد بود.